دانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Effectiveness of Computer-Assisted Cognitive Remediation (CACR) and Psychostimulant Drugs in Planning Skill of Children with Attention Deficit/ Hyperactivity Disorder (ADHD)تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار و دارو روان محرک در توانایی برنامهریزی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی1171984FAسعیداعظمیدانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی sa.azamy@gmail.comعلیرضامقدساستادیار دانشگاه علامه طباطبایی Dr_moghaddas@yahoo.comفاطمههمتیدانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی عمومی hemati_fateme@yahoo.comآمنهاحمدیدانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی sh.azamy@gmail.comJournal Article20121203This research aims to determine and compare the effectiveness of computer-assisted cognitive remediation (CACR) and psychostimulant drugs in improving the planning skill (as executive function) of children with attention deficit/hyperactivity disorder (ADHD). The research design was pre-test, post-test, and follow-up with two experimental groups. 23 ADHD children were selected by convenience sampling and inclusion-exclusion criteria. Two groups were matched according to the severity of their disorders and randomly assigned to psychostimulant drug therapy (n=11) and CACR (n=12) groups. The research tools were Tower of London (TOL), Persian version of SNAP-IV scale, the short form of WISC-R, and child syndrome inventory (CSI-4). The data were analyzed by RM-MANOVA and Mixed design MANOVA. The CACR had effective and enduring variation on planning skills of ADHD. In comparison, CACR had an enduring but non-significant impact on enhancement of planning skills. Altogether, both treatments are effective at improving the planning skill (as executive function); therefore, CACR can be used as an alternative technique to treat children with ADHD.پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسهی تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار با داروی روان محرک در بهبود توانایی برنامهریزی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی است. 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به شیوه نمونهگیری در دسترس و بر طبق ملاکهای ورود و خروج انتخاب و بر اساس شدت اختلال همتا شده و به طور تصادفی در دو گروه داروی روان محرک (11 نفر) و توانبخشی شناختی رایانهیار (12 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون برج لندن، پرسشنامه (SNAP-IV)، فرم کوتاه آزمون هوش تجدید نظر شده کودکان وکسلر و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) بود. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل ورایانس چند متغیری اندازهگیری مکرر، تحلیل واریانس آمیخته و آزمونهای متعاقب آن استفاده شد. توانبخشی شناختی رایانهیار منجر به تغییرات موثر و ماندگاری در عملکرد آزمودنیها در متغیر توانایی برنامهریزی شد. بعلاوه، با وجود بیشتر و ماندگارتر بودن تغییرات حاصل شده در گروه توانبخشی شناختی رایانهیار نسبت به گروه داروی روان محرک، این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نشد. به طور کلی، هر دو درمان در بهبود کارکرد اجرایی توانایی برنامهریزی موثر بودند، بنابراین توانبخشی شناختی رایانهیار را میتوان به عنوان جایگزین داروی روان محرک بکار برد. <br /><strong><em> </em></strong>https://jcps.atu.ac.ir/article_1984_18772834de76dbd19234ebdeccaee77c.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Dimensions of Religious Ontology in Inner Speech of Religious Couples with High Marital Adjustmentبررسی ابعاد هستی شناسی مذهبی در گفتگوهای درون شخصیِ زوجین مذهبی برخوردار از سازگاری زناشویی بالا19531986FAیاسررضاپور میرصالحدانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی (نویسنده مسئول) yrezapoor@yahoo.comمعصومهاسمعیلیدانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه علامه طباطبایی masesmaeily@yahoo.comکیومرثفرحبخشدکتری علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی kiiumars@yahoo.comمحمدسعید ذکاییاستادیار دانشگاه علامه طباطبایی saeed.zokaei@gmail.comJournal Article20121102The aim of the present study is to determine the dimensions of religious ontology in inner speech of religious couples with high marital adjustment. This was a qualitative study using semi-structured deep interview for 11 couples (11 wives and 11 husbands) with high marital adjustment. The couples were selected by purposeful sampling till data saturation was reached. Grounded theory was used to analyze the data obtained from interviews. Data analysis revealed that religious ontology helped religious couples consider their marital relationship as a holy bound established by God to reach certain goals. Religious ontology yielded positive marital consequences in three direct ways and in one indirect way. Direct ways of religious ontology in couples were belief in God’s presence and surveillance in marital life, observation of religious practices, and belief in God’s help in marital life. The indirect influence of the religious ontology for couples was following the practice and the style of marital life of holy prophet of Islam (PBUH) and the Fourteen Infallibles (AS). Through these processes, religious ontology leads to peace, satisfaction, faithfulness as well as financial and spiritual perfection. Findings also showed that religious ontology positively influences marital life and can be used to develop a model for improving marital satisfaction by changing the ontology styles of the couples.هدف پژوهش حاضر تعیین ابعاد هستی شناسی مذهبی در گفتگوهای درون شخصی زوجین مذهبی برخوردار از رضایت زناشویی بالا بود. این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در 11 زوج (11 زن و 11 شوهر) مذهبی (مسلمان) برخوردار از سازگاری زناشویی بالا انجام گرفت. این زوجین به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا جایی ادامه یافت که پاسخ های شرکت کنندگان به حالت اشباع برسد. تحلیل داده های حال از مصاحبه ها هم با استفاده از شیوه کیفی نظریه زمینه ای انجام شد. نتایج تحلیل مصاحبه ها نشان داد که هستی شناسی مذهبی در زوجین موجب شده بود آنها رابطه زناشویی خود را یک نهاد مقدسی ادراک کنند که از سوی خداوند برای رسیدن به اهداف خاصی (کمال دنیوی و اخروی) تعیین شده است. هستی شناسی مذهبی در زوجین که شامل این باور محوری در آنها می شد به سه شیوه مستقیم و یک شیوه غیر مستقیم منجر به پیامد های مثبت زناشویی در آنها می شد. شیوه های مستقیم هستی شناسی مذهبی در زوجین عبارت بود از ادراک حضور و نظارت خداوند بر زندگی زناشویی، انجام اعمال و نیایش های مذهبی و ادراک کمک های خداوند در زندگی زناشویی. شیوه غیر مستقیم تأثیر هستی شناسی مذهبی در زوجین نیز الهام گرفتن از احادیث و سبک زندگی زناشویی پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) بود. هستی شناسی مذهبی در زوجین از طریق این شیوه ها و فرآیند ها منجر به آرامش و رضایت، بخشش، وفاداری و رسیدن به کمال مادی و معنوی در زوجین می شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هستی شناسی مذهبی زوجین به شیوه های مختلفی بر زندگی زناشویی آنها تأثیر می گذارد و آگاهی از آن می تواند ما را در تدوین مدلی برای ارتقاء رضایت زناشویی زوجین از طریق تغییر الگوهای هستی شناسی در آنها یاری دهد.https://jcps.atu.ac.ir/article_1986_bd92e5bb8e38e86a3db08dad53bdc691.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Effectiveness of Cognitive–Behavioral Group Therapy in Reducing Children’s Aggressionاثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش پرخاشگری کودکان55711988FAزهرارجبیکارشناسی ارشد روان شناسی عمومی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران. z.rajaby4@yahoo.comمحودنجفینویسنده مسئول: استادیار،گروه روان شناسی بالینی دانشگاه سمنان ،سمنان، ایران. m_najafi@sun-semnan.ac.irعلیمحمد رضاییاستادیار،گروه روانشناسی تربیتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایران rezaei_am@yahoo.com0000-0002-7848-0652Journal Article20130203The aim of this research is to study the effectiveness of cognitive–behavioral group therapy in reducing aggression symptoms in elementary school children. The research design was experimental pre-test, post-test, and follow-up with experimental group. The population consisted of all 7-12 year-old elementary school children (both male and female) of Shahroud in school year 2011-2012. Participants were randomly divided into two groups of 20. The treatment group received intervention for ten sessions a week. Data were collected by relational and overt aggression questionnaire. They were analyzed by multivariate analysis of variance. Results showed that cognitive-behavioral group therapy reduced both verbal reactive and relational aggression in children but had no effect on physical aggression. While all components of aggression were not affected by the cognitive-behavioral group therapy, it could improve children's behaviors.مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تاثیر درمان شناختی درمانی گروهی در کاهش علائم پرخاشگری کودکان دبستانی بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع طرح آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان (دختر و پسر) دبستان شهر شاهرود در بازه سنی 7 الی 12 سال بود که در سال تحصیلی 91-90 در دبستان های شهر شاهرود مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 10جلسه هفتگی مداخله دریافت کرد. داده ها با پرسشنامه پرخاشگری رابطه ای و آشکار گردآوری و با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی توانسته است باعث کاهش پرخاشگری واکنشی کلامی و رابطه ای در کودکان شود ولی اثری روی پرخاشگری جسمانی نداشته باشد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بهبود در تمامی مؤلفههای پرخاشگری حاصل نشد. اما رضایت بخش بودن درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش پرخاشگری کودکان دبستانی، میتواند راهی مؤثر در بهبود رفتارهای کودکان باشد.https://jcps.atu.ac.ir/article_1988_79698d01ec3a2f501838cb271399e72b.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Effect of Social Competence Training-Based Storytelling on Social Skills and Behavioral Problems of 8-10 Year-Old Children with Oppositional Defiant Disorder (ODD)تأثیر قصه گویی مبتنی بر آموزش مهارتهای اجتماعی بر بهبود مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر هشت تا 10 سالۀ مبتلا به اختلال رفتار مقابلهای و بی اعتنائی (ODD)73941989FAرسولروشن چسلیدانشیار گروه روان شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد Rasolroshan@yahoo.com0000-0002-0721-8235Journal Article20121222The effect of social competence training-based storytelling on social skills and behavioral problems of 8-10 year-old children with oppositional defiant disorder (ODD) is investigated in this study. This research is a semi-experimental design with pre-test, post-test, and control group. 45 children who had received scores above the cut-point on oppositional defiant disorder subtest of Child Behavioral Checklist (CBCL) and whose problems were also confirmed by the Teacher Report Form (TRF) were selected. Then, Social Skills Rating System (Teacher Report Form) was administered to their teachers. A sum of 28 child with ODD who had received poor scores on social skills subtest of SSRS and whose behavioral problems were confirmed in behavioral problems subtest of SSRS was finally selected. Subjects were divided into control and experimental groups. The experimental group received social competence training-based storytelling for 15 sessions, each of which lasted 60 minutes. Upon the completion of the training, SSRS (Teacher Report Form) was administered as a post-test to both groups of teachers. The results were analyzed using Mann-Whitney U and indicated that teachers in the experimental group reported a significant increase in total score of social skills (p>0/001) and significant decrease in behavioral problems scores (p>0/01) of children with oppositional defiant disorder (ODD) as compared to the control group.پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر قصه گویی مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی بر بهبود مهارت های اجتماعی و مشکلات رفتاری دانش آموزان پسر هشت تا ده سالۀ مبتلا به اختلال رفتار مقابله ای و بی اعتنایی (ODD) شهر گرگان انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. 45 دانش آموز که بر اساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به ODD تشخیص داده شده بودند انتخاب شده و سپس توسط فرم معلم مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) SSRS)) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در نهایت 28 نفر از دانش آموزان مذکور که نمرۀ مهارت های اجتماعی آنها در مقیاس SSRS پایین بوده و وجود مشکلات رفتاری آنها در بخش مشکلات رفتاری SSRS نیز تأیید شد، انتخاب شده و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش (14n= ) و گواه (14n= ) تقسیم شدند. سپس قصه گویی مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 2 ماه در 15 جلسۀ آموزشی 60 دقیقه ی برای آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا شد. در پایان دورۀ آموزش، آزمودنی ها دوباره به کمک مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت ارزیابی شدند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه، پس از پایان جلسات قصه گویی مبتنی بر آموزش مهارت های اجتماعی ، بر اساس ارزیابی معلم، افزایش معناداری در خرده مقیاس های همکاری (001/0P<)، ابراز وجود (05/0P<) ، مهار خود (001/0P<) و نمرۀ کلی مهارت های اجتماعی (001/0P<) و کاهش معنادار در نمرۀ مشکلات رفتاری (01/0P<) پیدا کرده است.https://jcps.atu.ac.ir/article_1989_ff9eec5474ae8be166e6e68a1fbea773.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Effect of Cognitive-Behavioral Therapy on Pain Severity and Mental Health of Women with Chronic Low back Painتاثیر درمان شناختی - رفتاری بر شدت درد و سلامت روانی بیماران زن مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران961131990FAنجمهحمیددانشیار گروه روان شناسی بالینی دانشگاه شهید چمران اهواز dr_najmehhamid@yahoo.comلیلیرمضان ساعتچیکارشناسی ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه شهید چمران اهواز l.saatchi@gmail.comمهنازمهرابی زاده هنرمنداستاد گروه روان شناسی بالینی دانشگاه شهید چمران اهواز m_mehrabizade@yahoo.comJournal Article20121219In the present study, the effect of cognitive-behavioural therapy on pain severity and mental health of women with chronic low back pain has been investigated. The research method was experimental with pre-post, follow-up, and control group. The statistical society of this study was consisted of all women outpatients with chronic low back pain who referred to Tehran’s clinical institutions during winter 2011. 30 out of 88 women who had referred to four chronic-pain specialized clinics and physiotherapy centres of Tehran and whose chronic low back pain was confirmed by chronic-pain questionnaire were randomly selected to represent the sample. The subjects were assigned to one of the experimental or control groups, randomly. In pre-post, both groups of experimental and control replied to mental health questionnaire and pain intensity scale of multifaceted questionnaire. The experimental group was treated in 11 sessions of 70 minutes cognitive-behavioural therapy. In contrast, the control group was not subjected to any treatment. Furthermore, both groups were subjected to fallow-up test. The result of MANCOVA method indicated that cognitive-behavioural therapy significantly reduced pain and increased mental health of patients with chronic low back pain compared to control group (p<0.001). These results were also observed during follow-up period.زمینه: دردهای مزمن به عنوان یکی از مهم ترین معضلات پزشکی در تمام جهان بوده و خواهند بود، امروزه درمان های پزشکی و روان شناختی بسیاری از جمله درمان های شناختی-رفتاری برای کنترل و بهبود این دردها به کار گرفته می شود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر شدت درد و سلامت روانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن می باشد.
روش: این پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش30 زن مبتلا به کمر درد مزمن بود که از میان 88 نفر مراجعه کننده به 4 کلینیک تخصصی درد مزمن و مرکز فیزیوتراپی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند و کمر درد مزمن در آنها توسط پرسشنامه درد مزمن تایید شد، به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس این 30 نفر به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند .داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش درد و افزایش سلامت روانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن در مقایسه با کنترل در سطح 001/0>p تاثیر معناداری داشته است. این نتایج در دوره ی پیگیری تداوم داشت. با توجه به یافته های پژوهش حاصل، میتوان از درمان های شناختی- رفتاری به عنوان یکی از درمان های حوزه روان شناسی برای مدیریت دردهای مزمن و بالا بردن سلامت روانی افراد مبتلا به دردهای مزمن استفاده نمود.https://jcps.atu.ac.ir/article_1990_2aaf492241e724bdc9f22a4b23fa084f.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321A Study of the Role of Individual and Family Factors in Conduct Disorder: Meta-Analysis of Studies Previously Done in Iranبررسی نقش عوامل فردی و خانوادگی در اختلال سلوک (فراتحلیلی بر مطالعات انجام شده در ایران)1161371991FAعلیدلاور. استاد دانشگاه علامه طباطبایی delavarali@yahoo.comآسیهابراهیمیکارشناس ارشد سنجش و اندازه گیری a.ebrahimi2000@gmail.comJournal Article20121101The aim of this study is to quantitatively combine the theses about the individual and family factors influencing conduct disorder. For this purpose, meta-analysis was used as a statistical technique to identify, collect, combine, and summarize the research findings related to the role of effective factors on conduct disorder. The population of research included studies that had been done in Iran about effective factors of conduct disorder in children and adolescents, and the sample included all theses done in this field at the universities of Tehran (20 theses). The mean effect size (r) in individual factors was 0.33 in fixed effects model and 0.37 in random effects model while the mean effect size (r) in family factors was 0.05 in fixed effects model and 0.04 in random effects model. According to Cohen's criteria, the effect size of individual factors and family factors were below the average and low, respectively. But, in the investigation of separative effect size of factors, variables social skills, life skills, guilt feel, being a working child, academic achievement, internal-external attributions, planning-organizing ability, attention to class, mental state of parents, their marital satisfaction, their substance abuse and self-esteem were high and significant due to Cohen's standards. Because of the significance of Q statistic which resulted from the heterogeneity of studies, sex, measuring instruments, sampling method, and age variables were entered into the analysis as confounding variables. Z-test of the studies related to individual factors showed that the effect size was significant for all intervening variables. In contrast, z-test of the studies on family factors showed it to be significant only for variables of sex and measuring instruments. Due to the high mean of effect size in variables listed above, researchers and clinicians should consider the importance of these factors in evaluation and treatment of behavioral disorders in children and adolescents. They should also take note of the role of modulators listed above in their future studies.هدف: هدف از پژوهش حاضر ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزه عوامل فردی و خانوادگی موثر بر اختلال سلوک است.
روش: به این این منظور از فراتحلیل به عنوان یک تکنیک آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه نمودن یافته های پژوهشی مرتبط با نقش عوامل موثر بر اختلال سلوک استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران در حوزه عوامل موثر بر اختلال سلوک می باشد و نمونه آماری شامل کلیه پایان نامه های انجام شده در این حوزه در دانشگاه های تهران (20 پایان نامه) می باشد.
یافته ها: میانگین اندازه اثرr در عوامل فردی در مدل اثرات ثابت 33/0 و در مدل اثرات تصادفی 37/0 محاسبه شد و میانگین اندازه اثر عوامل خانوادگی در مدل اثرات ثابت 05/0 و در مدل اثرات تصادفی 04/0به دست آمد. بنابراین برطبق معیار کوهن اندازه اثر عوامل فردی پایین تر از متوسط و اندازه اثر عوامل خانوادگی کم گزارش می شود. اما در بررسی اندازه اثر تفکیکی عوامل، متغیرهای مهارت های اجتماعی، مهارت های زندگی، احساس گناه، کودک کار بودن، پیشرفت تحصیلی، اسناد درونی -بیرونی، توانایی برنامه ریزی -سازماندهی، توجه به کلاس، وضعیت روانی والدین و رضایت زناشویی، سوء مصرف مواد در والدین و حرمت خود والدین بر اساس استانداردهای کوهن زیاد و معنادار است. بدلیل معنی داری آمارهQ مبنی بر ناهمگنی در مطالعات مورد بررسی متغیرهای جنس، ابزار اندازه گیری، روش نمونه گیری و سن به عنوان متغیرهای مداخله گر وارد تحلیل شدند. آزمون تفاوت Z در مطالعات مربوط به عوامل فردی نشانگر معناداری تفاوت اندازه اثر به دست آمده در تمام متغیرهای مداخله گراست اما در بررسی عوامل خانوادگی این تفاوت در متغیر جنس و ابزار اندازه گیری مشاهده شد.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میانگین اندازه اثر در متغیرهای ذکرشده در بالا پژوهشگران و درمانگران باید به اهمیت این عوامل در بررسی و درمان اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان توجه داشته باشند. همچنین پژوهشگران در پژوهش های آینده خود متوجه نقش تعدیل کننده های ذکر شده در بالا باشند.https://jcps.atu.ac.ir/article_1991_c3be474ed0ece5944241ba16c5c785d2.pdfدانشگاه علامه طباطبائیمطالعات روانشناسی بالینی2322-318931020130321Effectiveness of Work with Clay in Reducing Primary School Children’s Aggressionتاثیر کار با گِل بر پرخاشگری کودکان دبستانی1401531992FAفاطمهحسن پوردکتری پژوهش هنر دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر.hasanpour.f@gmail.comمحمدرضاجلالیاستادیار گروه روانشناسی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، دانشکده علوم اجتماعی (نویسنده مسئول).jalali@ikiu.ac.ir، محمدرضاشعیریدانشیار گروه روان شناسی دانشگاه شاهد، دانشکده علوم انسانی. shairi@shahed.ac.irمحمدخزاییدانشیار گروه گرافیک دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر.khazaiem@modares.ac.irJournal Article20121016This study seeks to determine the effect of clay therapy on the aggression of 7-12 years-old school children. For this purpose, 35 aggressive elementary school children of Tehran were selected according to the aggression scale of CBCL test. Then, they were randomly divided into control (n=14) and experimental groups (n=21). The experimental group went under clay therapy while control group received no treatment. The two groups were evaluated immediately after the treatment session and two months later. Data were analyzed based on the repeated analysis of variance (between-within the mixed group). The F parameter showed that clay therapy is able to reduce the aggression of the experimental group in comparison to the control group. These results were also observed during follow-up period.هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر گِلدرمانی بر پرخاشگری کودکان دبستانی 7-12 ساله بوده است. به این منظور در مرحله نخست 35 کودک مبتلا به پرخاشگری از بین مدارس ابتدایی منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران با توجه به معیارهای خرده مقیاس پرخاشگری CBCL انتخاب شدند. سپس آنها به تصادف، در دو گروه کنترل و آزمایش (14 و 21 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش در جلسه های کار با گِلشرکت کردند وگروه کنترل در انتظار ماندند. ارزیابیهای مربوط به دو گروه بلافاصله بعد از جلسههای درمانی و دوباره حدود 2 ماه بعد از آن انجام شد. در نهایت دادهها براساس تحلیل واریانس تکرار اندازهها ( طرح آمیخته بین × درون گروهی) مورد تحلیل قرار گرفتند.F مشاهده شده ناشی از تحلیل نتایج به دست آمده نشان داد کار با گِل توانسته است پرخاشگری کودکان گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل کاهش دهد. این امر در پیگیری نیز ثبات مناسبی را دارا بوده است.https://jcps.atu.ac.ir/article_1992_e39e31a77955bc36440a44726a26872e.pdf