معصومه امینی خو؛ حسین اسکندری؛ محمدرضا فلسفی نژاد؛ احمد برجعلی؛ شهلا پزشک
چکیده
به علت غلبه رویکرهای اثباتگرایانه در روانشناسی، بررسی تجارب فاعلی بیماران مورد غفلت قرار گرفته است، این امر در مورد بیماران اسکیزوفرن برجستهتر است. ما معنای تجربه زیسته و ادراک آنان از خود را نمیدانیم. اخیراً محققان اهمیت کسب اطلاعات اول شخص از بیماران را مورد تأکید قرار دادهاند. این پژوهش به منظور فهم تجربه خود در اسکیزوفرنی ...
بیشتر
به علت غلبه رویکرهای اثباتگرایانه در روانشناسی، بررسی تجارب فاعلی بیماران مورد غفلت قرار گرفته است، این امر در مورد بیماران اسکیزوفرن برجستهتر است. ما معنای تجربه زیسته و ادراک آنان از خود را نمیدانیم. اخیراً محققان اهمیت کسب اطلاعات اول شخص از بیماران را مورد تأکید قرار دادهاند. این پژوهش به منظور فهم تجربه خود در اسکیزوفرنی انجام شده است. این پژوهش یک موردپژوهی کیفی است. از آنجا که هدف این تحقیق بررسی تجربه زیسته مشارکتکننده بود، در این پژوهش از طرح پدیدارشناسی استفاد شد. مشارکتکننده این تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شد. وی مذکر، 36 ساله و مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن است. مصاحبه نیمهساختاریافته و عمقی با وی انجام گرفته و ثبت شد. منابع بیرونی و پرونده مشارکتکننده نیز مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جهت تحلیل دادهها از روش پدیدارشناسی تفسیری IPA)) استفاده شد. مضامین اصلی بهدست آمده، عبارت بود از: زمانبندی و مکانبندی خود، عاملیت کاهشیافته، استعاره خود و بیزاری آینهای و بدنی. یافتههای این تحقیق، نظریههای روانکاوی، روایت و خودگفتگویی را مورد تأیید قرار دادند.
نگار کریمیان؛ محمود گلزاری؛ احمد برجعلی
دوره 2، شماره 8 ، مهر 1391، ، صفحه 119-138
چکیده
زمینه: افراد وابسته به مواد ممکن است روزانه با فشارهای روانی مختلفی رو به رو شوند، ناتوانی در رویارویی با این عوامل استرسزا منجر به کاهش کیفیت زندگی میشود که این موضوع به نوبه خود پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است.
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان ...
بیشتر
زمینه: افراد وابسته به مواد ممکن است روزانه با فشارهای روانی مختلفی رو به رو شوند، ناتوانی در رویارویی با این عوامل استرسزا منجر به کاهش کیفیت زندگی میشود که این موضوع به نوبه خود پایه گسترش و روی آوردن به مصرف مواد است.
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد انجام شده است.
روش پژوهش: در یک طرح آزمایشی، 30 نفر از افراد وابسته به موادی که در مرکز اجتماع درمان مدار شهر اصفهان مقیم بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) بررسی شدند، گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکتکنندگان در پژوهش در آغاز، پایان و سه ماه پس از پایان درمان، پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها، روشهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کار برده شد.
یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو گروه از نظر ارتقاء کیفیت زندگی تفاوت معنیداری وجود دارد و گروه آزمایش هم در مرحله پسآزمون و هم در مرحله پیگیری نمرات بالاتری در کیفیت زندگی کسب کرده بودند (005/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقاء کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد مؤثر است.
علیرضا پیرخائفی؛ احمد برجعلی
دوره 2، شماره 7 ، تیر 1391، ، صفحه 85-104
چکیده
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای ...
بیشتر
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش در قالب طرح آزمایشی چهار گروهی سولومن اجرا شد. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، خودکارآمدی شرر و انطباق با فشار روانی لازارورس بود. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فعال سازی خلاقیت در نمونه پژوهش توانست تأثیر معنی داری بر افزایش سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی آنان بگذارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که تحریک مؤلفههای خلاقیت فرایند سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی افراد را تسهیل میسازد.
بیتا آجیلچی؛ احمد برجعلی؛ مسعود جان بزرگی
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 1-17
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر کاهش تنیدگی مادران در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف 250 مادر از میان مادران کودکان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی به طور تصادفی از یک مدرسه دولتی انتخاب شدند و به کلیه گویههای شاخص تنیدگی والدین (PSI، ابیدین، 1990) پاسخ دادند و از میان آنان 80 مادر فزونتنیده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر کاهش تنیدگی مادران در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف 250 مادر از میان مادران کودکان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی به طور تصادفی از یک مدرسه دولتی انتخاب شدند و به کلیه گویههای شاخص تنیدگی والدین (PSI، ابیدین، 1990) پاسخ دادند و از میان آنان 80 مادر فزونتنیده انتخاب شدند که از میان گروه اخیر 38 مادر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزش به مدت 8 جلسه به طور مجدد آزمون فوق در مورد مادران در گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید، پس از جمعآوری دادهها، تحلیل آنها با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری (SPSS) بر اساس مقایسه تفاوت میانگین دو گروه با استفاده از آزمون t همبسته نشان داد که شاخص تنیدگی مادران به واسطه مداخله کاهش معنادار یافته است. بنابراین میتوان گفت که آموزش شیوههای فرزندپروری باعث کاهش معنادار تنیدگی مادران شده است