علی فرنام؛ احمد برجعلی؛ فرامرز سهرابی؛ محمدرضا فلسفی نژاد
دوره 4، شماره 16 ، آذر 1393، ، صفحه 79-99
چکیده
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهنآگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارتهای مقابلهای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است. روش: در یک طرح شبه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سمزدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهنآگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارتهای مقابلهای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است. روش: در یک طرح شبه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سمزدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای در دو گروه آزمایشی و گواه ( هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت هشت هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنیهای پژوهش توسط پرسشنامه مهارتهای مقابلهای با سوء مصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از آزمونهای تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری (ANCOVA) و خیدو استفاده شد. یافتهها: نتایج آزمونهای تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو گروه در افزایش مهارتهای مقابلهای در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون خیدو نشان داد که تفاوت معنیداری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهنآگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارتهای مقابلهای مؤثر است
محمود برجعلی؛ حمید علیزاده؛ حسن احدی؛ نورعلی فرخی؛ فرامرز سهرابی؛ محمدرضا محمدی
دوره 4، شماره 16 ، آذر 1393، ، صفحه 153-175
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسهی اثر روشهای آموزش دلگرمسازی مبتنی بر نظریهی آدلر، آموزش رفتاری مبتنی بر نظریهی بارکلی و دارودرمانی بر مهارتهای خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی است. جامعهآماریپژوهشحاضرعبارتازکلیه والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی که به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روانپزشکی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسهی اثر روشهای آموزش دلگرمسازی مبتنی بر نظریهی آدلر، آموزش رفتاری مبتنی بر نظریهی بارکلی و دارودرمانی بر مهارتهای خودکنترلی در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی است. جامعهآماریپژوهشحاضرعبارتازکلیه والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی که به درمانگاه کودک و نوجوان بیمارستان روانپزشکی روزبه شهر تهران مراجعه کرده و فرزندان آنها بر اساس تشخیص روانپزشک و بر اساس پرسشنامه تشخیصی علایم اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی کانرز این اختلال را دارا می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر از والدین (پدران و مادران) کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیشفعالی مراجعهکننده به این درمانگاه برای پژوهش حاضر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اندازه گیری خود کنترلی کندال و ویلکاکس می باشد. نتایج تحلیل آماری دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نمرات Fنشان داد که به طور کلی بین اثربخشی سه روش مورد مطالعه در افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی تفاوت معنادار وجود دارد، 09/ 10= F.بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که روشهای آموزش دلگرمسازی والدین بر اساس نظریات آلفرد آدلر و روش آموزش رفتاری والدین بر اساس نظریات راسل بارکلی بر افزایش مهارت خودکنترلی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی تأثیر دارد.