ژاله فیضی؛ علیرضا مرادی؛ محمد خواجه دلوئی؛ نیره خادم
چکیده
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این ...
بیشتر
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگیهای یادشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیهها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنیها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بهواسطه افزایش انعطافپذیری روانشناختی باعث کاهش معنیدار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و نیز دوره پی گیری یکماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهعنوان درمانی مکمل، در کنار درمانهای طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین میتواند نقشی بسزا داشته باشد.
Manijeh Daneshpour
سهیلا قمیان؛ محمدرضا شعیری
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT) بر نشانههای درونیسازی شدهی کودکان 7 تا 12 ساله است. در این پژوهش شبه تجربی، ابتدا با توجه به معیارهای درد مزمن، تعدادی از کودکان مبتلا به درد مزمن، از بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی کودکان تهران (از قبیل کودکان مفید، مرکز طبی کودکان، حضرت علیاصغر ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کودکان مبتلا به درد مزمن (CHACT) بر نشانههای درونیسازی شدهی کودکان 7 تا 12 ساله است. در این پژوهش شبه تجربی، ابتدا با توجه به معیارهای درد مزمن، تعدادی از کودکان مبتلا به درد مزمن، از بیمارستانهای تخصصی و فوق تخصصی کودکان تهران (از قبیل کودکان مفید، مرکز طبی کودکان، حضرت علیاصغر و بهرامی) در سال 1392، به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند. از میان کودکان انتخاب شده،20 کودک که با توجه به نظر والدینشان آمادگی شرکت در این پژوهش را داشتند و از ملاکهای شمول برخوردار بودند، انتخاب شدند و در گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر)، قرار گرفتند. پروتکل CHACT بر روی گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه اجرا شد. مقیاس سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، در مرحلهی پیشآزمون، پسآزمون، پیگیری اول (5/1 ماه پس از اتمام درمان) و پیگیری دوم (5 ماه پس از اتمام درمان)، در هر دو گروه اجرا شد و با کمک تحلیل واریانس مانکوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری را در نشانههای درونیسازی شده در مراحل متعدد نمایان ساخته و این تغییر بعد از پایان درمان، در دو مرحله پیگیری اولیه و ثانویه ادامه داشته است. با توجه به تاثیر پروتکل بهکار رفته در این تحقیق بر نشانههای درونیسازی شدهی کودکان، میتوان گفت که میتوان این پروتکل را در عرصهی بالینی مخصوصا در رابطه با بهبود نشانههای درونیسازی شدهی کودکان به کار گرفت.
محبوبه باقری؛ کارینه طهماسیان؛ محمدعلی مظاهری
چکیده
والدگری ذهنآگاهانه، کاربردی جدید از ذهنآگاهی است که هدف آن بهبود بخشیدن به والدگری از طریق ارتقای کیفیت توجه والدینی و افزایش آگاهی هیجانی است. آموزش مدیریت والدین نیز بر افزایش کیفیت روابط بین والدین و فرزندان تأکید دارد و مستلزم یادگیری مهارتهای جدید جهت اصلاح رفتار کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی برنامهی ...
بیشتر
والدگری ذهنآگاهانه، کاربردی جدید از ذهنآگاهی است که هدف آن بهبود بخشیدن به والدگری از طریق ارتقای کیفیت توجه والدینی و افزایش آگاهی هیجانی است. آموزش مدیریت والدین نیز بر افزایش کیفیت روابط بین والدین و فرزندان تأکید دارد و مستلزم یادگیری مهارتهای جدید جهت اصلاح رفتار کودکان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی برنامهی ترکیبی والدگری ذهنآگاهانه و آموزش مدیریت والدین و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر بهزیستی روانشناختی و شادکامی کودکانصورت گرفت. روش پژوهش از نوع آزمایشی در قالب طرح پیشآزمون- پسآزمون دوگروهی بود. جامعهی پژوهش حاضر را کلیهی کودکان پایه چهارم تا ششم دبستانهای واقع در منطقه 8 شهر قم در سال تحصیلی 96-95 به همراه مادرانشان، تشکیل میدادند. نمونهی این پژوهش شامل 41 تن از کودکان پایههای چهارم تا ششم دبستان به همراه مادرانشان بود که به شیوهی در دسترس از بین دبستانهای منطقه 8 انتخاب شده و به طریق تصادفی در دو گروه جای داده شدند. ابزارهای پژوهش در جمعیت مادران شامل برنامهی ترکیبی والدگری ذهنآگاهانه و آموزش مدیریت والدین، پرسشنامهی چهار سوالی شادی و مقیاس ذهنآگاهی بینفردی در والدگری بود. مقیاس دایرهای خلق و مقیاس بهزیستی روانشناختی نیز ابزارهایی بودند که در گروه کودکان اجرا شدند. شرکتکنندگان در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. یکی از گروهها، برنامهی ترکیبی والدگری ذهنآگاهانه و آموزش مدیریت والدین، و گروه دیگر فقط برنامهی آموزش مدیریت والدین را در 8 جلسهی 2 ساعته و به صورت یک جلسه در هر هفته دریافت کردند. نتایج تحلیل واریانس آمیخته نشان داد که برنامهی ترکیبی نسبت به برنامه آموزش مدیریت والدین در افزایش نمرهی بهزیستی روانشناختی کودکان (01/0/P<57/7F=) مؤثرتر بوده است و این تغییرات در مرحله پیگیری نیز ثابت مانده است. اما در میزان شادکامی کودکان، بین دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. اثربخشی بالاتر برنامهی ترکیبی نسبت به آموزش مدیریت والدین بر بهزیستی روانشناختی را میتوان وابسته به کاربرد اصول والدگری ذهنآگاهانه دانست. به نظر میرسد والدگری ذهنآگاهانه از طریق سازوکارهایی چون گوشدادن با توجه کامل، پذیرش بدون قضاوت، شفقتمندی، خودتنظیمی و آگاهی هیجانی منجر به ارتقای رابطه والد- کودک و به تبع آن افزایش بهزیستی روانشناختی در کودکان میگردد.
علیاکبر حدادی کوهسار؛ علیرضا مرادی؛ باقر غباریبناب؛ فرناد ایمانی
دوره 8، شماره 31 ، مرداد 1397، ، صفحه 1-30
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویتدرمانی، ذهنآگاهی و کنترل) طی 8 جلسهی 90 دقیقهای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان میباشد. مقایسههای زوجی نشان میدهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی پایینتر از گروه کنترل میباشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویتدرمانی و ذهنآگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن میباشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.
عیسی مرادی؛ مریم فاتحی زاده؛ سیداحمد احمدی علون آبادی؛ عذرا اعتمادی
چکیده
خودشیفتگی پیامدهای منفی بینفردی زیادی دارد و رابطه زناشویی بستری مناسب برای بسیاری از این پیامدها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان بینفردی فراشناختی(MIT) بر آسیبهای تعاملی زوجی مرد خودشیفته انجام شد. در این پژوهش، از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شده است. بدین منظور دو زوج (4 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب ...
بیشتر
خودشیفتگی پیامدهای منفی بینفردی زیادی دارد و رابطه زناشویی بستری مناسب برای بسیاری از این پیامدها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان بینفردی فراشناختی(MIT) بر آسیبهای تعاملی زوجی مرد خودشیفته انجام شد. در این پژوهش، از روش پژوهش مورد منفرد با طرح A-B-A استفاده شده است. بدین منظور دو زوج (4 نفر) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای مردان پس از تعیین موقعیت خط پایه 21 جلسه مداخله صورت گرفت و همزمان همسران آنها نیز پرسشنامهها را تکمیل کردند. ابزار مورد استفاده مصاحبه نیمهساختاریافته SCID، پرسشنامه شخصیت خودشیفته NPI-40 و پرسشنامه محقق ساختهی آسیبهای تعاملی بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادههای گردآوریشده، از تحلیل دیداری، شاخص روند و شاخص ثبات، درصد دادههای غیرهمپوش و درصد دادههای همپوش استفاده شد. درتحلیل دیداری نمودار دادهها، مداخله در هر چهار آزمودنی اثربخش بوده است. میانگین نمرات از 66/212، 33/224، 00/193 و 66/245 برای هر چهار آزمودنی در خط پایه به 00/101، 00/113، 66/84 و00/115 درموقعیت مداخله رسید. درصد غیرهمپوشی دادهها (PND) در دو موقعیت خط پایه و مداخله برای چهار آزمودنی 100 درصد بود. شاخص درصد بهبودی (MPI) نیز برای هر 4 آزمودنی بالاتر از 50 درصد بود که حاکی از معناداری بالینی درمان بود. این اثربخشی درمرحله پیگیری، همچنان مشهود بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان MIT به دلیل تمرکز بر خودآگاهی، چرخهها و طرح-وارههای بینفردی میتواند آسیبهای تعاملی زوجی مردان خودشیفته را کاهش دهد.
Azam Nayebaghayee؛ Seyed Ali Aleyasin؛ Hassan Heidari؛ Hosein Davodi
چکیده
The present study aimed at investigating the effectiveness of metacognitive therapy on dysfunctional beliefs, inflated sense of responsibility, and intolerance of uncertainty in patients with obsessive compulsive-disorder (OCD). The design used in the present study is semi-experimental, pretest-posttest with control group and a tree-month follow-up stage. The statistical population consisted of all patients with OCD in Mahallat, a city located in Markazi province, Iran in 2018. The participants first screened by using inclusion and exclusion criteria. Then sixteen patients with OCD selected as ...
بیشتر
The present study aimed at investigating the effectiveness of metacognitive therapy on dysfunctional beliefs, inflated sense of responsibility, and intolerance of uncertainty in patients with obsessive compulsive-disorder (OCD). The design used in the present study is semi-experimental, pretest-posttest with control group and a tree-month follow-up stage. The statistical population consisted of all patients with OCD in Mahallat, a city located in Markazi province, Iran in 2018. The participants first screened by using inclusion and exclusion criteria. Then sixteen patients with OCD selected as the sample of the study through available sampling method and assigned randomly into two groups: one experimental group and one control group (eight patients in each group). Each participant in the experimental group received 12 treatment sessions according to Well's metacognitive therapy method for OCD. The participants were measured both before and after interventions as well as three months later in the follow-up phase by the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Yale-BOCS; Goodman, 1989), the Obsessive Beliefs Questionnaire (OBQ-44; OCCWG, 2005), the Salkovskis Responsibility Attitude Scale (RAS; Salkovskis, 2000) and the Intolerance of Uncertainty Scale (IUS; Feriston, 1994). Data analyzed by multivariate co-variance analysis. The results indicated that metacognitive therapy had a significant effect on reducing dysfunctional beliefs, the inflated sense of responsibility and the variable intolerance of uncertainty (p˂0.050), and its effect remained three months after treatment (p˂0.050). The findings of the study support the effect of metacognitive therapy in improving the dysfunctional beliefs, inflated sense of responsibility and uncertainty of intolerance in patients with OCD.
آویده نجیب زاده؛ حسین اسکندری؛ جواد خلعتبری؛ ابوالفضل کرمی
چکیده
کلان روایات داستانهای مشترک اجتماعی فرهنگی هستند که دارای مضامین مشترک میباشند و قابل استخراج از دل روایتهای فردی افراد هستند. این داستانهای کلان در اصل به منزلهی بافت برای داستانهای فردی محسوب شده و مفاد مورد قبول را برای روایات فردی فراهم میآورند. روایات فرهنگی، منجمد و ثابت شده در زمان نیستند، بلکه مطابق با تاریخ و ...
بیشتر
کلان روایات داستانهای مشترک اجتماعی فرهنگی هستند که دارای مضامین مشترک میباشند و قابل استخراج از دل روایتهای فردی افراد هستند. این داستانهای کلان در اصل به منزلهی بافت برای داستانهای فردی محسوب شده و مفاد مورد قبول را برای روایات فردی فراهم میآورند. روایات فرهنگی، منجمد و ثابت شده در زمان نیستند، بلکه مطابق با تاریخ و دوران تغییر میکنند. معانی فرهنگی در طول نسلها تغییر کرده است، و این روایات چیرهای که در طول تاریخ جایگزین شدهاند الهام بخش افراد در نحوهی شکل دادن به روایاتِ مشروح زندگیشان هستند. در پژوهش حاضر تلاش شد تا با دو روش متفاوت کمی و کیفی از طریق تحلیل داستانهای فردی افراد به درونمایههای پرتکرار و مفاد مشترک آنها یعنی شکل نخستین کلان روایات دست یابیم. بدین منظور روایات 30 بزرگسال با کمک مصاحبهی باز حول محوری متعارض جمعآوری و دو پرسشنامه شخصیت هگزاکو و جهتگیری دینی چرخشی نیز اجرا گردید. در سطح کمی، روایات با استفاده ازنظامنامهی کدگذاری پایای مکآدامز(1999) تجزیه و تحلیل شد؛ در سطح کیفی، با بهرهگیری از مدل کلان روایت مکلین و سید(2015) به بررسی روایات پرداخته شد. نتایج حاکی از وجود درونمایههای مشترک در داستانهای فردی افراد است که این ویژگیها به عنوان داستانهای مشترک فرهنگی قلمداد میشوند. در بافت کلان اجتماعی فرهنگی ، کلان روایت دینی سنتی در تقابل با روایت جایگزین مدرن است و این تعارض عظیم در ساختار هویت افراد در سطح خرد، منعکس شده است. گویی افراد درحین دروناندازی مفاد این کلان روایت دینی سنتی و گفتگو با روایت جایگزین، این تعارض موجود را نیز درونی میکنند. سنت به عنوان عاملی مستقل از دین در کلان روایت حاکم اعمال نفوذ میکند.
حسن شاهی؛ خدامراد مؤمنی؛ جهانگیر کرمی؛ عماد اشرفی
چکیده
این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست به معرفی اُلگوی «پارادایمهای زناشویی» (ویلوگبی و همکاران، 2015) پرداخته شده است. در این مفهومپردازی، تمام باورهای فرد (زن یا مرد) دربارۀ ازدواج و زندگی زناشویی را میتوان در 2 حیطۀ متمایز دستهبندی نمود: «باورهای مربوط به متأهل شدن» و «باورهای مربوط به متأهل ماندن». «باورهای ...
بیشتر
این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست به معرفی اُلگوی «پارادایمهای زناشویی» (ویلوگبی و همکاران، 2015) پرداخته شده است. در این مفهومپردازی، تمام باورهای فرد (زن یا مرد) دربارۀ ازدواج و زندگی زناشویی را میتوان در 2 حیطۀ متمایز دستهبندی نمود: «باورهای مربوط به متأهل شدن» و «باورهای مربوط به متأهل ماندن». «باورهای مربوط به متأهل شدن» نمایشگر باورهای فرد دربارۀ «ازدواج» و اهمیت و جایگاه آن در زندگی، و همچنین دیدگاه کلی نسبت به نحوۀ انجام آن است. این باورها مشتمل بر سه بُعد متمایز است: «زمانبندی زناشویی» (دیدگاه فرد دربارۀ زمانبندی ایدهآل و موردانتظار برای ازدواج، طول موردانتظار عشقبازیها)، «برجستگی زناشویی» (باورهای فرد در زمینۀ اهمیت نسبی و اهمیت کلی ازدواج و متأهل شدن)، و «بافتار زناشویی» (باورها و نگرشهای فرد دربارۀ بافتاری که ازدواج باید در آن اتفاق اُفتد). «باورهای مربوط به متأهل ماندن» نمایانگر باورهای فرد دربارۀ ماهیت و شیوههای مدیریت زندگی زناشویی است. این باورها نیز دارای سه بُعد متمایز میباشند: «فرآیندهای زناشویی» (باورهای مبنی بر اینکه فرآیند ازدواج باید چگونه باشد، شامل باورهایی دربارۀ نقشهای جنسیتی (نقشهای زناشویی)، باورهای دربارۀ تلاش برای ساختن زندگی زناشویی (کوششهای زناشویی)، و سایر فرآیندهای رابطهای در امر ازدواج)، «مرکزیت زناشویی» (مشتمل است بر باورهایی دربارۀ اهمیت نقش زناشویی/همسری در رابطه با سایر نقشهایی که یک فرد بزرگسال متأهل ایفا مینماید)، و «ماندگاری زناشویی» (باورهایی مبنی بر تعهد به ازدواج و پذیرفتنی بودن طلاق). در بخش دوم، به بررسی «پارادایم-های زناشویی» در میان جوانان ایرانی (مرد و زن) و مقایسههای بین جنسیتی شش بُعد آن پرداخته شده است. نمونۀ پژوهش مشتمل بر 644 دانشجو (323 زن و 321 مرد) بود که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای (طبقات: جنسیت، دانشگاهها، مقاطع تحصیلی) در پژوهش وارد شدند. برای اندازهگیری پارادایمهای زناشویی، از «مقیاس پارادایمهای زناشویی» (MPS) (ویلوگبی و هال، 2015) استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان دادند که
اکبر افتخاری علی آبادی؛ حمیدرضا وکیلیفرد
دوره 4، شماره 15 ، تیر 1393، ، صفحه 1-24
چکیده
چکیده انتقادهای وارده به تئوری بازار کارا و مفروضات عقلائی آن و تحلیلهای اقتصاد سنجی سریهای زمانی قیمتها، سودهای نقدی و عایدات به بسط مدلهایی که روانشناسی افراد را به بازارهای مالی ارتباط میداد، سوق داد. بر این اساس، محققین با استثناهای فراوانی در بازارهای مالی روبرو شدند و به این نتیجه رسیدند که پدیدههای روانشناختی ...
بیشتر
چکیده انتقادهای وارده به تئوری بازار کارا و مفروضات عقلائی آن و تحلیلهای اقتصاد سنجی سریهای زمانی قیمتها، سودهای نقدی و عایدات به بسط مدلهایی که روانشناسی افراد را به بازارهای مالی ارتباط میداد، سوق داد. بر این اساس، محققین با استثناهای فراوانی در بازارهای مالی روبرو شدند و به این نتیجه رسیدند که پدیدههای روانشناختی نقش مهمی در تعیین رفتار در بازارهای مالی دارند. در این پژوهش به بررسی نوع رفتار سرمایه گذاران در بازه های زمانی مختلف پرداخته شدهاست و تلاش شد تا براساس سری زمانی دادههای مربوط به شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران در قلمرو زمانی 1385 – 1389 مدلی متناسب با بازار سرمایه ایران بطور کلی ارائه گردد. ابزار آماری مورد استفاده تجزیه و تحلیل موجک بود که با قدرت تببین کنندگی و تفکیک مقیاسهای زمانی امکان تحلیل بر روی شرکتهای نمونه آماری را فراهم آورد. نتایج پژوهش نشان داد که سرمایهگذاران پس از اخبار خوب یا بد، در بازههای زمانی مختلف، متفاوت عمل میکنند، بهگونهای که در مقیاس زمانی بلند مدت واکنش رفتاری سرمایهگذاران قابل ملاحظهتر از مقیاس زمانی کوتاه مدت میباشد. اما تفاوت معناداری بین رفتار سرمایه گذاران در صنایع مختلف مشاهده نشد.
علی فرنام؛ محمد حمیدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر افزایش امید با تأکید بر قرآن و آموزههای اسلامی در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه تجربی و گواه بود. روش نمونهگیری ابتدا کل جامعه آماری به تعداد 300 نفر پرسشنامهی امید اسنایدر را تکمیل کردند و شرکت کنندگانی که پایینترین ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مثبتنگری بر افزایش امید با تأکید بر قرآن و آموزههای اسلامی در کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی همراه با گروه تجربی و گواه بود. روش نمونهگیری ابتدا کل جامعه آماری به تعداد 300 نفر پرسشنامهی امید اسنایدر را تکمیل کردند و شرکت کنندگانی که پایینترین نمره را اخذ کردند تعداد 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه تجربی و گواه جایگزین شدند. به گروه تجربی هشت جلسهی نود دقیقهای به صورت هفتگی، آموزش مثبتنگری با تأکید بر قرآن و آموزههای دینی ارائه گردید. در پایان آموزش، از هر دو گروه خواسته شد پرسشنامه مذکور را مجدداً تکمیل نمایند. در مرحلهی بعد، پس از دو ماه آزمون پیگیری امید برای سنجش ماندگاری آموزشهای داده شده اجرا گردید. برای تحلیل دادهها علاوه بر استفاده از آمار توصیفی از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج آزمونهای تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تک متغیری نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو گروه در افزایش امید در مرحله پس آزمون وجود دارد. و در مرحلهی پیگیری نیز ثبات داشته است. نتایج نشان میدهد که آموزش گروهی مثبتنگری با تأکید بر قرآن و آموزههای اسلامی در گروه تجربی نسبت به گروه گواه باعث افزایش متغیر امید و زیر مقیاسهای آن شده است. این نتایج در مرحلهی پیگیری نیز ثبات داشته و مورد تأیید قرار گرفت.
مسیب یارمحمدی واصل؛ فاطمه قائمی؛ فاطمه قنادی
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1391، ، صفحه 3-39
چکیده
رویکرد اجتماع درمان مدار مشکل را درون فرد میداند نه در مواد مخدر. همچنین این رویکرد اعتیاد را یک بیماری میداند که کل شخصیت فرد را در بر میگیرد، لذا مشکلی که باید مورد توجه قرار گیرد معتاد است نه مواد مخدر. هدف اصلی درمان تغییر کلی در نگرشها، سلوک، ارزشها و افکار مراجع است به نحوی که با سبک زندگی سلامت هماهنگ باشند و پاکی مراجع ...
بیشتر
رویکرد اجتماع درمان مدار مشکل را درون فرد میداند نه در مواد مخدر. همچنین این رویکرد اعتیاد را یک بیماری میداند که کل شخصیت فرد را در بر میگیرد، لذا مشکلی که باید مورد توجه قرار گیرد معتاد است نه مواد مخدر. هدف اصلی درمان تغییر کلی در نگرشها، سلوک، ارزشها و افکار مراجع است به نحوی که با سبک زندگی سلامت هماهنگ باشند و پاکی مراجع را تقویت نماید.
اجتماع درمانمدار یک پروتکل درمانی است که بر اساس مفاهیم و درمان یادگیری اجتماعی، شناختی، رفتاری، گشتالت، انسانگرایی، روانکاوی رشد یافته است، لذا میتواند تغییرات چند بعدی در افراد سوء مصرف کننده مواد ایجاد نماید. در TC بهبودی مستلزم بازتوانی، یادگیری مجدد یا تثبیت مجدد تواناییها برای ادامه زندگی مثبت، به منظور بدست آوردن سلامت جسمانی و عاطفی میباشد.
تعداد افراد پذیرش شده در TC از 30 نفر تا 2000 نفر متغیر است. تجارب بالینی نشان داده است که ظرفیت بین 80- 40 نفر در TC بهترین کارآیی را دارد. اجتماع در TC شامل چهار جزء اساسی بافت اجتماعی، انتظارات اجتماعی، ارزیابی اجتماعی و بازخورد اجتماعی است که دوره اجتماع درمان مدار برای هر بیمار در پنج مرحله جهتیابی، مرحله درمان، مرحله پیش از ورود مجدد، مرحله ورود مجدد، مرحله پیگیری انجام میشود. تحلیل یافتهها نشان داده است اجتماع درمان مدار رویکردی است که به افراد با اختلال سوء مصرف مواد و اختلالات توأم کمک میکند. همچنین اثربخشی آن بر علائم اختلالات روانی مانند افسردگی، افکار پارانوئید، علائم مرضی، وسواس فکری - عملی، جرائم پرخاشگرانه، رفتار مجرمانه، شکایات روانی، مشکلات در روابط اجتماعی، اختلال اضطراب نشان داده شده است. بنابراین مداخلات TC میتواند برای افراد سوء مصرف کننده مواد و اختلالات روانی همراه آن مفید باشد.
Mohammad Khodayarifard؛ Saeed Akbari-Zardkhaneh
حسین اسکندری
دوره 5، شماره 18 ، فروردین 1394، ، صفحه 15-22
چکیده
نوشته حاضر به بحث پیرامون مسائل و چالش هایی که در برابر استفاده نامناسب و نا به جای طرحواره درمانی به وجود می آیند، پرداخته و در ادامه انتقادهایی که خود نظریه طرحواره با آنها رو به روست را مطرح کرده است و نهایتا به توضیح این امر می پردازد که با توجه به دشواری و پیچیدگی طرحواره درمانی، چه عواملی سبب رواج این درمان شده است.
بیشتر
نوشته حاضر به بحث پیرامون مسائل و چالش هایی که در برابر استفاده نامناسب و نا به جای طرحواره درمانی به وجود می آیند، پرداخته و در ادامه انتقادهایی که خود نظریه طرحواره با آنها رو به روست را مطرح کرده است و نهایتا به توضیح این امر می پردازد که با توجه به دشواری و پیچیدگی طرحواره درمانی، چه عواملی سبب رواج این درمان شده است.
کورش گودرزی؛ دکتر فرامرز سهرابی؛ دکتر نورعلی فرخی؛ دکتر فرهاد جمهری
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 15-42
چکیده
اثربخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی دانشجویان در پژوهشی از نوع طرحهای جایگزینی تصادفی بلوکی بررسی شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 166 دانشجوی پسر و دختر از بین11370 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، پرسشنامههای هوش معنوی (ناصری و سهرابی، 1386)، سنجش نشانههای مرضی (دروگاتیس و همکاران، 1975)، ...
بیشتر
اثربخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی دانشجویان در پژوهشی از نوع طرحهای جایگزینی تصادفی بلوکی بررسی شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 166 دانشجوی پسر و دختر از بین11370 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، پرسشنامههای هوش معنوی (ناصری و سهرابی، 1386)، سنجش نشانههای مرضی (دروگاتیس و همکاران، 1975)، را در پیشآزمون تکمیل کردند. سپس بر اساس نمرههای پرسشنامه هوش معنوی (بالا یا پایینتر از میانگین نمرهها) به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه آزمایشی، یکی با هوش معنوی بالا و دیگری با هوش معنوی پایین و دو گروه کنترل، یکی با هوش معنوی بالا و دیگری با هوش معنوی پایین. گروههای آزمایشی، در 16 جلسه 3 ساعته از آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر الگوی آموزشی سازمان جهانی بهداشت (1999)، در خلال 8 هفته شرکت کردند و در پایان آموزش، برای بار دوم پرسشنامه سنجش نشانههای مرضی را در پس آزمون کامل نمودند. سرانجام بعد از گذشت چهار ماه جهت بررسی ثبات یا تغییرات ایجاد شده در نتایج، در یک مطالعه پیگیرانه، مجددا پرسشنامه سنجش نشانههای مرضی اجرا شد. نتایج آزمون آماری «t » نشان داد که هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی، هر یک به طور جداگانه تاثیر معنیداری بر سلامت روانی دانشجویان داشته، اما در تعامل با هم تاثیر معنیداری بر سلامت روانی دانشجویان نمیگذارند.
زهرا ودادیان؛ بهرام علی قنبری هاشم آبادی؛ علی مشهدی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 18-42
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی چند خانوادهای بر حل تعارض والدین و نوجوانان و کاهش پرخاشگری فرزندان انجام شد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پسآزمون با گروه گواه و اندازهگیری مکرر بود. نمونه پژوهش، شامل 25 نوجوان دختر 14- 15 ساله به همراه والدینشان بودند که بصورت داوطلب از میان دیگر نوجوانان مراجعه کننده ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی چند خانوادهای بر حل تعارض والدین و نوجوانان و کاهش پرخاشگری فرزندان انجام شد. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پسآزمون با گروه گواه و اندازهگیری مکرر بود. نمونه پژوهش، شامل 25 نوجوان دختر 14- 15 ساله به همراه والدینشان بودند که بصورت داوطلب از میان دیگر نوجوانان مراجعه کننده به کلینیکهای روانشناختی نواحی 4 و 6 آموزش و پرورش انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور جمعآوری دادههای اولیه از مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان تعارضات از مقیاس رتبه بندی والد کودک (PCRS[1]) و برای ارزیابی میزان پرخاشگری نوجوانان، از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری ([2]AQ) استفاده شد. از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD، برای مقایسه میانگینها استفاده شد. نتایج حاکی از اثربخشی گروه درمانی با چند خانواده بر حل تعارضات میان والدین و نوجوانان بود (05/0>P). نتایج نشان دادند که گروه درمانی با چند خانواده در مقایسه با دو گروه کنترل دیگر، عاطفه مثبت و گفت و شنود میان نوجوانان و والدینشان را به صورت معناداری افزایش داده است (05/0> P). با اینحال، فرض تأثیر گروه درمانی درکاهش پرخاشگری نوجوانان از لحاظ آماری (05/0 > P) مورد تأیید واقع نشد.
[1]. Parent Child Relationship Srvey
[2]. Aggression Questionnaire
فهیمه پیرساقی؛ علی محمد نظری؛ مهرداد حاجی حسنی؛ حسن نادعلی پور
دوره 4، شماره 16 ، آذر 1393، ، صفحه 19-34
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان خودمتمایزسازی بر ابراز وجود دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده است این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. از میان دانشجویان دختر سال اول در مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی، 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان خودمتمایزسازی بر ابراز وجود دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده است این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. از میان دانشجویان دختر سال اول در مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی، 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 10 نفره، یک گروه به عنوان گروه آزمایش و یک گروه به عنوان گروه کنترل، جایگزین شدند. آموزش خودمتمایزسازی به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید. گروه کنترل، هیچ مداخلهای دریافت نکرد.دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل آماری شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان خود متمایز سازی بر افزایش میزان ابراز وجود موثر بوده است (01/0 P<). به طور کلی می توان به این نتیجه رسید که درمان خودمتمایزسازی میزان ابراز وجود شرکت کنندگان را افزایش می دهد.
ابوالقاسم یعقوبی؛ پریسا فروتن بقا؛ حسین محققی
دوره 5، شماره 17 ، دی 1393، ، صفحه 19-33
چکیده
هدف پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش امید مبتنی بر نظریه اسنایدر بر سبکها ی اسنادی دانشجویان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که با نمونه گیری تصادفی 24 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و به منظور اندازه گیری سبکهای اسناد از پرسشنامه سبک اسنادی (ASQ) استفاده شد. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
هدف پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش امید مبتنی بر نظریه اسنایدر بر سبکها ی اسنادی دانشجویان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که با نمونه گیری تصادفی 24 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و به منظور اندازه گیری سبکهای اسناد از پرسشنامه سبک اسنادی (ASQ) استفاده شد. دادههای بدست آمده با آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد، نتایج نشان داد که برنامه آموزشی امید باعث افزایش سبک اسنادی مثبت (درونی– پایدار– کلی) در موقعیتهای مثبت و کاهش سبک اسنادی منفی (بیرونی– ناپایدار– اختصاصی) در موقعیتهای منفی شده است، پس آموزش امید میتواند بر سبکهای اسنادی موثر باشد، با توجه به استفاده از این روش آموزشی به منظور تغییر سبکهای اسنادی منفی به سبکهای اسنادی مثبت پیشنهاد میگردد.
زهره توکلی؛ فرهاد جمهری؛ آدیس کراسکیان موجمباری
دوره 5، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 19-33
چکیده
اختلال یادگیری اگر قبل ازدبستان شناسایی شود قابل پیشگیری است درغیراین صورت صدمات جبران ناپذیری ببارمی آورد. یکپارچگی حسی به معنی دریافت و پردازش اطلاعات هفت حس (حرکت، لامسه، فشار، بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی) می باشد. دراختلال یادگیری اطلاعات حسی با دقت پردازش نمی شود بنابراین با هماهنگ کردن چشم و دست و کنترل حرکتی و... می توان گروهی ...
بیشتر
اختلال یادگیری اگر قبل ازدبستان شناسایی شود قابل پیشگیری است درغیراین صورت صدمات جبران ناپذیری ببارمی آورد. یکپارچگی حسی به معنی دریافت و پردازش اطلاعات هفت حس (حرکت، لامسه، فشار، بینایی، شنوایی، چشایی و بویایی) می باشد. دراختلال یادگیری اطلاعات حسی با دقت پردازش نمی شود بنابراین با هماهنگ کردن چشم و دست و کنترل حرکتی و... می توان گروهی از ناتوانیهای نوشتن خواندن، هجی کردن واختلالات ریاضی را درمان کرد. تمرینات تفکر فضایی تمرین هایی هستند که توانمندی کودک را در زمینه ادراک فضایی و دیداری تقویت کرده و هماهنگی لازم بین چشم، دست و دیگر حواس را برقرار میسازد. دراین روش به مدت دو ماه به جامعه آماری کودکان مبتلابه اختلال یادگیری آموزش یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی داده شد و نتیجه گرفته شد که آموزش یکپارچگی حسی و تمرینات تفکر فضایی باعث بهبود هوش غیر کلامی در کودکان مبتلابه اختلال یادگیری میشود
یاسر رضاپور میرصالح؛ معصومه اسمعیلی؛ کیومرث فرحبخش؛ محمد سعید ذکایی
دوره 3، شماره 10 ، فروردین 1392، ، صفحه 19-53
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین ابعاد هستی شناسی مذهبی در گفتگوهای درون شخصی زوجین مذهبی برخوردار از رضایت زناشویی بالا بود. این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 11 زوج (11 زن و 11 شوهر) مذهبی (مسلمان) برخوردار از سازگاری زناشویی بالا انجام گرفت. این زوجین به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین ابعاد هستی شناسی مذهبی در گفتگوهای درون شخصی زوجین مذهبی برخوردار از رضایت زناشویی بالا بود. این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 11 زوج (11 زن و 11 شوهر) مذهبی (مسلمان) برخوردار از سازگاری زناشویی بالا انجام گرفت. این زوجین به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. تحلیل داده های حال از مصاحبه ها هم با استفاده از شیوه کیفی نظریه زمینه ای انجام شد. نتایج تحلیل مصاحبه ها نشان داد که هستی شناسی مذهبی در زوجین موجب شده بود آنها رابطه زناشویی خود را یک نهاد مقدسی ادراک کنند که از سوی خداوند برای رسیدن به اهداف خاصی (کمال دنیوی و اخروی) تعیین شده است. هستی شناسی مذهبی در زوجین که شامل این باور محوری در آنها می شد به سه شیوه مستقیم و یک شیوه غیر مستقیم منجر به پیامد های مثبت زناشویی در آنها می شد. شیوه های مستقیم هستی شناسی مذهبی در زوجین عبارت بود از ادراک حضور و نظارت خداوند بر زندگی زناشویی، انجام اعمال و نیایش های مذهبی و ادراک کمک های خداوند در زندگی زناشویی. شیوه غیر مستقیم تأثیر هستی شناسی مذهبی در زوجین نیز الهام گرفتن از احادیث و سبک زندگی زناشویی پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) بود. هستی شناسی مذهبی در زوجین از طریق این شیوه ها و فرآیند ها منجر به آرامش و رضایت، بخشش، وفاداری و رسیدن به کمال مادی و معنوی در زوجین می شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هستی شناسی مذهبی زوجین به شیوه های مختلفی بر زندگی زناشویی آنها تأثیر می گذارد و آگاهی از آن می تواند ما را در تدوین مدلی برای ارتقاء رضایت زناشویی زوجین از طریق تغییر الگوهای هستی شناسی در آنها یاری دهد.
رضا پورحسین؛ فرزاد فرهودی؛ محسن امیری؛ محمود جانبزرگی؛ اکرم رضایی بیداخویدی؛ فاطمه نوراللهی
دوره 4، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 21-40
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.رابطه میان افکار خودکشی با تابآوری و عزت نفس منفی و معنادار بود. همچنین متغیرهای اضطراب،افسردگی، سلامت روانی و تنیدگیهای روزانه دارای همبستگی مثبت با افکار خودکشی بودند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، افسردگی بیشترین سهم را در پیشبینی افکار خودکشی ایفا میکرد و بعد از آن متغیرهای اضطراب، سلامت روانی، تابآوری و تنیدگیهای روزانه در این پیشبینی قرار گرفتند. این متغیرها بر روی هم 21 درصد واریانس افکار خودکشی را تبیین کردند. شناخت مسائل و مشکلات روانشناختی و سلامت روانی از قبیل اضطراب و افسردگی و عوامل دیگری همچون تاب آوری و تنیدگیهای روزانه به عنوان متغیر های مهم در فهم خودکشی و افکار مربوط به آن نقش مهمی را ایفا میکنند.
سمیه جمالی پاقلعه؛ احمد عابدی؛ مرضیه نظری بدیع؛ رضا میرزایی راد
دوره 3، شماره 12 ، مهر 1392، ، صفحه 21-40
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی و حل مسئله اجتماعی بر میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای انجام شد. جامعه آماری، دانشآموزان پسر پایه سوم و چهارم ابتدایی دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 89 بودند. از بین این جامعه آماری با روش نمونه گیری تصادفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی و حل مسئله اجتماعی بر میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای انجام شد. جامعه آماری، دانشآموزان پسر پایه سوم و چهارم ابتدایی دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای شهر اصفهان در سال تحصیلی 90- 89 بودند. از بین این جامعه آماری با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای دو دبستان پسرانه به تصادف انتخاب شد و از بین دانش آموزان پایه سوم و چهارم 45 دانش آموز به شیوه تصادفی در سه گروه 15 نفری گمارده شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. در این پژوهش جهت تشخیص نشانه های اختلال مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابلهای فرم والدین و مصاحبه بالینی مورد استفاده قرار گرفت. سپس دو رویکرد آموزشی، در دو گروه آزمایش طی7 جلسه اجرا شد. میزان نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای کودکان در سه گروه طی دو مرحله(پیش آزمون و پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفت. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد، میانگین نمرات نشانه های نافرمانی درگروه های آموزشی کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل داشت(001/0 P<). نتایج پژوهش نشان داد که آموزش برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی و حل مسئله اجتماعی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابلهای موثر می باشند. لذا توجه به برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی و حل مسئله اجتماعی به مثابه مهارتهای زیربنایی هوش هیجانی و مهارتهای زیربنایی یادگیری اجتماعی و روابط بین فردی می توانند رویکردی موثر در آموزش اختلال نافرمانی مقابلهای باشند.
سمیه زادهوش؛ حمید طاهرنشاطدوست؛ فرشته حقیقت؛ کاظم رسول زاده طباطبایی؛ مهرداد کلانتری
دوره 1، شماره 3 ، تیر 1390، ، صفحه 21-42
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری، بر رضایت زناشویی بانوان انجام پذیرفت. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از بانوان مراجعه کننده به کلینیکهای شهر تهران بود که به شیوه در دسترس، انتخاب و بطور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی- رفتاری با جهتگیری مذهبی دریافت کرد و گروه کنترل ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری، بر رضایت زناشویی بانوان انجام پذیرفت. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از بانوان مراجعه کننده به کلینیکهای شهر تهران بود که به شیوه در دسترس، انتخاب و بطور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی- رفتاری با جهتگیری مذهبی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه نگرش مذهبی، که هر دو از روایی و پایایی بالایی برخوردار بودند.
نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد گروهی که تحت درمان شناختی- رفتاری با جهتگیری مذهبی قرار گرفتند در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری (0001/0>P) نمرات بالاتری را در پس آزمون در نمرات رضایت زناشویی گزارش کردند. نتیجه پژوهش حاضر علاوه بر اینکه مؤید تحقیقات قبلی مبنی بر اثرگذاری درمان شناختی- رفتاری و راهبردهای مذهبی در درمان میباشد، راهکار جدیدی را برای درمان مناسب اختلافات زناشویی ارائه میدهد.
مائده عباستباربزرودی؛ هادی هاشمی رزینی؛ محمدحسین عبداللهی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر اضطراب،حلمسئله اجتماعی وحافظه کاری کودکان بوده است روش پژوهش نیمهآزمایشی با استفاده از پیش آزمون – پس آزمون باگروه کنترل بود. نمونه آماری عبارت بود از 30 نفر از دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی که از طریق نمونهگیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر اضطراب،حلمسئله اجتماعی وحافظه کاری کودکان بوده است روش پژوهش نیمهآزمایشی با استفاده از پیش آزمون – پس آزمون باگروه کنترل بود. نمونه آماری عبارت بود از 30 نفر از دانشآموزان دختر مقطع ابتدایی که از طریق نمونهگیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (هر گروه 15 نفر). ارزیابی با استفاده از مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان(MASC)، پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) و آزمون حافظۀ کاری دانیمن و کارپنتر(1980) انجام شد.گروه آزمایش، برنامۀ آموزش شایستگی هیجانی را بر اساس دو برنامه پیشگیری مبتنی بر هیجان EBP ایزارد و همکارانش(2008،2004) و و مداخلهی مبتنی بر دانش هیجانی کول(2009) برگرفته ازحصارسرخی(1395)، به تعداد 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد که بین نمره اضطراب، حلمسئله سازنده و حافظهکاری در کودکان گروه آزمایش در پسآزمون وگروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش شایستگی هیجانی میتواند روش مؤثری برای کاهش اضطراب و افزایش توانایی حلمسئله سازنده،حافظۀکاری کودکان باشد.
حمید خانیپور؛ احمد برجعلی؛ پروانه محمدخانی؛ فرامرز سهرابی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 23-42
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از پرسشنامه افسردگی، سیاهه افسردگی بک و مقیاس پاسخ به شیوه اندیشناکی استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درصد بهبودی بالینی برای نشانههای افسردگی و اندیشناکی برای کل شرکت کننده ها 78% و47% می باشد. این نتایج برای سه بیمار از لحاظ بالینی معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر میرسد که MBCT در قالب جلسات انفرادی درمان موثری در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی میباشد.