شاهرخ مکوند حسینی؛ ساناز ذبیح زاده؛ علی محمد رضایی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ترکیب جنسیتی روان درمانگر- بیمار بر انتقال بیماران دچار اختلال شخصیت خوشه ب تحت درمان با رویکرد روان پویشی بود. روش شناسی: با بهره گیری ازیک طرح علی مقایسه ای چهار گروه 20 نفره از بیماران و درمانگرانشان با شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و پرسشنامه های رابطه ی درمانی وستن(PRQ) را در باره بیماران تحت درمانشان تکمیل ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ترکیب جنسیتی روان درمانگر- بیمار بر انتقال بیماران دچار اختلال شخصیت خوشه ب تحت درمان با رویکرد روان پویشی بود. روش شناسی: با بهره گیری ازیک طرح علی مقایسه ای چهار گروه 20 نفره از بیماران و درمانگرانشان با شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و پرسشنامه های رابطه ی درمانی وستن(PRQ) را در باره بیماران تحت درمانشان تکمیل کردند. پرسشنامه مزبور توسط محقق برای اولین بار در این تحقیق به زبان فارسی ترجمه و در جمعیت بیماران ایرانی آلفای کرونباخ آن برای 5 مولفه آن محاسبه شده است. با استفاده از پرسشنامه مزبور سبک انتقالی بیماران در 5 حیطه(عصبانی/حق به جانب، مضطرب/دل مشغول، ایمن/درگیر، اجتنابی/ وابسته و جنسی) ارزیابی شد. نتایج با استفاده از تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه( آنووا) بررسی گردید. یافته ها: بیشترین میزان انتقال در این گروه بیماران سبک انتقال عصبانی/حق به جانب بود و کمترین میزان انتقال را سبک جنسی داشت. سبکهای مضطرب/دل مشغول، ایمن/درگیر و اجتنابی/وابسته هم بینابین بودند. تحلیل واریانس یکراهه تفاوت معناداری را برای سبک انتقال جنسی منعکس ساخت، در حالیکه در سایر سبک ها اثر معناداری بدست نیامد. تست پی گیری توکی تفاوت های معناداری میان میانگین نمرات انتقال زوج های درمانی( مرد- زن) و (زن – مرد) در قیاس با (مرد – مرد) و (زن – زن)، نشان داد. نتیجه گیری: ترکیب جنسیتی ناهمگون درمانگر زن- بیمار مرد و بالعکس، در قیاس با سایر ترکیب ها، قویاً سبک انتقال جنسی را در روند رواندرمانی فرا می خواند. انتقال جنسی در ترکیب درمانگر مرد- بیمار زن بیشتر از درمانگر زن- بیمار مرد بود. انتقال عصبانی/ حق به جانب در خلال رواندرمانی پویشی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خوشه ب برجسته بود و سبک های انتقالی دیگرکمتر رخ دادند.
علیمحمد رضایی؛ فائزه جهان
دوره 5، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 1-18
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفههای کمالگرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنیداری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنیدار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمالگرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمالگرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنیدار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنیدار بود. شاخصهای برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با دادهها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفههای کمالگرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفههای کمالگرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته میشود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفههای کمالگرایی به میزان زیادی میتوان افسردگی آزمودنیهای را کنترل کرد.