دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
تحول هویت در بافت فرهنگی: کلان روایات ایران
1
33
FA
آویده
نجیب زاده
گروه روانشناسی، واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران
avidehnajibzadeh@yahoo.com
حسین
اسکندری
0000-0001-9389-0257
دانشیارگروه روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
sknd@atu.ac.ir
جواد
خلعتبری
0000000295199686
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، ایران
javadkhalatbaripsy2@gmail.com
ابوالفضل
کرمی
دانشیار بازنشسته گروه روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.
abolfazlkarami1@gmail.com
10.22054/jcps.2019.36613.2006
کلان روایات داستانهای مشترک اجتماعی فرهنگی هستند که دارای مضامین مشترک میباشند و قابل استخراج از دل روایتهای فردی افراد هستند. این داستانهای کلان در اصل به منزلهی بافت برای داستانهای فردی محسوب شده و مفاد مورد قبول را برای روایات فردی فراهم میآورند. روایات فرهنگی، منجمد و ثابت شده در زمان نیستند، بلکه مطابق با تاریخ و دوران تغییر میکنند. معانی فرهنگی در طول نسلها تغییر کرده است، و این روایات چیرهای که در طول تاریخ جایگزین شدهاند الهام بخش افراد در نحوهی شکل دادن به روایاتِ مشروح زندگیشان هستند. در پژوهش حاضر تلاش شد تا با دو روش متفاوت کمی و کیفی از طریق تحلیل داستانهای فردی افراد به درونمایههای پرتکرار و مفاد مشترک آنها یعنی شکل نخستین کلان روایات دست یابیم. بدین منظور روایات 30 بزرگسال با کمک مصاحبهی باز حول محوری متعارض جمعآوری و دو پرسشنامه شخصیت هگزاکو و جهتگیری دینی چرخشی نیز اجرا گردید. در سطح کمی، روایات با استفاده ازنظامنامهی کدگذاری پایای مکآدامز(1999) تجزیه و تحلیل شد؛ در سطح کیفی، با بهرهگیری از مدل کلان روایت مکلین و سید(2015) به بررسی روایات پرداخته شد. نتایج حاکی از وجود درونمایههای مشترک در داستانهای فردی افراد است که این ویژگیها به عنوان داستانهای مشترک فرهنگی قلمداد میشوند. در بافت کلان اجتماعی فرهنگی ، کلان روایت دینی سنتی در تقابل با روایت جایگزین مدرن است و این تعارض عظیم در ساختار هویت افراد در سطح خرد، منعکس شده است. گویی افراد درحین دروناندازی مفاد این کلان روایت دینی سنتی و گفتگو با روایت جایگزین، این تعارض موجود را نیز درونی میکنند. سنت به عنوان عاملی مستقل از دین در کلان روایت حاکم اعمال نفوذ میکند.
کلان روایت,رهایش,هبوط,شخصیت,جهتگیری دینی,تحقیق کمی کیفی
https://jcps.atu.ac.ir/article_9878.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9878_847de1f23208e274ee0c346ef18a3bb4.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
مقایسه اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی با درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر کاهش درد ذهنی و دشواریهای تنظیم هیجانی افراد اقدامکننده به خودکشی
35
63
FA
محمدجواد
بگیان کوله مرز
0000-0002-0487-3461
دانشجوی دکترای روان شناسی عمومی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
javadbagiyan@yahoo.com
جهانگیر
کرمی
0000-0001-5832-1307
دانشیار گروه روان شناسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
j.karami@razi.ac.ir
خدامراد
مومنی
0000-0001-5129-2451
دانشیار گروه روان شناسی دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
kh.momeni@razi.ac.ir
عادله
الهی
استادیار گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی، کرمانشاه، ایران
adele.elahi@gmail.com
10.22054/jcps.2019.34758.1937
مقدمه: این پژوهش باهدف اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش درد ذهنی و دشواریهای تنظیم هیجانی در افراد اقدام کننده انجام شد. <br />روش: جامعهی آماری این پژوهش را کلیهی افراد 16 تا 40 ساله اقدام کننده به خودکشی به روش مسمومیت دارویی در فاصله ماههای مهر تا بهمن سال 1396 مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه تشکیل میدهند. نمونه آماری این پژوهش شامل 48 نفر از افراد اقدام کننده به خودکشی و داوطلب شرکت در مداخله بودند، که به روش نمونهگیری تصادفی از بین 120 نفر اقدامکننده به خودکشی انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروههای آزمایش 14 جلسه سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و یکپارچه سازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت را دریافت کردند. آزمودنیهای گروههای آزمایش و کنترل در مرحله پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری به پرسشنامههای درد ذهنی اورباخ و همکاران (2003) و دشواریهای تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. پس از جمعآوری دادهها بهمنظور رعایت جوانب اخلاقی، برای اعضای گروه لیست انتظار 10 جلسه مشاوره گروهی برگزار شد. <br />یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که سیستمروان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر درد ذهنی و دشواریهای تنظیم هیجانی افراد اقدامکننده اثربخش هستند (001/0≥P). <br />نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده مبنی بر اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری و یکپارچهسازی رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی مبتنی بر شفقت بر کاهش مؤلفههای درد ذهنی و دشواریهای تنظیم هیجانی افراد اقدام به خودکشی میتوان از این مداخلهها در کنار درمان دارویی و دیگر درمانهای مبتنی بر شواهد برای افراد اقدام کننده به خودکشی بهعنوان روشهای درمانی مفید و مکمل استفاده نمود.
روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری,رفتاردرمانی دیالکتیکی,درمان شناختی مبتنی بر شفقت,درد ذهنی,دشواری های تنظیم هیجانی,اقدام به خودکشی
https://jcps.atu.ac.ir/article_9879.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9879_567253cd8fe73c8f0a52bf05aeb9df6c.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
طراحی الگوی جامع ارتقای سلامت روان در مدارس دخترانه شهر تهران
65
87
FA
معصومه
پرپنجی
کارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
ardalan1369@yahoo.com
علی
دلاور
استاد ممتاز گروه سنجش واندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
delavarali@yahoo.com
نور علی
فرخی
دانشیار گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران
farrokhinoorali@gmail.com
10.22054/jcps.2019.40198.2087
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی جامع ارتقای سلامت روان در مدارس دخترانه شهر تهران بود. روش پژوهش: روش تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمّی- کیفی) است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان مدارس دخترانه شهر تهران که در سال تحصیلی 96-97 مشغول به تحصیل بودند، است. نمونهی این پژوهش متشکل از 150 نفر از دانش آموزان دختر شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفتهشده، پرسشنامه های سلامت عمومی، شخصیت نئو، سنجش خانواده، حمایت اجتماعی و عوامل آموزشی بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ویژگی شخصیتی (63/0) نسبت به سایر عوامل؛ روابط خانوادگی (43/0)، عوامل اجتماعی (37/0) و عوامل آموزشی (51/0) توانست واریانس بیشتری از سلامت روان در دانش آموزان را تبیین کند. روابط خانوادگی نقش تعیین کننده ای در سلامت روان دانش آموزان دارند و از میان عوامل خانوادگی، مؤلفه واکنش های عاطفی در خانواده با ضریب مسیر 75/0 توانست نقش مهم تری را ایفا کند. ضریب مسیر رفتار معلمان با سلامت روان دانش آموزان برابر با 59/0 و معنادار است. همچنین، ضریب مسیر کادر آموزشی مدرسه با سلامت روان دانش آموزان برابر با 51/0 و معنادار است. به عبارت دیگر، عوامل آموزشی اعم از رفتار معلمان و کادر آموزشی مدارس می توانند نقش مؤثری در ارتقای سلامت روان دانش آموزان داشته باشند. نتیجهگیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان پیشنهاد کرد با برگزاری کارگاه های آموزشی و برنامه های آموزشی مرتبط برای دانش آموزان (فراهم کردن جزوات)، ضمن روشن ساختن تأثیر عوامل مختلف بر سلامت روان آن ها، جهت رفع نقص های موجود در این زمینه قدم برداشت.
سلامت,روان,رفتارهای خلاقانه,دانش آموزان,دختر
https://jcps.atu.ac.ir/article_9880.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9880_0a84c58a2a49acc4840085d6d01cf833.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
تأثیر آموزش شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی بر ابعاد کیفیت زندگی حرفهای پرستاران
89
108
FA
فاطمه
دروهئی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
ftm.drvh.1371@gmail.com
محمدرضا
ذوقیپایدار
0000-0002-9748-6363
استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
zoghipaidar@yahoo.com
مسیب
یارمحمدی واصل
0000-0001-6891-6953
دانشیار گروه روانشناسی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایران
yarmohamadivasel@yahoo.com
بهزاد
ایمنی
0000-0002-1544-8196
استادیار گروه اتاق عمل، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران
b.imani@umsha.ac.ir
10.22054/jcps.2019.33577.1895
توجه به عواطف پرستاران در بیمارستانها، علاوهبر افزایش بهزیستی پرستاران، موجب بهبود رابطهی پرستار-بیمار شده و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقا میدهد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی بر ابعاد کیفیت زندگی حرفهای (استرس تروماتیک ثانوی، فرسودگی شغلی، و رضایت ناشی از شفقت) در دانشجویان پرستاری بود. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشجویان پرستاری سال سوم و چهارم دانشگاه علومپزشکی همدان بودند. بعد از توزیع پرسشنامه کیفیت زندگی حرفهای (استام، 2010) بین 150 نفر، غربالگری انجام شد و از میان کسانی که دارای نمره پائین در کیفیت زندگی حرفهای بودند و تمایل به شرکت جلسات آموزشی داشتند، 46 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای گروه آزمایش 8 جلسهی 1.5 ساعته آموزش شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی اجرا گردید. سپس از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد و در نهایت به دلیل افت آزمودنی داده های مربوط به 38 نفر (19 نفر گروه آزمایش و 19 نفر گروه گواه) با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافتهها نشان داد آموزش شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی بر کاهش استرس تروماتیک ثانوی (001/0> p، 76/22= F ). و فرسودگی (002/0> p، 70/11= F ) شغلی، و نیز افزایش رضایت ناشی از شفقت (001/0> p، 35/30= F ) تأثیر معناداری داشته است. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، میتوان از آموزش شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی برای کاهش مؤثر استرس تروماتیک ثانوی و فرسودگی شغلی و افزایش رضایت ناشی از شفقت پرستاران استفاده کرد.
شفقتبهخود مبتنیبر توجهآگاهی,کیفیت زندگی حرفهای,استرس آسیب ثانویه,فرسودگی,رضایت ناشی از شفقت,پرستاران
https://jcps.atu.ac.ir/article_9881.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9881_741a3872d50101bd104fa1a9df1e25f4.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
مدلیابی ویژگیهای شخصیتی، هیجان خشم و رفتارهای رانندگی تهاجمی
109
143
FA
زهرا
متقیان
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
z.mottaghian@yahoo.com
امید
شکری
0000-0002-5795-1638
استادیار روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
oshokri@yahoo.com
10.22054/jcps.2019.34667.1930
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطهای هیجان خشم رانندگی در رابطة ویژگیهای شخصیت و بیانگری خشم رانندگی انجام شد. 400 راننده به فهرست پنج عامل بزرگ (FFI، جان و استریستاوا، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خشم رانندگی (DAS-SF، دفنباخر، آتینگ و لینچ، 1994) و فهرست بیانگری خشم رانندگی (DAEI، دفنباخر، لینچ، آتینگ و سوام، 2002) پاسخ دادند. در مطالعه همبستگی حاضر، به منظور آزمون روابط ساختاری بین منابع اطلاعاتی چندگانه در مدل مفروض از روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی روانآزردهگرایی با هیجان خشم و بیانگری غیرانطباقی خشم رانندگی، رابطة مثبت و معنادار و با بیانگری انطباقی خشم رانندگی، رابطة منفی و معنادار وجود داشت. همچنین، نتایج نشان داد که بین ویژگیهای برونگردی، وظیفهشناسی، سازگاری و گشودگی با هیجان خشم رانندگی و بیانگری غیرانطباقی خشم رانندگی، رابطة منفی و معنادار و با بیانگری انطباقی خشم رانندگی، رابطة مثبت و معنادار وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مدل مفروض واسطهمندی نسبی هیجان خشم رانندگی در رابطه بین ویژگیهای شخصیت و بیانگری خشم رانندگی برازش مطلوبی داشت. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که بخشی از پراکندگی مشترک بین دوایر مفهومی ویژگی های شخصیت و بیانگری انطباقی و غیرانطباقی خشم رانندگی از طریق هیجان خشم رانندگی قابل تبیین است.
ویژگیهای شخصیت,هیجان خشم رانندگی,بیانگری خشم رانندگی,مدل اثرات واسطهای,رانندگی تهاجمی
https://jcps.atu.ac.ir/article_9882.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9882_84a8c4eeb033128c063874072fca047d.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط
145
166
FA
ندا
قاسمی
0000-0002-5863-8133
دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
ghasemineda2014@gmail.com
میترا
گودرزی
0000-0003-2914-895x
دانشجوی دکتری روانشناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
goudarzimt@yahoo.com
فیروزه
غضنفری
دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
firoozehghazanfari@yahoo.com
10.22054/jcps.2019.41020.2108
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا اختلال اضطراب افسردگی مختلط بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط شهر اصفهان بودند. حجم نمونه شامل 24 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002)، مقیاس پنج عاملی ذهن آگاهی و مقیاس عاطفه خود آگاه-3 (تانگنی، 1989) بودند. گروه آزمایش تحت مداخله درمان متمرکز بر شفقت 8 جلسه ای به شیوه جلسات هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نمرات کمتری در تجربه شرم و گناه و نمرات بیشتری در مهارت های ذهن آگاهی کسب کردند. همچنین آموزش شفقت به خود باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان افراد گروه آزمایش شد. بر اساس یافتهها میتوان گفت که درمان مبتنی بر شفقت می تواند به عنوان گزینه درمانی مناسبی جهت بهبود مهارت های ذهن آگاهی، تنظیم شناختی هیجان و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط به کار رود.
اختلال اضطراب افسردگی مختلط,درمان مبتنی بر شفقت,ذهن آگاهی,شرم,گناه,نظم جویی شناختی هیجان
https://jcps.atu.ac.ir/article_9883.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9883_ebcbbc5de0a1a1f0a9a5841d0dfd4b97.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
طراحی روش درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی بر مبتلایان به اختلال وسواس- بیاختیاری
167
196
FA
حسن
انصاری
استادیار دانشکده هدی و محقق پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
hansari@rihu.ac.ir
مسعود
جان بزرگی
0000-0002-2984-3488
استادگروه روان شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
psychjan@gmail.com
صدیقه
حسینی سمنانی
کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی و دانش آموخته سطح 3 جامعه الزهرا (س)
shhosaini5@gmail.com
سید محمد
غروی راد
رئیس پژوهشکده علوم رفتاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
qaravi@rihu.ac.ir
سید کاظم
رسول زاده طباطبایی
دانشیار گروه روان شناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
rasool1340@yahoo.com
10.22054/jcps.2019.23961.1671
این پژوهش با هدف ارائه الگوی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی در درمان اختلال وسواس- بیاختیاری و بررسی میزان اثربخشی آن در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز انجام شده است. در این مقاله از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش اول پژوهش ( تهیه بسته درمان شناختی-رفتاری با رویکرد اسلامی)، به روش کیفی و با استفاده از تحلیل منابع دینی انجام شد . بخش کمی پژوهش از نوع شبه آزمایشی شامل سه گروه شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، شناختی- رفتاری آبرامویتز و گروه گواه بود که 12 نفر در هر گروه بررسی شدند. از بین افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره با شکایت وسواس،36 نفر به روش نمونهگیری در دسترس موردمطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمونهای تحلیل کواریانس( تک و چندمتغیری) و شاخص معناداری بالینی استفاده شد.<br /> یافتهها نشان داد درمان مذهبی بر شدت اختلال وسواس- بیاختیاری و اغلب نشانههای آن موثر است و وسواسها را بیشتر از درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز کاهش میدهد. در گروه درمان مذهبی،10 نفر و در گروه شناختی- رفتاری آبرامویتز، 6 نفر در کاهش شدت وسواس به سطح معناداری بالینی رسیدند و در گروه گواه هیچکدام از افراد به این سطح نرسیدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد الگوی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، با تأثیر بر معنادهیهای نادرست مذهبی- اخلاقی( احساس گناه مرضی) میتواند بر شدت و نشانههای وسواس- بیاختیاری موثر باشد بنابراین مکمل درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز در درمان وسواس- بی اختیاری است.
درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز,درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی,OCD,احساس گناه مرضی,درمان وسواس
https://jcps.atu.ac.ir/article_9884.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9884_b5a161b78b3a5c56b83c0d29c32ca1b0.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
اثربخشی توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی افراد دچار سکته مغزی
197
226
FA
زینب
خانجانی
0000-0003-0238-0441
استاد ،روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز
zeynabkhanjaani@gmail.com
محمدعلی
نظری
0000-0003-340-994X
دانشیار، علوم اعصاب شناختی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، بخش علوم اعصاب شناختی، دانشگاه تبریز
nazaripsycho@yahoo.com
پریا
آب روانی
0000-0003-3860-7521
روانشناسی،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تبریز، ایران
parya_abravani@yahoo.com
10.22054/jcps.2019.38717.2059
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، سکته مغزی مجموعه ای از علایم کلینیکی است که به طور ناگهانی ایجاد می شوند و هیچ علت واضحی جز منشأ عروقی ندارند. نقص در حافظه کاری از متداول ترین پدیده ها بعد از آسیب مغزی می باشد. توجه و کارکرد اجرایی حل مسئله رابطه تنگاتنگی با حافظه کاری دارند. توانبخشی شناختی یک برنامه مداخلات شناختی است که در جهت بازسازی نقایص شناختی طراحی شده است.هدف پژوهش حاضر اثر توانبخشی شناختی را بر حافظه کاری، توجه و کارکرد اجرایی حل مسئله در افراد بزرگسال دچار سکته مغزی، مورد بررسی قرار داد. 20 بیمار به صورت مساوی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. برنامه توانبخشی، طی5 هفته و5 روزهفته و به مدت 30-40 دقیقه به صورت کامپیوتری اجرا شد. متغیر های پژوهش توسط آزمون حافظه کاری وکسلر، آزمون حافظه کاری فضایی N-back، برنامه توجه انتخابی و پراکنده، آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین قبل و بعد از برنامه توانبخشی اندازه گیری شدند. بهبود معنی داری در حافظه کاری شنیداری و دیداری و توجه انتخابی مشاهده شد. این بهبودی ممکن است در نتیجه تغییرات در سازماندهی عصبی در پاسخ به آسیب رخ دهد. برنامه توانبخشی شناختی باعث یادگرفتن مجدد اعمال ذهنی و بر اساس انعطاف پذیری مغزی باعث بهبود حافظه کاری و توجه انتخابی بیماران شده است. به نظر میرسد عدم بهبود مشاهده شده در توجه پراکنده و حل مسئله ناشی از عدم هماهنگی و پرادزش موازی در مناطق مختلف مغزی به علت بافت انفارکت شده میباشد.
توانبخشی شناختی,حافظه کاری,توجه,کارکردهای اجرایی,سکته مغزی
https://jcps.atu.ac.ir/article_9885.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9885_1874db7d0f3d40daa3ce00a9e2b179b3.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
مطالعات روانشناسی بالینی
2322-3189
2476-6410
9
34
2019
05
22
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) بر انعطاف پذیری کنشی زنان با مشکلات زناشویی
227
246
FA
منصوره
نیکوگفتار
استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
mnikoogoftar@gmail.com
علیرضا
سنگانی
0000-0002-6255-7467
دانشجوی دکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
sangany.psycho@gmail.com
10.22054/jcps.2019.39031.2068
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد ایماگوتراپی زوجین بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل انجام گرفت. روش پژوهش حاضر شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر گرگان در سال 1397 بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیراحتمالی داوطلبانه و گمارش تصادفی استفاده شد. پس از انتخاب حجم نمونه و گمارش آنها در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، گروههای آزمایش مداخلات آموزشی را طی سه ماه به صورت هفتهای یک جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی براتی و ثنایی (1375) و مقیاس انعطاف پذیری کنشی (کانر و دیویدسون، 2003) بود. دادههای جمعآوری شده توسط تحلیل کواریانس با بهرهگیری از نرمافزار SPSS23 تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره موثر بوده است(p<0/001). همچنین بین اثربخشی آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری کنشی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره تفاوت معنادار مشاهده نشد(P>0.05). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ایماگوتراپی دارای اثربخشی مشابهی بر انعطاف پذیری کنشی زنان دارای تعارضات زناشویی بوده و می توان از این دو روش جهت بهبود انعطاف پذیری کنشی این زنان استفاده کرد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد,تصویرسازی ارتباطی,انعطاف پذیری کنشی,زنان,مشکلات زناشویی
https://jcps.atu.ac.ir/article_9894.html
https://jcps.atu.ac.ir/article_9894_ff1b7fc271357e08a73bcfd1987c6887.pdf