per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
1
21
10.22054/jcps.2017.7905
7905
کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهدبر اضطراب و افسردگی زنان باردار به وسیله لقاح خارج از رحمی
The Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy(ACT) on Anxiety and Depression in Infertile Women who Undergoing In Virto Fertilization (IVF)
ژاله فیضی
feyzij1@mums.ac.ir
1
علیرضا مرادی
moradi90@yahoo.com
2
محمد خواجه دلوئی
khajedaloueem@mums.ac.ir
3
نیره خادم
khademn1@mums.ac.ir
4
دکترای تخصصی روانشناسی سلامت دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استاد روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی
استاد اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
استاد زنان ـ زایمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگیهای یادشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیهها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنیها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بهواسطه افزایش انعطافپذیری روانشناختی باعث کاهش معنیدار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و نیز دوره پی گیری یکماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهعنوان درمانی مکمل، در کنار درمانهای طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین میتواند نقشی بسزا داشته باشد.
Act is one of the third generation therapies in which there is trying to alter the one ̓s relationship with his or her thoughts and feelings instead of changing the cognitions. The aim of this research is to evaluate the efficacy of acceptance and commitment therapy (ACT) on reducing depression and anxiety in infertile women who undergoing In vitro fertilization (IVF). ACT has not used for reducing anxiety and depression in pregnant women before. In this study Quasi-experimental pretest-posttest and follow up with control group was used. Among women who had primary or secondary infertility, undergoing IVF, and were at 14-22 weeks gestational age, available sampling was conducted. 35 women with above feature, assigned to experiment (17) and control (18) groups randomly. SCID and BDI-II and BAI were used for assessing depression and anxiety; before the intervention and after it; and all of them repeated one month after ending the intervention. The experimental group participated in 8sessions of ACT, which lasted 90 minutes weekly; while control group didn't undergo any training. To examine the hypothesis, mixed analysis of variance between - the subjects (SPANOVA) was used. Analysis of mixed variance of the effects between-groups for depression and anxiety showed the significant level was less than 0/05. Thus with 95% reliability, it can be resulted that Act was effective for decreasing of depression and anxiety in experimental group. The results indicated by creating psychological flexibility, ACT decreased depression and anxiety in pregnant women who undergoing IVF significantly. This reduction remained one month after ending of intervention. It seems acceptance and commitment therapy as a complementary treatment, in addition to medical treatments for infertility, improves the health of the mother and fetus during pregnancy and can have an important role.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7905_dd0e3f9ffa78e846d8614e85f579b501.pdf
نازایی
لقاح خارج رحمی
افسردگی
اضطراب
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
Infertility
In vitro fertilization
Depression. Anxiety
Acceptance and Commitment therapy
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
23
45
10.22054/jcps.2017.7906
7906
کارایی درمان فراشناختی بر کاهش علائم و شدت اضطراب صفت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
The Efficacy of Metacognitive Therapy on Reduction of Pathological Symptoms and Trait Anxiety Intensity in Patients with Generalized Anxiety Disorder
سیده آیدا موسوی مقدم
musavyayda@yahoo.com
1
منصور بیرامی
dr.bayrami@yahoo.com
2
عباس بخشی پور
abbas_bakhshipour@yahoo.com
3
حسن حمیدپور
hassan.hamidpour91@gmail.com
4
کارشناس ارشد روانشناس بالینی دانشگاه تبریز
دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تبریز
استاد روانشناسی دانشگاه تبریز
دکترای روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی درمان فراشناختی بر علائم آسیبشناختی و شدت اضطراب مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر بود. در این مطالعه از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. سه زن و دو مرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر از طریق مصاحبه تشخیصی و مصاحبه بالینی ساختاریافته براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی DSM-IV برای محور یک به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پس از احراز شرایط لازم در این پژوهش شرکت کردند. درمان فراشناختی به مدت 8 تا 12 جلسه هفتگی به کار گرفته شد و مرحله پیگیری نیز طی 6 و 12 ماه پس از پایان درمان دنبال شد. پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر (GADQ-IV)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه اضطراب صفت به عنوان ابزار ارزشیابی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به کار گرفته شدند. به منظور تحلیل دادهها، از روش فرمول درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا (RCI) استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر درمان فراشناختی بر آماجهای درمان (علائم اختلال اضطراب فراگیر و شدت اضطراب) در مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر معنادار است و درمان فراشناختی در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارایی لازم برخوردار است.
This study evaluated the efficacy of metacognitive therapy (MCT) on reducing the pathological symptoms and trait anxiety of patients suffering from generalized anxiety disorder. The current study employed a multiple baseline single case study design. Patients with GAD (3 women and 2 men) meeting DSM-IV criteria for GAD were selected using purposeful sampling method and participated in the therapeutic intervention after obtaining treatment requirements. The treatment consisted of 8–12 weekly sessions. Assessments were conducted at pre-treatment, post-treatment, 6, and 12-month follow-up on several clinical measures: Generalized Anxiety Disorder Questionnaire (GAD-Q-IV), Beck anxiety inventory (BAI) and Trait-Anxiety Subscale of the State-Trait-anxiety inventory (STAI-T). Data were analyzed using the index of improvement percentage and reliable change index (RCI). The results showed that MCT was significantly effective in reducing treatment's target. It can be concluded that metacognitive therapy has appropriate efficacy in the treatment of men and women with generalized anxiety disorder.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7906_55d776351e71a33183c91bed6ab642cf.pdf
درمان فراشناختی
اختلال اضطراب فراگیر
اضطراب صفت
اضطراب
Metacognitive Therapy
Generalized anxiety disorder
Trait anxiety
Anxiety
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
47
69
10.22054/jcps.2017.7907
7907
مشکلات رفتاری و درمانهای روان شناختی، اثربخشی درمان تعاملی والد-کودک بر پرخاشگری کودکان، یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی مقدماتی
Behavioral Problems and Psychological Treatments, the Effectiveness of Parent-Child Interaction Therapy -Based Play Therapy Training on Aggression in Children, a Pilot Randomized Controlled Trial
بیژن پیرنیا
b.pirnia@usc.ac.ir
1
علی سلیمانی
a.solimani@gmail.com
2
کامبیز پیرنیا
pirnia@yahoo.com
3
دانشجوی دکترای تخصصی روان شناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ
استادیار روانشناسی دانشکده علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ
متخصص بیماریهای داخلی، مسئول فنی مرکز درمان سوء مصرف مواد بیژن، تهران، ایران
بازی درمانی شیوهای از فرایند تغییر رفتار در کودک است که بر تعامل والدین و کودک مبتنی میباشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی گروه درمانی رابطه والد-کودک بر کاهش پرخاشگری در کودکان دارای والدین تحت درمان نگهدارنده با متادون میباشد. در یک کارآزمایی بالینی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه کنترل، در خلال آذر ماه 1393 لغایت آبان ماه 1394 ، از میان خانوادههای دو والد تنی دارای مادر تحت درمان متادون مراجعه کننده به دو کلینیک درمان متادون در تهران که دارای فرزندانی در بازه سنی 8-5 سال بودند، 85 مادر بهطور هدفمند انتخاب شدند و پس از انجام غربالگری بر اساس شاخص پرخاشگری،50 کودک که بر اساس پرسشنامه پرخاشگری شهیم و با توجه به نقطه برش مفروض بالاترین نمرات را کسب نمودند، پس از انجام مصاحبه بالینی وارد فرایند پژوهش شدند. آزمودنیها بهطور تصادفی و از طریق نرم افزار اکسل آفیس در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند (هر گروه 25 نفر). برنامه درمانی بر اساس مدل لندرث و براتون به مدت 10 جلسه 45 دقیقهای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. دو هفته پیش و پس از فرایند درمان آزمودنیها توسط پرسشنامه پرخاشگری (میزان پاسخ دهی=94%) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از فرایند جلسات درمانی رونوشت برداشته شد و دادههای کیفی به وسیله نرم افزار اطلس تی آی 5 تحلیل شدند. همچنین دادههای کمی با استفاده از آزمون کای اسکوئر و تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بازی درمانی موجب کاهش شاخص پرخاشگری در هر سه مولفه جسمانی، کلامی و رابطه ای در کودکان میشود (001/0>p). یافتهها این تحقیق میتواند در اثرگذاری مداخلات روان شناختی به عنوان رویکردی مستقل و یا مکمل در کنار درمانهای دارویی در کودکان دارای اختلالات رفتاری و روان پزشکی حائز اهمیت و دارای کاربردهای بالینی باشد.
Play -therapy is a method of changing the child's behavior in which the parent-child interaction is emphasized. The aim of the present study was to examine the effectiveness of play-therapy training based on parent-child relationship on reducing aggression in children with parents under Methadone maintenance treatment. The present study was quasi-experimental with pre-test, post-test and control group. All children with parents under Methadone maintenance treatment in age range of 5 to 8 years in Tehran consisted the statistical population of the study. Thus, among 85 mothers that were selected using purposeful sampling method and were willing to cooperate in the study and participate the classes, 50 children who got the score higher than the cut-off point in Relational and clear Aggression Questionnaire by Shahim and were diagnosed of having aggression syndrome, were selected and assigned into experimental (25 individuals) and control (25 individuals) groups. Child-parent group therapy based on Landerth and Braton model was implemented for ten 45-minute sessions as an independent variable. Data were gathered using Relational and Overt Aggression Questionnaire and were analyzed using covariance analysis test and SPSS-18 software. The results showed play-therapy reduced aggression index in physical, verbal and relational components in children (p<0.001). These findings can influence psychological interventions as an independent approach or complement the medical treatment of children with behavioral disorders and psychiatric and clinical applications is important.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7907_973769efdd2840df1f87b3ccdc5e4dec.pdf
گروه درمانی رابطه والد-کودک
پرخاشگری رابطهای
پرخاشگری آشکار
پرخاشگری جسمانی
درمان نگهدارنده متادون
Parent-child relationship group therapy
Relational aggression
Clear aggression
Physical aggression
Methadone maintenance treatment
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
71
88
10.22054/jcps.2017.7908
7908
سیر تحولی اعتماد در نمونهای از کودکان ایرانی
Development of Trust in a Sample of Iranian Children
وحید نجاتی
v_nejati@sbu.ac.ir
1
فرشید علی پور
alipoorfarshid@yahoo.com
2
دانشیار علوم اعصاب شناختی (مغز و شناخت)، دانشکده روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی
با توجه به نقش تعیینکننده اعتماد در سازگاری کودکان و رفتارهای پرخطر، هدف پژوهش حاضر تعیین سیر تحولی اعتماد در نمونهای از کودکان ایرانی بود. در مطالعه مقطعی حاضر، از میان جامعه آماری کلیه دانشآموزان دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲، ۲۴۰ دانشآموز دبستانی در مقاطع مختلف تحصیلی اول تا ششم ابتدایی به روش نمونهگیری خوشهای در ۴ منطقه تهران انتخاب شدند. از آزمونهای اتمام حجت و اعتماد و همچنین از آزمون سنجش خطرپذیری کودکان در موقعیتهای اجتماعی برای بررسی سیر تحولی اعتماد استفاده گردید. اطلاعات گردآوری شده توسط شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمونهای تحلیل واریانس یکراهه و چندراهه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که با افزایش سن میزان نرخ اعتماد نیز افزایش مییابد، همچنین نتایج نشان داد که با افزایش سن با افزایش خطرپذیری روبهرو هستیم، که نمایانگر ارتباط مثبت بین اعتماد و خطرپذیری در این کودکان میباشد. با توجه به نتایج پژوهش و مشاهده سیر صعودی میزان اعتماد و خطرپذیری در کودکان، لزوم توجه هر چه بیشتر به کودکان بهعنوان جامعه آسیبپذیر در مقابل آسیبهای احتمالی و رفتارهای پرخطر مشخص میشود.
Given the crucial role of trust in children’s compatibility and high-risk behaviors, this study aimed at investigating the development of trust in a sample of Iranian children. Using cluster sampling in four districts of Tehran, 240 elementary school students between first and sixth grade were included in this cross-sectional study. To study developmental trend of trust, tests of ultimatum and trust as well as assessment of children’s risk taking in social situations were conducted. In order to analyze the data, descriptive and inferential statistics including tests of ANOVA and MANOVA were used. The results showed that not only trust rate but also risk taking increase by age. These findings indicate a positive relationship between trust and risk taking in children. According to the results of this study, it is quite necessary to pay more attention to children as a vulnerable population against imminent harm and risky behavior.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7908_54fada58aa737b3c4a50f52fc56e0a01.pdf
سیرتحولی
اعتماد
خطرپذیری
کودکان ایرانی
Developmental trend
Trust
Risk taking
Iranian children
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
89
115
10.22054/jcps.2017.7909
7909
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، درمان دارویی با بوسپیرون و درمان ترکیبی در بهبود علائم بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
The Comparison of the Efficacy of Intolerance Uncertainty Therapy, Buspirone and Combined Treatment in Improvement Symptom of Patients with Generalized Anxiety Disorder
مهدی اکبری
akbari.psy@gmail.com
1
استادیار روانشناسی بالینی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی تهران
اختلال اضطراب فراگیر با توجه به سیر مزمن، شیوع زیاد و همبودی بالای با سایر اختلالهای روانشناختی، بهعنوان یکی از مهمترین اختلالهای ناتوانکننده بزرگسالان مطرح شده است و پرداختن به روشهای درمانی مؤثر و اقتصادیتر برای این اختلال سودمند و ضروری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان عدم تحمل بلاتکلیفی، بوسپیرون و درمان ترکیبی عدم تحمل بلاتکلیفی با بوسپیرون در بهبود علائم بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. در یک کارآزمایی بالینی با پیشآزمون و پسآزمون، از بین مراجعهکنندگان به مراکز و کلینیکهای روانشناختی و روانپزشکی شهر تهران، 24 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انتخاب شدند و بهطور تصادفی در سه گروه درمان عدم تحمل بلاتکلیفی، بوسپیرون (60-5 میلیگرم در روز) و ترکیبی جایگزین شدند. دادهها در مرحله قبل و بعد از مداخله از طریق مقیاس اختلال اضطراب فراگیر (GADS-7)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS)، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ)، پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس سازگاری اجتماعی و شغلی (WSAS) گردآوری شدند. تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آماری کروسکالوالیس، U منویتنی و تحلیل کوواریانس یکطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد کههر دو درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی در مقایسه با بوسپیرون منجر به کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر، عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی، افسردگی و افزایش سازگاری اجتماعی- شغلی شدند (01/0> p). نتایج آزمون U منویتنی و تحلیل کوواریانس یکطرفه نیز نشان دادند که بین اثربخشی درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج این پژوهش در کل نشان داد که درمان عدم تحمل بلاتکلیفی و ترکیبی در بهبود علائم اختلال اضطراب فراگیر مؤثرتر از بوسپیرون (60-5 میلیگرم در روز) هستند. با این وجود، به نظر میرسد افزودن دارو (بوسپیرون) به درمان عدم تحمل بلاتکلیفی منجر به بهبودی بیشتر بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر نمیشود.
Generalized anxiety disorder (GAD) according to a chronic course, high prevalence and comorbidity with other psychological disorders, as one of the most debilitating disorders is adult, so addressing effective treatment methods and more economically for this disorder is beneficial and necessary. The aim of the present study was to compare the efficacy of intolerance uncertainty therapy (IUT(, Buspirone and the combination of IUT with Buspirone in improving symptom of patients with (GAD). In a clinical trial of quasi-experimental research with pretest-posttest of the patients admitted to psychiatric and psychological clinics and centers in Tehran 24 patients were selected with GAD and randomly assigned to three groups to IUT, Buspirone (5-60 mg per day) and combination. Data before and after the intervention were collected by generalized anxiety disorder scale (GADS-7), intolerance of uncertainty scale (IUS), Penn State Worry Questionnaire (PSWQ), Beck Depression Inventory-II (BDI-II) and Work and Social Adjustment Scale (WSAS). The data were analyzed using a Kruskal Wallis test, Mann-Whitney U-test, and one-way Analysis of Covariance. The results of this study showed Both treatments IUT and combined treatment in comparison with Buspirone led to significant improvements in alleviating the symptoms of generalized anxiety disorder, intolerance of uncertainty, worry, depression and work and social adjustment (p<0.01). Also, the result of Mann-Whitney U-test and one-way analysis of covariance showed there were no significant difference between IUT and combined treatment. IUT and combination therapy are more effective than Buspirone (5-60 mg per day) in improving of GAD are. However, it seems adding medication (Buspirone) to IUT does not improve the patients with GAD.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7909_c5ac57d52f9ae5735cd167b9e60a44b1.pdf
اختلال اضطراب فراگیر
درمان عدم تحمل بلاتکلیفی
بوسپیرون
Generalized anxiety disorder
Intolerance uncertainty therapy
Buspirone
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
117
135
10.22054/jcps.2017.7910
7910
اثربخشی درمان روایتی- سازهگرایانه به شیوه "بازگشت به آینده" بر کاهش نشانههای اختلال فشار روانی حاد ناشی از وقوع تصادف منجر به اغماء در همسر
Effectiveness of Narrative Constructive Treatment in Back to the Future Model on Reduction of Acute Stress Disorder Symptoms Resulted from Exposure to Car Accident Coma of the Spouse
حامد جهان بین
hamed.jahanbin.sh@gmail.com
1
احمد برجعلی
borjali@katu.ac.ir
2
حسین اسکندری
knd40@gmail.com
3
کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه علامه طباطبائی
دانشیار روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی
دانشیار روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روایتی- سازه گرایانه به شیوه "بازگشت به آینده" بر کاهش نشانههای اختلال فشار روانی حاد انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل زنان 18 تا 40 سالهای بود، که در اثر آسیب روانی ناشی از تصادف منجر به اغماء در همسرانشان، به اختلال فشار روانی حاد مبتلا شده بودند و همسرانشان در سال 1392(از ابتدای خرداد تا پایان مرداد)، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان پورسینای رشت بستری بودند. از میان 42 زن، تعداد 3 زن (3n=)، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس پرسشنامه واکنش فشار روانی حاد استنفورد (2000) انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از طرح تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه غیرهمزمان از خلال چند آزمودنی استفاده شده است. مداخله صورت گرفته شامل به کارگیری شیوه درمانی "بازگشت به آینده" بود، که به مدت 13 جلسه 60 دقیقهای بر روی آزمودنیها اعمال شد. بطور کلی این پژوهش از سه مرحله تشکیل شده بود، که این مراحل شامل ارزیابی سطح پایه، دوره انجام مداخله و مرحله پیگیری بود، که 5/1 و 3 ماه پس از پایان درمان صورت پذیرفت. یافتهها: نتایج حاصل از فرمول ضریب تغییرپذیری کوهن حاکی از آن بود که این شیوه درمانی، موجب کاهش معنادار در نشانگان اختلال فشار روانی حاد گردید (89/1-d= ). همچنین این برنامه درمانی موجب کاهش معنادار در خرده مقیاسهای اختلال فشار روانی حاد، شامل نشانگان تجزیهای (78/1-d= )، نشانگان تجربه مجدد (82/1-d= )، نشانگان اجتنابی (08/2-d= )، و نشانگان بیشانگیختگی (88/1-d= ) گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که شیوه درمانی "بازگشت به آینده" در درمان اختلال فشار روانی حاد زنان از کارایی لازم برخوردار است.
This study has been conducted to investigate the efficacy of Narrative Constructive Treatment in Back to the future model on reduction of Acute Stress Disorder (ASD) symptoms. The population of the study were all women with ASD symptoms, which appeared following the exposure to car accident coma of the spouse and their husband hospitalized in ICU ward of Poorsina hospital, in Rasht, during 2013 (from June to August). The sample included three women (n=3), who were selected based on purposeful sampling procedure. These cases were selected using Stanford Acute Stress Reaction Questionnaire (SASRQ). This study was a non-concurrent multiple-baseline (across participants) single-case experimental study. The intervention was conducted based on Narrative Constructive Treatment in Back to the future model. The treatment program was carried out for 13 sixty-minute sessions. In general, the study consisted of three stages including the baseline evaluation, the intervention period, and with a follow-up period of 1.5 and 3 months subsequent to treatment termination. Data were analyzed using the clinical significance (Cohen’s d) method, and findings demonstrated that all subjects who completed the treatment showed significant improvement in their ASD symptoms (d = -1.89), including dissociative (d = -1.78), re-experience (d = -1.82), avoidance (d= -2.08) and marked symptoms of anxiety or increased arousal (d = -1.88). It appears that back to the future model is effective in treating women’s ASD.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7910_875ef1e85de95b29c35de99e994c2b14.pdf
اختلال فشار روانی حاد
درمان روایتی- سازه گرایانه
بازگشت به آینده
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
137
159
10.22054/jcps.2017.7911
7911
اثربخشی رواندرمانی مثبتنگر بر رضایت از زندگی، خوشبینی و عواطف مثبت در دانشجویان
Effectiveness of Positive Psychotherapy on Satisfaction with Life, Optimism and Positive Affects in University Students
مهدی خانجانی
khanjani.mahdi@gmail.com
1
استادیار روانشناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبائی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه رواندرمانی مثبتنگر بر افزایش رضایت از زندگی، خوشبینی و عواطف مثبت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه بود. 34 نفر به عنوان نمونه پژوهش از بین 1200 نفر از دانشجویان کارشناسی ورودی سال تحصیلی 93-1392 دانشگاه شهید بهشتی با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) ، فرم تجدید نظر شده آزمون جهتگیری زندگی (شییر، کارور و بریگز، 1994) و برنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و گری، 1988) بود. برنامه رواندرمانی مثبتنگر به صورت هفتگی طی شش جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد برنامه رواندرمانی مثبتنگر در افزایش رضایت از زندگی، خوشبینی و عواطف مثبت در دانشجویان مؤثر بوده است (05/0p<) و نتایج بعد از دو ماه در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده بود. در مجموع نتایج این پژوهش حاکی از آن است که برنامه رواندرمانی مثبتنگر در افزایش میزان رضایت از زندگی، خوشبینی و ایجاد و افزایش عواطف مثبت در دانشجویان، برنامهایی سودمند است و از این برنامه میتوان در جهت ارتقاء سلامت روان در دانشجویان ورودی جدید دانشگاهها استفاده کرد.
The purpose of this study was to examine the effectiveness of positive psychotherapy on increasing satisfaction with life, optimism and positive effects of students. The method of this study was semi-experimental and adopted pretest-posttest control group design. A total of 34 undergraduate students among 1200 students in academic year 2013-2014 University of Shahid Beheshti were selected using convenience sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The study instruments included satisfaction with Life Scale (Diener, Emmons, Larsen & Griffin, 1985), Revised Life Orientation Test (Scheire, Carver & Bridges, 1994) and. Positive and Negative Affect Schedule (Watson, Clark & Carey, 1988). The positive psychotherapy on a weekly basis during six two-hour sessions was trained to experimental group. The results of covariance indicated that positive psychotherapy was effective in increasing satisfaction with Life, optimism and positive affects in students (p< 0.05) and that their permanence was observed two months after the experiment. In sum, based on the results of the study, the positive psychotherapy is effective to increasing satisfaction with Life, optimism and positive affects in students. It can be used in promotion of mental health in universities freshman students.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7911_1abfefeb879597a7d4039dd6bad1487a.pdf
دانشجویان
رواندرمانی مثبتنگر
رضایت از زندگی
خوشبینی
عواطف مثبت
Optimism
Positive effects
positive psychotherapy
Satisfaction with Life
students
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
159
178
10.22054/jcps.2017.7912
7912
بررسی تأثیر مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انطباقپذیری مسیر شغلی دانشجویان
The Effect of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on Career Adaptability
ابراهیم نعیمی
naeimi@atu.ac.ir
1
زهرا مظاهری
z.amanolahi@yahoo.com
2
استادیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی
دانش آموخته کارشناسی ارشد مشاوره شغلی دانشگاه اصفهان
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انطباقپذیری دانشجویان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه اصفهان بود که 40 نفر به شیوهی نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه، بهصورت هفتگی شرکت کردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه انطباقپذیری مسیر شغلی ( (CAASگردآوری و از طریق تحلیل واریانس با اندازههای تکراری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها تفاوت معناداری بین دو گروه در انطباقپذیری مسیر شغلی و خرده مقیاسهای آن درزمینهی دغدغه، کنجکاوی، کنترل و اعتماد در مرحله پسآزمون نشان داد. همچنین نتایج آزمون پیگیری حاکی از پایداری اثر مداخله مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش انطباقپذیری و خرده مقیاسهای آن بود. در نهایت از مشاورهی مبتنی بر پذیرش و تعهد میتوان بهعنوان یک روش مؤثر در افزایش انطباقپذیری استفاده کرد.
The aim of the present study was to investigate the effect of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on students’ adaptability. The method of the research was quasi-experiment with control group and pre-test and post-test and follow-up. The study’s population consists of Isfahan University students from which 40 students were selected by voluntary sampling and randomly assigned to the experimental and control group (20 in each group). Experimental group participated in 8 sessions weekly. Data were collected by career adaptability questionnaire (CASS) and analyzed by SPSS-19 and analysis of variance (ANOVA) method with repetitive measurements. Finding demonstrated significant difference between two groups in career adaptability and it’s subscales about Concern, Control, Curiosity and Confidence in post-test phase. Also the test results implied stability of ACT on adaptability and its subscales. By the end, ACT can be used as an effective method in increasing adaptability.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7912_be1937866415e9a94e504eb8470e2b38.pdf
مشاوره مبتنی بر پذیرش و تعهد
انطباقپذیری مسیر شغلی
ACT
Career adaptability
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2017-06-22
7
27
179
201
10.22054/jcps.2017.7913
7913
مقایسه اثر بخشی درمان های تکمیلی آموزش روانی-فردی وآموزش روانی-خانواده بر علایم افسردگی و شیدایی بیماران دو قطبی نوع یک تحت درمان دارویی
Comparing Effectiveness of Complementary Family and Individual Psycho-Education on Depression and Maniac Episodes of the Bipolar Disordered Patients under Medical Therapy
سمانه قوشچیان چوبمسجدی
samaneh_641@yahoo.com
1
شاهرخ مکوند حسینی
shmakvand@semnan.ac.ir
2
محمود نجفی
najafy2001@yahoo.com
3
ایمان الله بیگدلی
bigdeli9@gmail.com
4
دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان
دانشیار روانشناسی دانشکده روانشناسی دانشگاه سمنان
استادیار روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان
استاد روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
درمانهای مکمل مانند آموزش روانی کانون توجه جامعهی درمانی بیماران دوقطبی و بسیاری دیگر از بیماریهای مزمن روانی و طبی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر سنجش مقایسه اثر بخشی درمانهای مکمل آموزش روانی-فردی و آموزش روانی-خانواده در کنار درمان روانپزشکی بیماران دوقطبی نوع یک، درقیاس با درمان روانپزشکی تنها در پیشگیری از بروز دورههای افسردگی و مانیا بوده است. پس از وارسی معیارهای ورود و خروج یک نمونه 66 نفری از بیماران دچاراختلال دوقطبی نوع یک با شیوه هدفمند انتخاب شدند. افراد به طور تصادفی در سه گروه آموزش روانی-فردی، آموزش روانی-خانواده و گروه کنترل قرار داده شدند. سنجش علایم افسردگی و شیدایی با استفاده از آزمون های سنجش شیدایی یانگ و سنجش افسرگی همیلتون صورت گرفت. افراد در سه نوبت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری مورد سنجش واقع شدند. دادهها از پرسشنامهها استخراج و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیلهای آماری در شیدایی تفاوتهای معناداری را میان گروههای تحقیق نشان داد. گروه آموزش روانی-خانواده همراه با دارو درمانی در پس آزمون به گونه معنادار میانگین پایینتری از گروه کنترل (درمان روانپزشکی تنها) از نظر علایم شیدایی داشتند، اما در پیگیری تنها میانگین گروه آموزش روانی-خانواده از گروه کنترل در علایم شیدایی پایینتر بود. اثر معنادار دیگری بدست نیامد. آموزش روانی-خانواده علایم شیدایی بیماران را در کوتاه مدت و بلند مدت کنترل میکند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که درمان مکمل آموزش روانی-خانواده در پیشگیری ازعود غیره منتظره علایم اپیسودیک شیدایی در بیماران دوقطبی نوع یک که تحت درمان روانپزشکی هستند، موثر است و در کنار درمان روانپزشکی آنان توصیه میشود.
The main goal of the current research was to investigate effectiveness of the individual and family psycho-education of the bipolar1 patients in the prevention of the likely recurrence of depression and maniac episodes, compared to an isolated psychiatric treatment. After checking the inclusion–exclusion criteria, a total sample of 66 bipolar1 disordered patients were selected by purposeful sampling method and divided randomly into 3 groups. Depression and maniac symptoms were measured using the HAM-D and the YMRS instruments. Subjects of the all groups filled two scales in the pretest, posttest and follow up stages. Data were extracted from scales and analyzed by MANCOVA statistical analysis. Significantly differences were found between research groups in depression and mania scores. The depression and mania mean scores of the family psycho-education and individual psycho-education groups were significantly lower than control group in the posttest stage, whereas in the follow-up stage the therapeutic effects was only stable in the family psycho-education regarding maniac symptoms. No other significant effect was evident. It could be concluded that an individual psycho-education intervention could reduce the mania and depression symptoms in the BPD 1 patient under medication in short-term and not in the long-term. In contrast, the family psycho-education could reduce both depressive and maniac symptoms in the short-term and the therapeutic effects was stable in mania symptoms during time. In summary, the complementary family psycho-education can effectively prevent the recurrence of the likely mania episodes of the bipolar 1 patients under psychiatric treatment and is recommended for them.
https://jcps.atu.ac.ir/article_7913_0150f83a82ec68253d9ef01a1fa50516.pdf
اختلال دوقطبی
آموزش روانی-فردی
آموزش روانی-خانواده
افسردگی
شیدایی
Bipolar
Individual psycho-education
Family psycho-education
Depression
Mania