پرویز شزیفی درآمدی
دوره 4، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 99-118
چکیده
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا ...
بیشتر
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا 26 سال که به روش نمونه در دسترس در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) گمارده شدند. به گروه آزمایش یک پروتکل درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی اصلاح شده تیزدل و همکاران (1995) به مدت 9 هفته آموزش داده شد ولی به گروه کنترل آموزش داده نشد. نتایج: تحلیل دادهها با استفاده از روش T گروههای مستقل، مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میزان اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در گروه آزمایش کاهش یافت. همچنین در گروه آزمایش افزایش عاطفهی مثبت مشاهده شد ولی در گروه کنترل مشاهده نشد. درمان مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی افراد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی مؤثر است.
الهام آب نیکی؛ عباس ابوالقاسمی؛ معصومه عباسی؛ رقیه معزز؛ راضیه جلالی
دوره 5، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 99-118
چکیده
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعهکننده به کلینیک روانپزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان ...
بیشتر
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعهکننده به کلینیک روانپزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان مراجعهکنندگان شناسایی و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس سرسختی، مقیاس خودکنترلی، مقیاس استرس ادراکشده و پرسشنامه افسردگی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس برافزایش سرسختی و خودکنترلی و کاهش افسردگی مؤثر بوده است (001/0>P). با توجه به یافتههای پژوهش، مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس روش مؤثری برای ارتقاء سرسختی و خودکنترلی زنان اقسرده است.
حسین قمری گیوی؛ مقصود نادر؛ فرشته دهقانی
دوره 4، شماره 16 ، آذر 1393، ، صفحه 101-128
چکیده
زمینه: یکی از رویکرد های درمانی جدید که اثر بخشی آن قابل بررسی است، توانبخشی شناختی و تلاش در جهت ترمیم نقایص شناختی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی ـ جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش حجم ...
بیشتر
زمینه: یکی از رویکرد های درمانی جدید که اثر بخشی آن قابل بررسی است، توانبخشی شناختی و تلاش در جهت ترمیم نقایص شناختی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی ـ جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش حجم جامعه 300 نفر بیمار وسواسی ـ جبری است که از بین آنها نمونهای متشکل از 30 نفر (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه کنترل بودند) که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق سه آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین، آزمون رنگ واژه استروپ و خرده مقیاس فراخنای ارقام معکوس وکسلر جمعآوری شد. و داده ها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که برنامه توانبخشی در بهبود مفهومسازی و انعطافپذیری ذهنی تاثیر مثبتی دارد (01/0> P). همچنین برنامه توانبخشی در بهبود آغازگری و طرحپذیری ذهنی افراد تاثیر دارد یعنی برنامه توانبخشی بر روی کاهش زمان پاسخگویی در کارتهای یک، دو و سه تاثیر مثبتی داشته است به عبارت دیگر این برنامه توانبخشی بر روی گروه آزمایش در متغیر بهبود آغازگری و طرحپذیری تاثیر قابل توجهی داشته است ( 01/0 > P). یافتهها همچنین نشان داد که این برنامه توانبخشی در بازداری پاسخ تاثیری ندارد (05/0P<). این طرح همنچنین حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشید. (01/0 > P) نتیجه گیری: به طور کلی در پژوهش حاضر برنامه توانبخشی شناختی مفهومسازی، انعطافپذیری ذهنی، آغازگری و طرحپذیری و حافظه شنیداری بیماران وسواسی جبری را بهبود بخشیده اما در بازداری پاسخ تاثیر مثبتی نمیگذارد، بنابراین توانبخشی شناختی در بازسازی کارکردهای اجرایی بیماران وسواسی ـ جبری موثر است
مرضیه سبحانی؛ دکتر علیرضا مرادی؛ دکتر ندا علی بیگی؛ دکتر بهروز دولتشاهی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 101-128
چکیده
در طی سالهای اخیر شواهد تجربی و آزمایشی بسیاری در گسترش درمانهای روانشناختی فراهم شده است. مطالعات مستقلی که انجام شدهاند، حاکی از اثربخشی درمانهای مختلف است که میتوانند در بهبود علایم مثبت و منفی و افزایش کارکردهای شناختی، شغلی یا اجتماعی مؤثر باشند. گرچه پژوهشهای قبلی به اثربخشی در حوزههای خاص پرداختهاند، درمانهای ...
بیشتر
در طی سالهای اخیر شواهد تجربی و آزمایشی بسیاری در گسترش درمانهای روانشناختی فراهم شده است. مطالعات مستقلی که انجام شدهاند، حاکی از اثربخشی درمانهای مختلف است که میتوانند در بهبود علایم مثبت و منفی و افزایش کارکردهای شناختی، شغلی یا اجتماعی مؤثر باشند. گرچه پژوهشهای قبلی به اثربخشی در حوزههای خاص پرداختهاند، درمانهای حاضر این محدودیت را دارند که تمام نشانهها و علایم را در بر نمیگیرند و هدف از ارائه درمان شناختی- رفتاری تلاشی است برای رفع و یا کاهش تعدادی بیشتر از علایم آزارنده وکمک به توانمندی مجدد بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا. پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری در کاهش علایم و بهبود عملکرد بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا پرداخته است.
پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی اندازهگیری مکرر بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بستری در مرکز آموزشی درمانی روان پزشکی رازی بود. بیماران همگی تشخیص نهایی اسکیزوفرنیا داشتند. از بین جامعه آماری 40 نفر به عنوان افراد گروه نمونه در نظر گرفته شدند که در دو گروه 20 نفری به صورت تصادفی جای گرفتند.
موقعیت اول درمان شناختی- رفتاری بود که به مدت 16 جلسه صورت گرفت. موقعیت دوم گروه کنترل بود که بدون درمان بوده و تنها درمان دارویی را دریافت میکردند. لازم به ذکر است که درمان معمول (درمان دارویی) در مورد دو گروه در حین دوره آزمایش وجود داشت.
بیماران در هر دو موقعیت در سه مرحله قبل (پیش آزمون)، حین درمان (جلسه8)، بعد از درمان (پس آزمون) با ابزارهای مربوط به پژوهش مورد ارزیابی و مقایسه قرارگرفتند. ابزارهای مورد مطالعه در پژوهش شامل مقیاس ارزیابی علایم مثبت و منفی، مقیاس عملکرد رفتاری و کارکردهای شناختی بود.
یافتهها:نتایج حاکی از اثربخشی معنادار برنامه شناختی- رفتاری در کاهش علایم منفی (001/0p>) و علائم مثبت (05/0p>) بیماران بود که منجر به بهبود عملکرد شناختی و رفتاری (001/0p>) بیماران گردیده در حالیکه در گروه کنترل در هیچ یک از مقیاسها در سه مرحله ارزیابی تغییری به وجود نیامد.
نتیجهگیری: اسکیزوفرنی نیاز به یک برنامه جامع درمانی دارد. درمان شناختی- رفتاری که مبتنی بر اصول و شرایط فرهنگی اجتماعی باشد، میتواند در بهبود عملکرد رفتاری و شناختی و کاهش علایم بیماری نقش موثری ایفا کند.
افسانه کریمی؛ سیّد مجید عبدالمجید بحرینیان؛ باقر غباری بناب
دوره 3، شماره 9 ، دی 1391، ، صفحه 103-118
چکیده
زمینة مسأله: افسردگى و اضطراب از رایج ترین بیماری هاى روانى قرن بیست و یکم است و باعث مراجعۀ افرادزیادی ازجمله زنان به متخصصان بهداشت روان می گردد. مدیتیشن به عنوان یکی از درمان هاى پیشرفتۀ امروزى به شمار می رود که مورد استفاده روان درمانگران و پزشکان است.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله به روش مدیتیشن در کاهش افسردگی و ...
بیشتر
زمینة مسأله: افسردگى و اضطراب از رایج ترین بیماری هاى روانى قرن بیست و یکم است و باعث مراجعۀ افرادزیادی ازجمله زنان به متخصصان بهداشت روان می گردد. مدیتیشن به عنوان یکی از درمان هاى پیشرفتۀ امروزى به شمار می رود که مورد استفاده روان درمانگران و پزشکان است.
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله به روش مدیتیشن در کاهش افسردگی و اضطراب زنان دانشجو است.
روش: در این مطالعه100 نفراز زنان ردۀ سنی 18 تا 48 ساله به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند (50 نفرگروه آزمایش و50 نفرگروه کنترل). ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامۀ اضطراب زونگ و پرسشنامۀ افسردگی بک بود که بصورت پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدیتیشن بردرمان وکاهش اضطراب وافسردگی زنان دانشجوتأثیرمعناداری دارد(001/0p<) و بین زنانی که مدیتیشن انجام دادند با زنانی که مدیتیشن انجام ندادند از نظر میزان افسردگی واضطراب تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: مدیتیشن روشی مفید در درمان اضطراب وافسردگی زنان است. بنابر این، مفید است که این مداخله به عنوان یک دورة درمانی منسجم در کلینیکها و مراکز درمانی توسط روان درمانگران به عنوان یک شیوه اثر بخش به کار گرفته شود.
مژگان نیکنام؛ عباسعلی اللهیاری؛ کاظم رسول زاده طباطبایی
دوره 1، شماره 3 ، تیر 1390، ، صفحه 104-119
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگیزدایی بر تنیدگی ادراک شده با توجه به سبکهای هویت میباشد.
از بین دانشجویان مونث دوره کارشناسی پس از تعیین نوع سبک هویت 67 نفرکه دارای سبکهای هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی بودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گنترل گمارده شدند.
گروه آزمایشی در12 جلسه یک ساعت ونیمه تحت ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگیزدایی بر تنیدگی ادراک شده با توجه به سبکهای هویت میباشد.
از بین دانشجویان مونث دوره کارشناسی پس از تعیین نوع سبک هویت 67 نفرکه دارای سبکهای هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی بودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گنترل گمارده شدند.
گروه آزمایشی در12 جلسه یک ساعت ونیمه تحت درمان و پس از یک دوره سه ماهه مجدداً موردپیگیری قرار گرفتند. گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد.
نتایج تحلیل نشان داد که تنیدگی ادراک شده گروه آزمایش بطور معناداری نسبت به گروه گواه کاهش یافته است. همچنین یافتهها در مورد سبکهای هویت نمایانگر این بود که بر تنیدگی تأثیر داشته است اما سبکهای هویت نتوانستهاند تأثیر معناداری در اثر بخشی آموزش تنیدگی زدایی بر تنیدگی ایجاد کند. پیگیری وضعیت افراد نشان دهندۀ پایداری تغییرات ایجاد شده است.
ارزیابی و تفسیر رویدادها در تعیین میزان تنیدگی نقش مهمی دارند و روش درمانگری به شیوه آموزش تنیدگیزدایی با تأکید بر تغییرات شیوههایی که درآن فرد «خود» را مورد خطاب قرارمیدهد بر تنیدگی مؤثر است همچنین هویت نیز به عنوان معیاری نسبتاً پایدار از یگانگی خود بر تنیدگی تأثیر دارد.
بختیار ملک یاری؛ نادر کریمیان؛ کیومرث فرحبخش؛ معصومه اسمعیلی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 107-120
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، به منظور بررسی کیفی وضعیت عاطفی و خانوادگی مصدومین بمباران شیمیایی سردشت انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی (از نوع تفسیری) می باشد و جامعه آماری آن کلیه مصدومین بمباران شیمیایی سردشت بودند. نمونه شامل 15 مرد و 15 زن بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی وضعیت عاطفی و خانوادگی مصدومین ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر، به منظور بررسی کیفی وضعیت عاطفی و خانوادگی مصدومین بمباران شیمیایی سردشت انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی (از نوع تفسیری) می باشد و جامعه آماری آن کلیه مصدومین بمباران شیمیایی سردشت بودند. نمونه شامل 15 مرد و 15 زن بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی وضعیت عاطفی و خانوادگی مصدومین بمباران شیمیایی سردشت از افراد نمونه مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مقوله بندی و دسته بندی داده ها استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان میدهد که شکایت هایی شامل؛ ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگران، ناتوانی در ابراز احساسات، تغییرات خلقی، احساس حقارت، زودرنجی، کابوس های وحشتناک، وابستگی عاطفی، عدم روابط صمیمانه در میان اعضای خانواده، وجود مشاجرات خانوادگی، نارضایتی از روابط زناشویی، عدم رضایت از نقش والدینی، و ارتباط ناسالم با فرزندان در طیف وسیعی از مصدومین مشاهده می شود. نتیجه گیری: بمباران شیمیایی به طور گسترده باعث بوجود آمدن مشکلات زیادی در وضعیت عاطفی و خانوادگی مصدومین شده است و این افراد نیازمند مداخلات حمایتی از سوی مردم و نهادهای دولت هستند.
مهناز شاهقلیان؛ پرویز آزاد فلاح؛ علی فتحی آشتیانی؛ مجتبی خدادادی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 110-134
چکیده
کنشهای اجرایی به عنوان فرایندهای سطح بالاتر که کار کنترل و نظارت بر عملکردهای سطح ابتدایی (عینی) را بر عهده دارند، توصیف میشوند. مطالعات تصویرسازی عصبی نشان میدهند که برخی مناطق کرتکس و بهویژه مناطق پیشانی و پیش پیشانی جایگاه این کنشها هستند. از آن جا که این فرایندها در کسری از ثانیه رخ میدهند امکان سنجش دقیق آنها با ...
بیشتر
کنشهای اجرایی به عنوان فرایندهای سطح بالاتر که کار کنترل و نظارت بر عملکردهای سطح ابتدایی (عینی) را بر عهده دارند، توصیف میشوند. مطالعات تصویرسازی عصبی نشان میدهند که برخی مناطق کرتکس و بهویژه مناطق پیشانی و پیش پیشانی جایگاه این کنشها هستند. از آن جا که این فرایندها در کسری از ثانیه رخ میدهند امکان سنجش دقیق آنها با استفاده از ابزارهای سنتی مداد-کاغذی ممکن نمیباشد. از سویی دیگر با معرفی کامپیوترها به عنوان ابزاری معتبر برای سنجشهای روانشناحتی و عصب روانشناختی، ساخت نسخههای کامپیوتری آزمونها توسعه یافته است. از آن جا که مطابق با پژوهشها، آزمون طبقهبندی کارتهای ویسکانسین یکی از حساسترین آزمونها برای کنشهای اجرایی مناطق پیشانی و پیش پیشانی است، در پژوهش حاضر، طراحی و ساخت نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین براساس یک نسخه استاندارد مد نظر قرار گرفت.
برای بررسی روایی افتراقی، از میان گروهی از دانشجویان و بر اساس نمرات بهدست آمده از فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک، دو گروه شامل افراد با اضطراب بالا و افراد با اضطراب پایین انتخاب شدند. نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین در هر دو گروه اجرا شد. نتایج نشان داد میانگین بروندادهای این آزمون در دو گروه متفاوت است. همچنین ضریب آلفای کرنباخ و ضریب تنصیف بهدست آمده برای نسخه کامپیوتری، اعتبار مطلوب آن را در آزمودنیهای ایرانی نشان داد.
الهام توکلی؛ شهلا پزشک؛ ژانت هاشمی آذر؛ علی دلاور؛ غلامرضا صرامی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامۀ مداخلهای مبتنی بر بازیهای عصب نمایشی بر دلبستگی مادران باردار- جنین بود. به منظور اجرای برنامۀ مداخلهای، مادران داوطلب 20 تا 35 سالۀ نخستزا که به لحاظ سطح تحصیلی دیپلم به بالا بودند و مطابق مقیاس گلدبرگ دارای سلامت عمومی بودند، از ابتدای ماه چهارم بارداری به صورت پانزده روز یکبار به مدت یک ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامۀ مداخلهای مبتنی بر بازیهای عصب نمایشی بر دلبستگی مادران باردار- جنین بود. به منظور اجرای برنامۀ مداخلهای، مادران داوطلب 20 تا 35 سالۀ نخستزا که به لحاظ سطح تحصیلی دیپلم به بالا بودند و مطابق مقیاس گلدبرگ دارای سلامت عمومی بودند، از ابتدای ماه چهارم بارداری به صورت پانزده روز یکبار به مدت یک ساعت مورد آموزش قرار گرفتند. به منظور بررسی وضعیت دلبستگی، مقیاس دلبستگی پیش از تولد ماهانه توسط مادران پر میشد. روش مورد استفادۀ این پژوهش، روش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه گواه با در نظرگیری ملاکهای ورود و شمول از میان مادران مراجعه کننده به بیمارستان نیکان انتخاب شدند. یافتهها در سطح آمار توصیفی نشان دهندۀ اثرگذاری برنامۀ آموزشی مورد پژوهش بود ولی در سطح آمار استنباطی و با استفاده از آزمون t، میانگین دو گروه تنها به لحاظ شدت در ماه هفتم و در سطح 05/0 تفاوت معناداری داشت. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهند که اجرای برنامۀ آموزشی مبتنی بر بازیهای عصب نمایشی توان تاثیرگذاری بر سطح دلبستگی پیش از تولد را دارد بنابراین میتوان از این برنامه در جهت ارتقای سطح دلبستگی مادران استفاده کرد.
موسی ریاحی؛ معصومه اسمعیلی؛ سمیه کاظمیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش آگاهی سیال به مادران بر بهبود روابط والد- فرزند انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان بهارستان (از توابع استان تهران) در سال تحصیلی 94-93 همراه مادرانشان تشکیل میدادند. نمونه حاضر در پژوهش تعداد 24 نفر از دانش آموزان به همراه مادرانشان بودند که روابط خوبی با یکدیگر نداشتند ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش آگاهی سیال به مادران بر بهبود روابط والد- فرزند انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان بهارستان (از توابع استان تهران) در سال تحصیلی 94-93 همراه مادرانشان تشکیل میدادند. نمونه حاضر در پژوهش تعداد 24 نفر از دانش آموزان به همراه مادرانشان بودند که روابط خوبی با یکدیگر نداشتند و به روش نمونهگیری خوشهای همراه با مصاحبه انتخاب شده بودند و بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل 12 نفره تقسیم شدند. مادران گروه آزمایش 8 جلسه 120 دقیقهای آموزش آگاهی سیال (1 جلسه در هفته) را دریافت نمودند؛ و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تعارضات والد-فرزندی موری ای. اشتراوس (2002) بود. در این تحقیق از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 90 روزه استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل واریانس یکراهه صورت گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که آموزش آگاهی سیال به مادران موجب کاهش تعارضات والد-فرزند و ابعاد آن (پرخاشگری کلامی و پرخاشگری فیزیکی) در مادران و فرزندان میشود. دیگر یافتهها حاکی از آن بود که آموزش آگاهی سیال به مادران در افزایش توانایی استفاده از راهبردهای استدلالی در مادران و فرزندان به طور معناداری مؤثر بوده است و این یافتهها در مرحله پیگیری حفظ شدند (05/0 p<). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد میشود از آموزش آگاهی سیال به شیوهی گروهی بهعنوان یک روش کارآمد جهت بهبود روابط والد- فرزند استفاده کنند.
سعید اصلانی؛ مهدی خانجانی
چکیده
تشنجهای غیرصرعی روانزاد، آشفتگیهای دورهای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنجهای صرع شباهت دارد اما همبستههای الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیتهای روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه ...
بیشتر
تشنجهای غیرصرعی روانزاد، آشفتگیهای دورهای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنجهای صرع شباهت دارد اما همبستههای الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیتهای روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر بهبود تشنجهای غیر صرعی روانزاد است. پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی از نوع موردپژوهی با استفاده از طرح AB است. با استفاده از روشهای نقشه برداری مغزی و نظر نورولوژیست و روانپزشک، تشخیص تشنجهای غیر صرعی روانزاد در مراجع تایید شد. پرسشنامه افسردگی بک نیز قبل و بعد از مداخلات توسط مراجع تکمیل شد. جلسات رواندرمانی با رویکرد ISTDP در ده جلسه انفرادی و به صورت هفتهای یک جلسه برگزار شد. نتایج مشاهده توسط درمانگر و مراجع، نشان دهنده از بین رفتن تشنجهای غیر صرعی بود. همچنین، مقایسه نمرات مراجع در سیاهه افسردگی بک در پیش آزمون و پس آزمون، بیانگر کاهش قابل ملاحظه میزان افسردگی او بود. با توجه به یافتههای به دست آمده، میتوان گفت که رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، روش درمانی مناسبی برای کاهش تشنجهای غیر صرعی روانزاد، و در مجموعههای بالینی توسط درمانگران قابل استفاده است.
فرشته یاقوتی؛ سوگند قاسم زاده؛ غلامعلی افروز
چکیده
مقدمه و هدف: مطالعات نشان میدهند پیشروی اختلال آلزایمر در افراد مبتلا به نشانگان داون همراه با اختلال سریعتر در برخی از کارکردهای اجرایی همراه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بزرگسالان با نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر میباشد. روش: طرح مطالعه حاضر از نوع علیمقایسهای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد با نشانگان ...
بیشتر
مقدمه و هدف: مطالعات نشان میدهند پیشروی اختلال آلزایمر در افراد مبتلا به نشانگان داون همراه با اختلال سریعتر در برخی از کارکردهای اجرایی همراه است. هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای اجرایی بزرگسالان با نشانگان داون با و بدون اختلال آلزایمر میباشد. روش: طرح مطالعه حاضر از نوع علیمقایسهای است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد با نشانگان داون بالای 40 سال و نمونه آن شامل 10 فرد یا نشانگان داون با اختلال آلزایمر و 10 فرد با نشانگان داون بدون اختلال آلزایمر(در مجموع 30 نفر) بود که به صورت در دسترس انتخاب و سپس با ابزار کارتهای ویسکانسین و آزمون استروپ ارزیابی شدند. به منظـور مقایسـه گروههای مورد مطالعه از آزمـون تحلیل واریانس چند متغیـره (مانوا) اسـتفاده کردیم. یافتهها: نتایج تحلیل دادههای بهدست آمده نشان داد که بین افراد با نشانگان داون با آلزایمر با افراد با نشانگان داون بدون آلزایمر در هر دو آزمون ویسکانسین و استروپ تفاوت معنیداری وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد افراد با نشانگان داون با آلزایمر عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه دیگر داشتهاند. در واقع کاهش اندازه مخزن شناختی در لوب فرونتال منجر به اختلال زودهنگام سپس پیدایش نشانه هایی از اختلال در کارکردهای اجرایی می شود.
کامران شیوندی؛ ابراهیم نعیمی؛ محمدرضا فرشاد
چکیده
ارتقاء بهزیستی روانشناختی افراد جامعه، از اهداف مهم هر کشور است. پژوهش حاضر باهدف تدوین مدل ساختاری خود- دلسوزی و بهزیستی روانشناختی با میانجی عزتنفس و تصویر بدنی در دانشجویان دختر دانشگاه شیراز انجام شد. جامعهی پژوهش حاضر دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بودند، به این منظور 280 دانشجو با روش نمونهگیری خوشهای یک مرحلهای انتخاب ...
بیشتر
ارتقاء بهزیستی روانشناختی افراد جامعه، از اهداف مهم هر کشور است. پژوهش حاضر باهدف تدوین مدل ساختاری خود- دلسوزی و بهزیستی روانشناختی با میانجی عزتنفس و تصویر بدنی در دانشجویان دختر دانشگاه شیراز انجام شد. جامعهی پژوهش حاضر دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بودند، به این منظور 280 دانشجو با روش نمونهگیری خوشهای یک مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاسهای تصویر بدنی، بهزیستی روانشناختی، خود دلسوزی، عزتنفس استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخورداراست. بر اساس نتایج مدل ساختاری، خود دلسوزی پیشبینی کنندهی تصویر بدنی و عزتنفس، تصویر بدنی پیشبینی کنندهی بهزیستی روانشناختی و همچنین عزتنفس پیشبینی کنندهی تصویر بدنی است. تأثیرات غیرمستقیم شامل تأثیر خود دلسوزی بر عزتنفس، تصویر بدنی و خود دلسوزی بر تصویر بدنی و بهزیستی روانشناختی میباشد. لذا پژوهش حاضر اهمیت عزتنفس، تصویر بدنی و خود- دلسوزی را در بهزیستی روانشناختی نشان میدهد.
علی دلاور؛ آسیه ابراهیمی
دوره 3، شماره 10 ، فروردین 1392، ، صفحه 116-137
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزه عوامل فردی و خانوادگی موثر بر اختلال سلوک است.
روش: به این این منظور از فراتحلیل به عنوان یک تکنیک آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه نمودن یافته های پژوهشی مرتبط با نقش عوامل موثر بر اختلال سلوک استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزه عوامل فردی و خانوادگی موثر بر اختلال سلوک است.
روش: به این این منظور از فراتحلیل به عنوان یک تکنیک آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه نمودن یافته های پژوهشی مرتبط با نقش عوامل موثر بر اختلال سلوک استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران در حوزه عوامل موثر بر اختلال سلوک می باشد و نمونه آماری شامل کلیه پایان نامه های انجام شده در این حوزه در دانشگاه های تهران (20 پایان نامه) می باشد.
یافته ها: میانگین اندازه اثرr در عوامل فردی در مدل اثرات ثابت 33/0 و در مدل اثرات تصادفی 37/0 محاسبه شد و میانگین اندازه اثر عوامل خانوادگی در مدل اثرات ثابت 05/0 و در مدل اثرات تصادفی 04/0به دست آمد. بنابراین برطبق معیار کوهن اندازه اثر عوامل فردی پایین تر از متوسط و اندازه اثر عوامل خانوادگی کم گزارش می شود. اما در بررسی اندازه اثر تفکیکی عوامل، متغیرهای مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی، احساس گناه، کودک کار بودن، پیشرفت تحصیلی، اسناد درونی -بیرونی، توانایی برنامه ریزی -سازماندهی، توجه به کلاس، وضعیت روانی والدین و رضایت زناشویی، سوء مصرف مواد در والدین و حرمت خود والدین بر اساس استانداردهای کوهن زیاد و معنادار است. بدلیل معنی داری آمارهQ مبنی بر ناهمگنی در مطالعات مورد بررسی متغیرهای جنس، ابزار اندازه گیری، روش نمونه گیری و سن به عنوان متغیرهای مداخله گر وارد تحلیل شدند. آزمون تفاوت Z در مطالعات مربوط به عوامل فردی نشانگر معناداری تفاوت اندازه اثر به دست آمده در تمام متغیرهای مداخله گراست اما در بررسی عوامل خانوادگی این تفاوت در متغیر جنس و ابزار اندازه گیری مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میانگین اندازه اثر در متغیرهای ذکرشده در بالا پژوهشگران و درمانگران باید به اهمیت این عوامل در بررسی و درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان توجه داشته باشند. همچنین پژوهشگران در پژوهش های آینده خود متوجه نقش تعدیل کننده های ذکر شده در بالا باشند.
محسن شکوهی یکتا؛ سعید اکبری زردخانه؛ فهیمه قهوهچی
دوره 2، شماره 5 ، اسفند 1390، ، صفحه 116-137
چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله و مدیریت خشم بر سبکهای تربیتی، پرخاشگری و شادکامی مربیان پیش دبستانی انجام گرفته است.
روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون تکگروهی است. برای این منظور ۴۸ نفر از مربیان زن پیشدبستانی شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و مقیاس روشهای تربیتی ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله و مدیریت خشم بر سبکهای تربیتی، پرخاشگری و شادکامی مربیان پیش دبستانی انجام گرفته است.
روش: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون تکگروهی است. برای این منظور ۴۸ نفر از مربیان زن پیشدبستانی شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و مقیاس روشهای تربیتی معلمان، سیاهه احساس خصومت ردفورد - ویلیامز و سیاهه شادکامی آکسفورد را تکمیل کردند. سپس در معرض مداخله آموزش روش حل مسئله و مدیریت خشم قرار گرفتند.
یافتهها: نشان میدهند که شرکت در کارگاهها، به افزایش میانگین خردهمقیاس حل مسئله و کاهش میانگین دیگر خردهمقیاسهای سبکهای تربیتی گروه نمونه شده است. همچنین نتایج آزمون اثر بین آزمودنیها نشان داد پیشآزمون و پسآزمون در کلیه خردهمقیاسهای روشهای تربیتی تفاوت معناداری دارند. مقایسه اثربخشی آموزش ارائه شده در خردهمقیاسهای روشهای تربیتی نشان میدهد بالاترین اندازه اثر آن بر خردهمقیاس حل مسئله بوده است. همچنین در مرحله پسآزمون میانگین خصومت و شادکامی به طور معناداری کاهش و افزایش یافته است.
نتیجهگیری: بنابراین، میتوان نتیجه گرفت برای افزایش شادکامی، کاهش خصومت و همچنین بهبود روشهای تربیتی میتوان از مداخلات مورد استفاده در پژوهش حاضر سود برد.
حامد جهان بین؛ احمد برجعلی؛ حسین اسکندری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روایتی- سازه گرایانه به شیوه "بازگشت به آینده" بر کاهش نشانههای اختلال فشار روانی حاد انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل زنان 18 تا 40 سالهای بود، که در اثر آسیب روانی ناشی از تصادف منجر به اغماء در همسرانشان، به اختلال فشار روانی حاد مبتلا شده بودند و همسرانشان در سال 1392(از ابتدای خرداد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روایتی- سازه گرایانه به شیوه "بازگشت به آینده" بر کاهش نشانههای اختلال فشار روانی حاد انجام شد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل زنان 18 تا 40 سالهای بود، که در اثر آسیب روانی ناشی از تصادف منجر به اغماء در همسرانشان، به اختلال فشار روانی حاد مبتلا شده بودند و همسرانشان در سال 1392(از ابتدای خرداد تا پایان مرداد)، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان پورسینای رشت بستری بودند. از میان 42 زن، تعداد 3 زن (3n=)، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس پرسشنامه واکنش فشار روانی حاد استنفورد (2000) انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از طرح تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه غیرهمزمان از خلال چند آزمودنی استفاده شده است. مداخله صورت گرفته شامل به کارگیری شیوه درمانی "بازگشت به آینده" بود، که به مدت 13 جلسه 60 دقیقهای بر روی آزمودنیها اعمال شد. بطور کلی این پژوهش از سه مرحله تشکیل شده بود، که این مراحل شامل ارزیابی سطح پایه، دوره انجام مداخله و مرحله پیگیری بود، که 5/1 و 3 ماه پس از پایان درمان صورت پذیرفت. یافتهها: نتایج حاصل از فرمول ضریب تغییرپذیری کوهن حاکی از آن بود که این شیوه درمانی، موجب کاهش معنادار در نشانگان اختلال فشار روانی حاد گردید (89/1-d= ). همچنین این برنامه درمانی موجب کاهش معنادار در خرده مقیاسهای اختلال فشار روانی حاد، شامل نشانگان تجزیهای (78/1-d= )، نشانگان تجربه مجدد (82/1-d= )، نشانگان اجتنابی (08/2-d= )، و نشانگان بیشانگیختگی (88/1-d= ) گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که شیوه درمانی "بازگشت به آینده" در درمان اختلال فشار روانی حاد زنان از کارایی لازم برخوردار است.
نگار کریمیان؛ محمود گلزاری؛ احمد برجعلی
دوره 2، شماره 8 ، مهر 1391، ، صفحه 119-138
چکیده
زمینه: افراد وابسته به مواد ممکن است روزانه با فشارهای روانی مختلفی رو به رو شوند، ناتوانی در رویارویی با این عوامل استرسزا منجر به کاهش کیفیت زندگی میشود که این موضوع به نوبه خود پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است.
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان ...
بیشتر
زمینه: افراد وابسته به مواد ممکن است روزانه با فشارهای روانی مختلفی رو به رو شوند، ناتوانی در رویارویی با این عوامل استرسزا منجر به کاهش کیفیت زندگی میشود که این موضوع به نوبه خود پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است.
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد انجام شده است.
روش پژوهش: در یک طرح آزمایشی، 30 نفر از افراد وابسته به موادی که در مرکز اجتماع درمان مدار شهر اصفهان مقیم بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) بررسی شدند، گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکتکنندگان در پژوهش در آغاز، پایان و سه ماه پس از پایان درمان، پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها، روشهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کار برده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو گروه از نظر ارتقاء کیفیت زندگی تفاوت معنیداری وجود دارد و گروه آزمایش هم در مرحله پسآزمون و هم در مرحله پیگیری نمرات بالاتری در کیفیت زندگی کسب کرده بودند (005/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد مؤثر است.
علی فرهادی؛ مسلم عباسی؛ محمد جواد بگیان کولهمرز؛ علیرضا عظیم پور
چکیده
ماهیت پیچیده اختلال شخصیت مرزی، بررسی و بکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف مداخلهای در بهزیستی ذهنی و کاهش رفتارهای تکانشی مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی: اثربخشی و کارآمدی رواندرمانگری شناختی- تحلیلی اجرا شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه ...
بیشتر
ماهیت پیچیده اختلال شخصیت مرزی، بررسی و بکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف مداخلهای در بهزیستی ذهنی و کاهش رفتارهای تکانشی مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی: اثربخشی و کارآمدی رواندرمانگری شناختی- تحلیلی اجرا شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مطبهای روانپزشکان و بیمارستان روانپزشکی فارابی شهر کرمانشاه در سال 1392 تشکیل میدهند. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، براساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، از بین 50 مراجعه کننده به مطبهای روانپزشکان و بیمارستان روانپزشکی فارابی، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول، و انجام مصاحبه بالینی SCID-II براساس DSM-IV و آزمون میلون 3، انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع داده شده افرادی که نمره بالاتر از (84<BR) در مقیاس شخصیت مرزی MCMI-III گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاکهای DSM، برای اختلالات شخصیت به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). ابزارهای جمع آوری این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات شخصیت، مقیاس بهزیستی ذهنی، آزمون میلون 3 وتکانشوری بود. از هر دو گروه پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه به عمل آمد و برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها نیز از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و آزمونهای تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که رواندرمانگری شناختی- تحلیلی بر بهبود بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی و کاهش تکانشوری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مؤثر بوده است. تحلیل دادهها نشان داد که در مرحله پسآزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی وتکانشوری تفاوت معنادار وجود دارد. بنابر یافتههای این مطالعه، درمان شناختی- تحلیلی به شیوه گروهی راهبرد مناسبی برای بهبود بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی و کاهش تکانشوری مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی است. و میتوان از آن بهعنوان یک روش مداخلهای مناسب سود جست.
حسین قنبری گیوی؛ احسان گلی گرمیانکی
چکیده
پژوهش های اخیر حاکی از آن است که بررسی مشکلات روانی زندانیان و ارائه خدمات در زمینه بهداشت روان به آنها از جمله دغدغه های روان شناسان و روان پزشکان بوده است. با توجه به گستردگی میزان ناهنجاری های روانی و اختلالات شخصیت زندانیان در مقایسه با جمعیت عادی، ضرورت توجه به روان درمانی برای این افراد بیش از پیش مشخص می شود هدف پژوهش حاضر بررسی ...
بیشتر
پژوهش های اخیر حاکی از آن است که بررسی مشکلات روانی زندانیان و ارائه خدمات در زمینه بهداشت روان به آنها از جمله دغدغه های روان شناسان و روان پزشکان بوده است. با توجه به گستردگی میزان ناهنجاری های روانی و اختلالات شخصیت زندانیان در مقایسه با جمعیت عادی، ضرورت توجه به روان درمانی برای این افراد بیش از پیش مشخص می شود هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی گروه درمانی انسان گرایانه – وجودی بر کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی زندانیان می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 34 نفر زندانی مرد بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین 105 نفر زندانی مبتلا به اختلال شخصیت مرزی زندان مرکزی شهرستان بجنورد انتخاب شدند. بر طبق نتایج این پژوهش گروه درمانی انسان گرایانه – وجودی می تواند به عنوان شیوه درمانی انتخابی جهت درمانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به کار گرفته شود.
ابوالفضل کرمی؛ ملیحه شهرستانی؛ سمیرا توانایی یوسفی؛ مینا آسیابی
دوره 2، شماره 7 ، تیر 1391، ، صفحه 125-150
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای ارتباطی خانواده (الگوهای گفت و شنود و هم نوایی) و مهارتهای مقابله با استرس (هیجان مدار و مسأله مدار) به عنوان پیش بینی کنندههای وابستگی به سیگار در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 ساله شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 182 (91 نفر سیگاری و 91 نفر غیر سیگاری) نفر نوجوان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای ارتباطی خانواده (الگوهای گفت و شنود و هم نوایی) و مهارتهای مقابله با استرس (هیجان مدار و مسأله مدار) به عنوان پیش بینی کنندههای وابستگی به سیگار در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 ساله شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 182 (91 نفر سیگاری و 91 نفر غیر سیگاری) نفر نوجوان پسر ساکن شهر مشهد بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، با انتخاب تصادفی دو ناحیه (منطقه 5 و 2) از میان نواحی 7 گانه شهر مشهد و 14 محله از میان دو ناحیه، انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده از مقیاس تجدید نظر شده کوئرنر و فیتزپاتریک (1990) و برای سنجش مهارتهای مقابله با استرس از مقیاس مهارتهای مقابلهای کرمی و زینلخانی (1389) استفاده شد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه فرضیههای پژوهش را تایید کرد و نشان داد که استعمال دخانیات در نوجوانان را میتوان بر اساس متغیرهای الگوی ارتباطی گفت و شنود، الگوی ارتباطی همنوایی، مهارت مقابله با استرس مسئله مدار و مهارت مقابله با استرس هیجان مدار پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارائه شده توسط این پژوهش به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.
حبیب الله نادری؛ رقیه رمضان زاده عالیزمینی
دوره 5، شماره 18 ، فروردین 1394، ، صفحه 127-142
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی طرحوارههای سازش نیافته اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری و گروه غیربالینی بوده است. به این منظور تعداد 50 آزمودنی در دو گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری (7 زن و 18 مرد) و گروه غیربالینی(8 زن و 17 مرد) به روش تصادفی انتخاب و پرسشنامه طرحوارههای سازش نایافته اولیه (EMSs) یانگ- فرم90 سؤالی ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی طرحوارههای سازش نیافته اولیه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری و گروه غیربالینی بوده است. به این منظور تعداد 50 آزمودنی در دو گروه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواس- اجباری (7 زن و 18 مرد) و گروه غیربالینی(8 زن و 17 مرد) به روش تصادفی انتخاب و پرسشنامه طرحوارههای سازش نایافته اولیه (EMSs) یانگ- فرم90 سؤالی را تکمیل نمودند. نتایج میانگین و انحراف استاندارد بین دو گروه در برخی طرحوارهها معنادار بود. تحلیل نتایج بدست آمده با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد که تفاوت دو گروه در طرحوارههای ایثار( t (2, 48)= 4.17; p<.001)، بازداری هیجانی ( t (2, 48)= 18.81; p<.001)، معیارهای پشتکار ( t (2, 48)= 18.6; p<.001)، محق بودن/برتری داشتن ( t (2, 48)= 2.82; p<.005)، خودتنبیهی ( t (2, 48)= 3.19; p<.005) معنادار می باشد. با توجه به یافتهها به نظر می رسد که مطالعهطرحوارهها یکی از روشهای کارآمد برای پی بردن به عوامل زیربنایی مرتبط با مشکلات شخصیتی است. پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی، دیگر اختلالات شخصیتی نیز مورد بررسی قرار گیرد.
پروانه علائی؛ منصور بیرامی
چکیده
خشم و تجربهی آن در محیط مدرسه از هیجانهای رایج دورهی نوجوانی است که همواره مورد توجه روانشناسان بوده است. بر اساس نظریهی تانگنی، احساس شرمساری پیشزمینهی بروز هیجان خشم محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت شرم در کاهش خشم نوجوانان دختر در محیط مدرسه انجام گرفت. برای تحقق آن، از روش تحقیق نیمه آزمایشی، ...
بیشتر
خشم و تجربهی آن در محیط مدرسه از هیجانهای رایج دورهی نوجوانی است که همواره مورد توجه روانشناسان بوده است. بر اساس نظریهی تانگنی، احساس شرمساری پیشزمینهی بروز هیجان خشم محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت شرم در کاهش خشم نوجوانان دختر در محیط مدرسه انجام گرفت. برای تحقق آن، از روش تحقیق نیمه آزمایشی، طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. در این راستا، دانشآموزان دورهی راهنمایی دو مدرسهی دولتی دخترانهی شهر تبریز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و غربال شدند. در نهایت، سی نفر از هر مدرسه به روش نمونهگیری هدفمند و مبتنی بر نتایج مقیاس خشم چندبعدی مدرسه انتخاب شدند. در هر مدرسه دو گروه 15 نفری تشکیل شد؛ مدارس به صورت تصادفی، گروههای آزمایشی و کنترل فرض شدند و به ترتیب بستهی آموزشی و پلاسیبو را دریافت کردند. نتایج تحلیل کوواریانس تکمتغیرهی یکراهه پس از بررسی و تحقق پیشفرضهای آن، نشان داد که مداخله اثربخش بوده (04/11 = F ، 01/0 >P) و آموزش مدیریت شرم در طی هشت جلسهی هفتگی 75 دقیقهای، 17% تغییرات خشم مدرسهای را تبیین میکند. همچنین، بر اساس نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیرهی یکراهه از میان مولفههای خشم چندبعدی (خشم، خصومت و مقابلهی سازنده و مخرب)، نمرهی خردهمقیاس خشم کاهش معنیداری یافت (15/0= Eta ، 82/8 = F ، 01/0 >P). مطابق با یافتههای پژوهشی و با در نظر گرفتن محدودیتهای آن، بکارگیری بستهی آموزشی حاضر برای کاهش خشم مدرسهای نوجوانان دختر پیشنهاد میشود.
احمد برجعلی؛ محمدجواد بگیان کوله مرز؛ ، محمدعلی یزدان پناه؛ مسلم رجبی
دوره 5، شماره 20 ، آذر 1394، ، صفحه 133-161
چکیده
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوهی شبه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان ...
بیشتر
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوهی شبه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان و بخش روانپزشکی بیمارستان امام رضا شهر خرمآباد در سال 1392 تشکیل میدهند. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، بر اساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک، از بین 50 مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان و بخش اعصاب و روان بیمارستان امام رضا، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول و انجام مصاحبه بالینی بر اساس DSM-IV انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع دادهشده افرادی که نمره بالاتر از (80<T) در مقیاس هیپومانیا آزمون MMPI-2 گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاکهای DSM-5، برای اختلالات محور یک به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). برای جمعآوری دادهها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) علائم تکانشوری را بهطور معنیداری کاهش داده و کیفیت زندگی این بیماران را افزایش میدهد (001/0>P). با توجه به یافتههای این پژوهش آموزش مهارت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)، با فراهم کردن توانایی درک روابط خود با دیگران میتواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دوقطبی نوع یک شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اختلال دو قطبی نوع یک در جامعه ایرانی پیشنهاد میشود.
محسن پاسبانی اردبیلی؛ احمد برجعلی؛ شهلا پزشک
چکیده
رابطه با والدین نقش مهمی در زندگی نوجوانان دارد. بروز تعارض در این رابطه باعث آسیبهای بلندمدت و جدی در نوجوانان میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روانپویشی فشرده و کوتاهمدت بر بهبود رابطه متعارض مادر- فرزندی میباشد. این پژوهش به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با پیگیری 2 ماهه صورت گرفت. ...
بیشتر
رابطه با والدین نقش مهمی در زندگی نوجوانان دارد. بروز تعارض در این رابطه باعث آسیبهای بلندمدت و جدی در نوجوانان میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان روانپویشی فشرده و کوتاهمدت بر بهبود رابطه متعارض مادر- فرزندی میباشد. این پژوهش به شیوه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با پیگیری 2 ماهه صورت گرفت. 16 نفر از مادران به همراه فرزندانشان که ملاک ورود به تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای بررسی متغیر آزمایشی از پرسشنامه تعارض والد- فرزند (مروف) استفاده شد. مداخله به مدت 8 جلسه بر روی مادران انجام شد. پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری 2 ماهه بر روی فرزندان اجرا گردید. تحلیل واریانس چند متغیره – آمیخته (درون گروهی- بین گروهی) و تحلیل واریانس چند متغیره آمیخته دو راهه نشان داد که بین پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد ولی در پیشآزمون و پسآزمون گروه کنترل تفاوتی وجود نداشت. این تفاوت در پیگیری دو ماهه ماندگار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله روانپویشی فشرده و کوتاهمدت در بهبود کیفیت رابطه متعارض مادر- فرزندی تأثیر مثبت دارد و این تأثیر در سه مقیاس پرسشنامه معنیدار بود. همچنین یافتهها نشان داد که اثربخشی درمان روان پویشی فشرده و کوتاه مدت بر روی هر دو جنس معنیدار بود و تفاوت معنیداری بین دختران و پسران در پیامدهای درمانی مشاهده نشد.
دکتر محمدعلی اصغری مقدم؛ نرجس رحمتی؛ دکتر محمدرضا شعیری
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1391، ، صفحه 141-168
چکیده
زمینه: تفاوتهای چشمگیری در شدت ناتوانی جسمی بیماران دارای درد مزمن دیده میشود؛ دو سازۀ روانشناختی خودکارآمدی درد و ترس از حرکت به مثابه تبیین کننده این تفاوتها مطرح شدهاند. پژوهش حاضر با هدف وارسی نقش واسطهای خودکارآمدی درد و ترس از حرکت در ارتباط بین شدت درد و ناتوانی را در بیماران دارای دردمزمن صورت گرفته است. روش ...
بیشتر
زمینه: تفاوتهای چشمگیری در شدت ناتوانی جسمی بیماران دارای درد مزمن دیده میشود؛ دو سازۀ روانشناختی خودکارآمدی درد و ترس از حرکت به مثابه تبیین کننده این تفاوتها مطرح شدهاند. پژوهش حاضر با هدف وارسی نقش واسطهای خودکارآمدی درد و ترس از حرکت در ارتباط بین شدت درد و ناتوانی را در بیماران دارای دردمزمن صورت گرفته است. روش پژوهش: 195 بیمار درد مزمن با استفاده از شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای شدت درد، ناتوانی جسمی، خودکارآمدی درد و ترس از حرکت را تکمیل کردند. یافتهها: میانگین (انحراف معیار) سن افراد نمونه 6/45 سال (دوازده) بود و 73 درصد آنها از درد در ناحیه کمر و پا شکایت داشتند. از تحلیلهای رگرسیون برای بررسی نقش واسطهای متغیّرهای برای پژوهش استفاده شد. اولین تحلیل رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی درد در ارتباط بین شدت درد و ناتوانی جسمی نقش واسطهای را ایفا میکنند. نتایج آزمون سوبل این نقش واسطهای را تأیید کرد (001/0≤ ,p 40/3 = z). دومین تحلیل رگرسیون نشان داد که ترس از حرکت در ارتباط بین شدت درد و ناتوانی جسمی نقش واسطهای را ایفا میکنند. نتایج آزمون سوبل این نقش واسطهای را تأیید کرد (001/0≤ ,p 43/4 = z). نتیجهگیری: دو سازۀ خودکارآمدی درد و ترس از حرکت در تبیین ناتوانی ناشی از درد مزمن دارای اهمیت هستند. کاربردهای بالینی یافتههای این پژوهش در این نوشته مورد بحث قرار خواهند گرفت.