per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
1
17
2073
Research Paper
اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری در کاهش تنیدگی مادران
The study of effectiveness of parental skills training on decreasing maternal stress
بیتا آجیلچی
1
احمد برجعلی
borjali_atu@yahoo.com
2
مسعود جان بزرگی
3
دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
استادیار دانشگاه قم
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر کاهش تنیدگی مادران در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف 250 مادر از میان مادران کودکان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی به طور تصادفی از یک مدرسه دولتی انتخاب شدند و به کلیه گویههای شاخص تنیدگی والدین (PSI، ابیدین، 1990) پاسخ دادند و از میان آنان 80 مادر فزونتنیده انتخاب شدند که از میان گروه اخیر 38 مادر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزش به مدت 8 جلسه به طور مجدد آزمون فوق در مورد مادران در گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید، پس از جمعآوری دادهها، تحلیل آنها با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری (SPSS) بر اساس مقایسه تفاوت میانگین دو گروه با استفاده از آزمون t همبسته نشان داد که شاخص تنیدگی مادران به واسطه مداخله کاهش معنادار یافته است. بنابراین میتوان گفت که آموزش شیوههای فرزندپروری باعث کاهش معنادار تنیدگی مادران شده است
The objective of this research was to investigate the effect of parental skills training on decreasing maternal stress. So, 250 individuals were selected randomly among mothers whom their children were studying in an elementary school. They completed the parenting stress Index (PSI, Abidin, 1990), then 80 over stressed mother’s were selected among them and ultimately 38 mothers assigned randomly in two groups as experimental and control groups. After sessions training, pre- mentioned test were applied on Mothers in both group.Using depended T test to compare two groups, revealed that parental skills training can decrease maternal stress significantly (P< %5).
https://jcps.atu.ac.ir/article_2073_50c2d48bc92a3c0129aeaababb450457.pdf
تنیدگی والدین
مهارتهای فرزندپروری
maternal stress
prental skills training
elementry school students
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
18
42
2074
Research Paper
بررسی اثربخشی گروه درمانی چند خانوادهای بر حل تعارضات والدین - فرزندان و کاهش پرخاشگری نوجوانان دختر 14-15 ساله شهر مشهد
Effectiveness of multifamily group therapy on solving parent-adolescent conflicts and reduction of aggression in 14-15 years old girls in Mashhad
زهرا ودادیان
1
بهرام علی قنبری هاشم آبادی
2
علی مشهدی
mashhadi@um.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی چند خانوادهای بر حل تعارض والدین و نوجوانان و کاهش پرخاشگری فرزندان انجام شد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پسآزمون با گروه گواه و اندازهگیری مکرر بود. نمونه پژوهش، شامل 25 نوجوان دختر 14- 15 ساله به همراه والدینشان بودند که بصورت داوطلب از میان دیگر نوجوانان مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناختی نواحی 4 و 6 آموزش و پرورش انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمعآوری دادههای اولیه از مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان تعارضات از مقیاس رتبه بندی والد کودک (PCRS[1]) و برای ارزیابی میزان پرخاشگری نوجوانان، از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری ([2]AQ) استفاده شد. از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD، برای مقایسه میانگینها استفاده شد. نتایج حاکی از اثربخشی گروه درمانی با چند خانواده بر حل تعارضات میان والدین و نوجوانان بود (05/0>P). نتایج نشان دادند که گروه درمانی با چند خانواده در مقایسه با دو گروه کنترل دیگر، عاطفه مثبت و گفت و شنود میان نوجوانان و والدینشان را به صورت معناداری افزایش داده است (05/0> P). با اینحال، فرض تأثیر گروه درمانی درکاهش پرخاشگری نوجوانان از لحاظ آماری (05/0 > P) مورد تأیید واقع نشد.
[1]. Parent Child Relationship Srvey
[2]. Aggression Questionnaire
This research has been conducted to evaluate the effectiveness of group therapy on solving parent-adolescent conflicts and reduction of aggression in young adult children. Research method was chosen to be semi-experimental with pre-test, post-test, witness-group and repeated measurement. Research society consisted of 25 young adult girl between 14 and 15 years of age and their parents which were chosen voluntarily among people who came to psychological clinics of regions 4 and 5 of ministry of education in Mashhad. To obtain preliminary data, to measure the severity of conflicts PCRS was utilized and to measure aggressive behavior of children Aggression Questionnaire of Boss and Perry was used. Analysis of variance with repeated measurement and LSD follow up test was used to compare mean values. Results show that the success of group therapy with multiple families involved, in solving conflicts (P < 0.05). Results also indicated that group therapy has meaningfully increased positive feelings and dialogue between adolescents and their parents in comparison with two other control groups. However the hypothesis of reduction of aggression was not supported statistically
https://jcps.atu.ac.ir/article_2074_1efe6f0efd32e9ab78eb5673bfd179ce.pdf
: گروه درمانی چند خانوادهای
تعارض والد – نوجوان
نوجوان
: Multi-family group therapy
Adolescent-Parent conflict
adolescent
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
42
70
2075
Research Paper
مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین با رویکرد آدلر- درایکورس و بارکلی بر بهبود مؤلفههای محیط خانواده در خانوادههای دارای فرزندان با اختلال سلوک
A Comparative Study on Effectiveness of Tow Adlerian-Dreikursian and Barkley‘s Parent Training Methods on the Improvement of Family Environment in Families of Children with Conduct Disorder
مریم اسماعیلی نسب
1
حمید علیزاده
2
حسن احدی
or.ahadi1@yahoo.com
3
علی دلاور
delavar@atu.ac.ir
4
حسین اسکندری
.sknd40@gmail.com
5
باشگاه پژوهشگران جوان ، دانشگاه آزاد اسلامی ،واحد علوم تحقیقات ، تهران ، ایران
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی دو روش آموزش والدین استپ (با رویکرد آدلر-درایکورس) و بارکلی (با رویکرد رفتاری) بر بهبود مؤلفههای محیط خانواده، خانوادههای دارای کودکان با اختلال سلوک است. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی، از میان 5 مدرسه پسرانه منطقه 7 تهران، والدین 30 کودک دبستانی که براساس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) واجد ملاکهای تشخیصی اختلال سلوک بودند، انتخاب و والدین آنها به طور مساوی و تصادفی در سه گروه قرار گرفتند و در نهایت با افت آزمودنی، نتایج 13 نفر والدین در گروه رفتاری، 11 نفر در گروه آدلر- درایکورس و 11 نفر در گروه گواه مورد بررسی قرارگرفتند. به منظور سنجش محیط خانواده از پرسشنامه محیط خانواده موس و موس (1993) استفاده شد و برای تحلیل دادهها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج به دست آمده، در گروه آدلر- درایکورس کاهش معناداری در عامل تعارض و کنترل و افزایش معناداری در عامل جهتگیری فرهنگی و تأکید اخلاقی مذهبی نسبت به گروه گواه مشاهده شد. با این حال، در گروه رفتاری تنها در عامل تعارض نسبت به گروه گواه تفاوت دیده شد. نتیجهگیری: با توجه به نقش محیط خانواده در شکلگیری اختلال سلوک در کودکان، اثربخشی بیشتر روش آدلری بیانگر اهمیت این روش در اتخاذ راهبردهای درمانی مناسب برای اختلال سلوک است. با این حال انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه با در نظر گرفتن نقش متغیرهای مؤثر ضروری به نظر میرسد.
This study compares the effectiveness of two Behavioral Approach (BA) and Adler-Dreikurs parent training approach on improving family environment components. For this purpose, Barkley program (BA) and STEP (Adler-Dreikurs approach) were utilized. Five schools were selected randomly from region 7 in Tehran and 60 parents whose 7-11 years old boys had received the highest scores on Child Symptom Inventory (CSI-4) were randomly assigned into Behavioral, Adlerian and control groups. For data collection, in addition to CSI-4, the Family Environment Scale (FES. In order to analyze the data, Analysis of Covariance test, two-way ANOVA and Tukey and Bonferroni Correction follow up tests were used. Analysis of research findings showed in Adlerian group, control and conflict components of family environment reduced, and intellectual-cultural orientation and moral-religious emphasis increased. But in Behavioral group just conflict reduced. Considering the role of family environment on the formation of conduct disorder in children, indicating the effectiveness of Adler most important way in adopting this method, therapeutic strategies are appropriate for conduct disorder. However, further research in this field considering the essential role of effective variables seems
https://jcps.atu.ac.ir/article_2075_6243744b710c3c0bd0cdc74c499e6c4d.pdf
آموزش والدین
استپ
آدلر-درایکورس
بارکلی
اختلال سلوک
محیط خانواده
: Parent training
STEP
Barkly program
Conduct Disorder
Family Environment
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
70
90
2076
Research Paper
اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر سلامت روان دانشجویان سال اول علوم بهزیستی دانشگاه کرمان
Analysis effect of training communication skills on mental-health- of first level of well-being life science university of Kerman
پرستو مصطفی نژاد
1
فریبرز درتاج
dortaj@atu.ac.ir
2
دانش آموخته کارشناسی ارشد رشته روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر سلامت روان دانشجویان سال اول دانشگاه علوم بهزیستی کرمان انجام گرفت.
روش پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون میباشد. جامعه آماری، دانشجویان سال اول علوم بهزیستی به تعداد 180 نفر که از این تعداد 30 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری (آزمودنی) انتخاب گردیدند. آزمودنیها پس از گماردن تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند و پرسشنامه سلامت روان (گلدبرگ و هیلر) در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بر روی آنها اجرا شد. نتایج تحلیل آماری آزمون T نشان دهنده آن است که سلامت روان افراد، اختلال در کارکرد جسمانی و کارکرد اجتماعی بین میانگین نمرات دانشجویان گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد و همچنین بین میانگین نمرات اختلال در خواب و اضطراب و افسردگی دانشجویان گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود ندارد به عبارتی آموزش مهارتهای ارتباطی بر اختلال در خواب و اضطراب و افسردگی دانشجویان تأثیر معنیداری نداشته است. به طور کلی نتایج تحلیل آماری بیانگر آن است که سلامت روان افراد بعد از آموزش مهارت ارتباطی افزایش یافته است (03/0 P<).
This survey was done to study the effectiveness of communication skills on mental health of freshmen of science, at Kerman university .The method of the research is exprimental, pre – test and post – test . Includes 180 people, from which 30 were chosen, using random sampling. Students were divided into two groups of control and experiment. The questionnaire of (Gold berry and Heelers) mental health was applied twice , pre and post tests. The T– rest results revealed a meaning full difference between control group and experiment groups means of mental health , and disorder in their physical and social performance . There is not a meaning ful difference between the group’s mean of sleep disorders, and stress and depression grades in post – test. In other words, teaching communication skills did not have meaning full effect on student’s communications skills did not have meaningful effect on student’s sleep disorders and stress and depression. Generally, statistical analysis showed an increase in people’s mental health, after the increase of teaching communications skills (p < 0/ 03).
https://jcps.atu.ac.ir/article_2076_8cc9d5b7fd21b6961e07c085ee2cf654.pdf
: ارتباطی
سلامت روان
دانشجویان
اثربخشی آموزش
communications skills
Mental Health
students educational effectiveness
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
90
110
2077
Research Paper
بررسی ساختار و مفهوم دلتنگی عاشقانه در زوجها
Prototype analysis of romantic missing
تارا منصوری
1
خدیجه آرین
2
محمدرضا فلسفینژاد
3
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره.
استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی.
استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی.
پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار و مفهوم دلتنگی عاشقانه با استفاده از روش «تحلیل اولیه» در زوجهای ایرانی انجام شده است. ابتدا نمونهای از جوانان(18 تا 33 سال) خصیصههای مربوط به احساس دلتنگی عاشقانه را آزادانه فهرست کردند (مرحله اول). سپس نمونة دیگری از جوانان (18 تا 33 سال) خصیصههای فهرست شده در مرحله اول را از نظر مرکزیت نمرهدهی کردند (مرحله دوم). با استفاده از بیست خصیصه برتر از نظر مرکزیت «الگوی اولیة» دلتنگی عاشقانه بدست آمد که برای پاسخگویی در اختیار دو گروه دیگر از زوجهای «دور از یکدیگر» و «در کنار یکدیگر» (18 تا 33 سال) گذاشته شد (مرحله سوم). نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی بر روی دادههای مرحله سوم پژوهش سه عامل را برای «الگوی اولیة» دلتنگی عاشقانه مشخص کرد که عبارتند از: اشتیاق به ارتباط و نزدیکی، تفکر و تصویرسازی ذهنی و احساس غم و جدایی. مقایسه دو گروه زوجهای «دور» و «نزدیک» با آزمون آماری t مستقل نشان داد که این دو گروه در هر سه عامل و نمره کل دلتنگی عاشقانه، تفاوت معناداری دارند. با محاسبه ویژگیهای روانسنجی مربوط به «الگوی اولیة» بدست آمده برای دلتنگی عاشقانه در این پژوهش، مقیاس بیست سؤالی «دلتنگی عاشقانه» برای سنجش میزان دلتنگی در دوران دوری از یار ارائه شد(20 سؤال، 921/0 =α، 65/102=M ،82/22 =SD).
The aim of this study was to investigate the structure and definition of romantic missing from prototype perspective. In the first Study, Iranian young participants (age 18 to 33) generate features of missing a partner. In the second Study, another group of participants (age 18 to 33) rated the centrality of features gathered in the first Study. In the third Study, the most 20 central features generating the prototype of romantic missing was given to tow groups of participant (age 18 to 33), couples in long distance relationship (LDR) and couples in close relationship (CR). Results of exploratory factor analysis on the third study data supported three factors for the romantic missing prototype which are: desire for communicating and being together, imagining and thinking and feeling sad and separated. Two groups of LDR and CR were compared by the use of independent T-test and differences in total missing score and also each three factors score were significant for these two groups. A prototype measure of “romantic missing” offered to assess the extent to which partners experience romantic missing during interpersonal separation (N=20, α=0.921, M= 102.65, SD= 22.82).
https://jcps.atu.ac.ir/article_2077_5fd29130d1379a965a35770ede887692.pdf
دلتنگی عاشقانه
رابطه از راه دور
تحلیل اولیه
Romantic Missing
Long Distance Relationship
Prototype Analysis
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
110
134
2078
Research Paper
طراحی نسخه نرمافزاری آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین(WCST): مبانی نظری، نحوه ساخت و ویژگیهای روانسنجی
Design of the Wisconsin Card Sorting Test (WCST) computerized version: Theoretical Fundamental, Developing and Psychometrics Characteristics
مهناز شاهقلیان
1
پرویز آزاد فلاح
azadfa_p@modares.ac.ir
2
علی فتحی آشتیانی
afa1337@gmail.com
3
مجتبی خدادادی
4
دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس
-دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
استاد مرکز تحقیقات علوم رفتاری دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله
استادیار دانشگاه امام حسین
کنشهای اجرایی به عنوان فرایندهای سطح بالاتر که کار کنترل و نظارت بر عملکردهای سطح ابتدایی (عینی) را بر عهده دارند، توصیف میشوند. مطالعات تصویرسازی عصبی نشان میدهند که برخی مناطق کرتکس و بهویژه مناطق پیشانی و پیش پیشانی جایگاه این کنشها هستند. از آن جا که این فرایندها در کسری از ثانیه رخ میدهند امکان سنجش دقیق آنها با استفاده از ابزارهای سنتی مداد-کاغذی ممکن نمیباشد. از سویی دیگر با معرفی کامپیوترها به عنوان ابزاری معتبر برای سنجشهای روانشناحتی و عصب روانشناختی، ساخت نسخههای کامپیوتری آزمونها توسعه یافته است. از آن جا که مطابق با پژوهشها، آزمون طبقهبندی کارتهای ویسکانسین یکی از حساسترین آزمونها برای کنشهای اجرایی مناطق پیشانی و پیش پیشانی است، در پژوهش حاضر، طراحی و ساخت نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین براساس یک نسخه استاندارد مد نظر قرار گرفت.
برای بررسی روایی افتراقی، از میان گروهی از دانشجویان و بر اساس نمرات بهدست آمده از فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک، دو گروه شامل افراد با اضطراب بالا و افراد با اضطراب پایین انتخاب شدند. نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین در هر دو گروه اجرا شد. نتایج نشان داد میانگین بروندادهای این آزمون در دو گروه متفاوت است. همچنین ضریب آلفای کرنباخ و ضریب تنصیف بهدست آمده برای نسخه کامپیوتری، اعتبار مطلوب آن را در آزمودنیهای ایرانی نشان داد.
Executive functions describe as higher level processes that controlling and monitoring elementary (object) mental operations Neuroimaging studies have identified some of cortical areas involved in executive functions, frontal and prefrontal mostly. Because of these processing occur in a proportional second, those couldn’t be tested by traditional paper-pencil tools exactly. With introducing computers as a valuable tool for psychological and neuropsychological assessment, developing computerized version of tests to be extensive. Since according to researches, the wisconsin card sorting test is one of the most distinctive test for frontal and prefrontal executive functions, in present study, we effort to design and developing wisconsin computerized version based on a standard version.For differential validity, according to scores of Revised Eysenck Personality Questionnaire (EPQ-R), 2 groups including high anxiety (Anx+) and low anxiety (Anx-) were selected and performed computerized version of wisconsin. The results indicated that means of outputs differ in 2 groups. Also, cronbach’s alpha and split-half coefficients of computerized version showed that it has suitable reliability in Iranian subjects.
https://jcps.atu.ac.ir/article_2078_ac02324e414d395cf7a6856d6321f2fd.pdf
کنشهای اجرایی
آزمون طبقهبندی کارتهای ویسکانسین
نسخه کامپیوتری
ویژگیهای روانسنجی
executive functions
the wisconsin card sorting test
computerized version
psychometrics characteristics
per
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
2012-01-21
1
4
134
151
2079
Research Paper
تأثیر آموزش راهبردهای شاکرانه بر گسترش عواطف مثبت و شادکامی
e effect weres of training strategies for gratitude increase (based on the Emmons, Seligman and Verbal-Action pattern) on the expansion of positive affectivity and happiness in normal subjects
زینب لشنی
1
محمدرضا شعیری
shairigm@gmail.com
2
محمدعلی اصغری مقدم
3
محمود گلزاری
golzari@atu.ac.ir
4
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی
استادیار دانشگاه شاهد
دانشیار دانشگاه شاهد
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی
شکرگزاری به عنوان سازهای نوظهور در روانشناسی با متغیرهای مختلفی رابطه داشته است. هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش راهبردهای شاکرانه بر گسترش عاطفه مثبت و شادکامی در جمعیت بهنجار است.
جامعه آماری تحقیق حاضر در برگیرنده دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاههای شاهد، علم و فرهنگ و ولیعصر بوده است، که از این میان 91 نفر به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و فرم رضایتنامه شرکت در پژوهش را تکمیل نمودند که به طور تصادفی در چهار گروه (راهبردهای شاکرانه امونس، سلیگمن، کلامی- عملی و کنترل) جایگزین گردیدند، و در نهایت پس از افت آزمودنیها، 72 نفر تا پایان مداخلات و ارزیابیها باقی ماندند. میانگین سنی آزمودنیها برابر 21/20 (27/2=S) بودهاست. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و شادکامی آکسفورد بودهاند.
کااسکوئر بهدست آمده ناشی از مقایسه گروههای شکرگزاری (امونس، سلیگمن، کلامی- عملی) و کنترل در متغیر عاطفه مثبت با توجه به مقادیر بحرانی معنادار میباشد. همچنین، کااسکوئر بهدست آمده ناشی از مقایسه گروههای شکرگزاری (سلیگمن، کلامی- عملی) و کنترل در متغیر شادکامی با توجه به مقادیر بحرانی معنادار میباشد.
بدین ترتیب، راهبردهای شاکرانه میتواند عواطف مثبت و شادکامی را در جمعیت بهنجار افزایش دهد.
Gratitude is a contruct that attracts much attention in recent decades. Also gratitude used to correlational, comparative and interventional studies. This study is examination of effect of training strategies for gratitude increase (based on the Emmons & Seligman pattern) on the expansion of positive affectivity, happiness and optimism. Subjects were 91 student of three Iranian University in Iran, they were selected by cluster sampling and complete satisfaction form for this study. Then, 72 subject's remaind until the end of interventions. Finally, they were assigned into to 4 groups (Emmons, Seligman, Verbal-Action & Control) randomly. They completed PANAS Scale and Axford Questionnaire. The results showed significant increase in positive affects by Emmons, Seligman and V-A interventions, and increase in happiness by Seligman and V-A interventions. The results also indicated that three training strategies for gratitude increase positive affectivity and happiness.
https://jcps.atu.ac.ir/article_2079_b8d8923b198f7e59dd34ca8446e77b49.pdf
: شکرگزاری
راهبردهای شاکرانه
عاطفه مثبت و شادکامی
Gratitude
Gratitude intervention
Positive Affect and Happinece