مصطفی قلاوند؛ عبدالله شفیع آبادی؛ ابراهیم نعیمی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی کیفی عوامل فردی- زوجیت بر ایجاد و تداوم تعارض کار-خانواده در زنان متأهل پرستار انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل پرستار دارای تعارض کار-خانواده شاغل در بیمارستان فوق تخصصی تریتا درسال 97 بود که از میان آن ها تعداد 16 نفر را که در پرسشنامه کارلسون نمره بالاتری از خط تمیز را کسب کرده اند به روش نمونه گیری ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی کیفی عوامل فردی- زوجیت بر ایجاد و تداوم تعارض کار-خانواده در زنان متأهل پرستار انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل پرستار دارای تعارض کار-خانواده شاغل در بیمارستان فوق تخصصی تریتا درسال 97 بود که از میان آن ها تعداد 16 نفر را که در پرسشنامه کارلسون نمره بالاتری از خط تمیز را کسب کرده اند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه های عمیق صورت گرفت و تحلیل داده ها با رویکرد کیفی و بر اساس روش داده بنیاد انجام شد. یافته های حاصل از این پژوهش در مورد عوامل فردی، ایجادکننده تعارض کار-خانواده در زنان متأهل پرستار این بود که کاهش سطح سلامت جسمانی و روانشناختی، مسئولیتپذیری کاری، تنیدگی ناشی از انتظارات نقشها و کاهش منابع انگیزشی که وقوع تعارض را تشدید می کند و باعث کاهش بهزیستی روانشناختی و جسمانی فرد میشود. همچنین در مورد عوامل زوجیت، ایجادکننده تعارض کار-خانواده در زنان متأهل پرستار یافته ها به این صورت بود که خستگی عاطفی، تداخل وظیفه کاری با خانهداری و نوع نگاه به حرفه پرستاری بر تعارض کار- خانواده موجب تداخل نقشهای کاری با نقشهای خانواده و کاهش کیفیت زناشویی شده است.یافته های این پژوهش در مورد عوامل فردی، تداومدهندهی تعارض کار-خانواده در زنان متأهل پرستار نشان داد که متغیرهای فردی و روانشناختی خود را بهصورت فقدان / ضعف در مدیریت امور، نداشتن مهارت ابراز وجود، تعارض ناشی از فشارو نداشتن علاقه به محیط کاری نشان میدهد که این عوامل عملکرد فرد را در سازمان و خانواده کاهش داده و در نهایت باعث کاهش یافتن اشتیاق و رغبت کاری می شود.
لادن عراقی؛ عبدالله شفیع آبادی؛ علی دلاور؛ مژگان مردانی راد
چکیده
پژوهش حاضر به منظور تدوین مدل ساختاری شکست عشقی بر اساس بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای فرزندپروری و حمایت اجتماعی ادراک شده هست. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری، شامل کلیه دختران و پسران دارای تجربه شکست عشقی بود که در نیمه نخست سال 1398 به مراکز مشاوره ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور تدوین مدل ساختاری شکست عشقی بر اساس بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، طرحواره های ناسازگار اولیه، الگوهای فرزندپروری و حمایت اجتماعی ادراک شده هست. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری، شامل کلیه دختران و پسران دارای تجربه شکست عشقی بود که در نیمه نخست سال 1398 به مراکز مشاوره مناطق 1، 2، 3 و 5 شهر تهران مراجعه کرده بودندبه صورت داوطلبانه 200 نفر انتهاب شدند. ابزار اندازهگیری پژوهش شامل، پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازن و شاور (AAI)، نشانگان ضربه عشقی(LTSI)، ویژگیهای شخصیتی نئو (NEO- FFI-60)، طرحوارههای یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه ادراک والدین گرولنیک (POPS) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) بود. نتایج نشان داد که که مدل آزمون شده، مدل مطلوبی است و از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تاثیر کلی عوامل فردی یعنی سه عامل ویژگیهای شخصیتی، سبک دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و همچنین عامل اجتماعی یعنی متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده بر شکست عشقی دختران و پسران شهر تهران معنادار بوده است. در ارتباط با فرضیه دوم یعنی عامل خانوادگی یا همان الگوهای فرزندپروری در مطالعه حاضر، نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که تاثیر کلی این متغیر بر شکست عشقی معنادار نبوده است. با این حال، تحلیل دقیق و بیشتر آن نشان داد که از بین خرده مقیاس الگوهای فرزندپروری، سه مؤلفه اشتغال پدر به فرزند، حمایت از خودمختاری پدر و گرمی پدر اثر معناداری بر شکست عشقی دختران و پسران داشته است.
سولماز مبسم؛ علی دلاور؛ ابوالفضل کرمی؛ باقر ثنایی؛ عبدالله شفیع آبادی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1391، ، صفحه 81-102
چکیده
حضور یکی از زوجها (زن) در درمان با رویکرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده میتواند روابط زوجها را بهبود بخشد.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان انجام شد.
روش: روش پژوهشی مورد استفاده، طرح نیمه آزمایشی به صورت بررسی موردی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره در ...
بیشتر
حضور یکی از زوجها (زن) در درمان با رویکرد روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده میتواند روابط زوجها را بهبود بخشد.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان انجام شد.
روش: روش پژوهشی مورد استفاده، طرح نیمه آزمایشی به صورت بررسی موردی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره در تهران بود. از بین این زنان 5 نفر که تعارضات زناشویی داشتند و بر اساس جلسه درمان آزمایشی ملاکهای ورود به روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده داشتند و داوطلب شرکت در درمان بودند، به طور هدفمند نمونه گیری شدند. هدف از این شیوه نمونه گیری انتخاب کسانی بود که با هدف پژوهش مطابقت داشته باشند. این افراد در جلسات درمانی به مدت 12- 15 جلسه شرکت کردند. درمان بر اساس راهنمای روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشردۀ دوانلو انجام شد. این مدل درمانی متمرکز بر روشن سازی دفاعها و چالش با آنها، تجربه احساسات و حل تعارضات کانونی است. چون افراد مراجعه کننده دچار تعارض زناشویی به مراکز مشاوره خواستار درمان بودند، عملاً تشکیل گروه گواه امکان پذیر نبود. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت، پرسشنامه تعارضات زناشویی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش از آزمون t همبسته استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان دادند که تفاوت میانگین نمرات تعارضات زناشویی و خرده مقیاسهای آن در بین زنان مورد آزمون در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون معنی دار است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اجرای درمان روان پویشی کوتاه مدت فشرده در کاهش تعارضات زناشویی در بین زنان مؤثر بوده است و فرضیه پژوهش تایید میشود.
نتیجه گیری: روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان مؤثر است.
آتوسا کلانتر هرمزی؛ معصومه اسمعیلی؛ زهره توازیانی؛ عبدالله شفیع آبادی؛ علی دلاور
دوره 3، شماره 8 ، مهر 1391، ، صفحه 1-28
چکیده
در این پژوهش، سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه های روان شناختی پست مدرن و شیوه تبیین آسیبشناسی روانی انسان مبتنی بر آن، بررسی شد. این پژوهش، یک تحقیق کیفی است که ارزیابی آن بر اساس روش تحلیل محتوا و روش هرمنوتیک [به عنوان یک روش تحلیلی] صورت گرفته است. نمونه این تحقیق که برابر جامعه تحقیق است، کلیه کتب مرجع در دسترس ...
بیشتر
در این پژوهش، سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه های روان شناختی پست مدرن و شیوه تبیین آسیبشناسی روانی انسان مبتنی بر آن، بررسی شد. این پژوهش، یک تحقیق کیفی است که ارزیابی آن بر اساس روش تحلیل محتوا و روش هرمنوتیک [به عنوان یک روش تحلیلی] صورت گرفته است. نمونه این تحقیق که برابر جامعه تحقیق است، کلیه کتب مرجع در دسترس در زمینه حکمت متعالیه و پستمدرن بوده است. پس از مطالعه و بررسی کتب و متون مربوط به هر دو دیدگاه، اطلاعات بر روی بیش از 1000 فیش، ثبت و به دنبال آن، مطالب نهایی استخراج شد. سپس بر اساس روش تحلیل محتوی، جدول مفاهیم و مضامین کلیدی مفهوم "خود" در زمینه دو مقوله سیر تکوینی مفهوم خود و تبیین آسیبشناسی روانی انسان در هر دیدگاه به طور جداگانه استخراج و به تأیید 3 نفر از متخصصین مرتبط با هر دیدگاه رسید. پس از استخراج مضامین کلیدی از جدول تحلیل محتوی برای مقایسهی آنها از روش هرمنوتیک، استفاده شد. به این صورت که مطالب به دست آمده در جدول تحلیل محتوا بهعنوان دو افق مولف یعنی ملاصدرا و پستمدرن در نظر گرفته شدند و افق سوم که افق محقق است بر مبنای دو افق دیگر تبین شد. نتایج بهدست آمده نشان می دهد که اگر چه در هر دو دیدگاه در زمینه سیر تکوینی مفهوم خود و نحوه آسیب شناسی روانی انسان وجوه مشترکی هست اما در عین حال، در زمینه چگونگی سیر تکوینی مفهوم خود، علت بیماری، نوع آسیبها و رویکردهای درمانی، تفاوتهای مبنایی با یکدیگر دارند. پس از بررسی وجوه اشتراک و تمایز در هر دو دیدگاه، پژوهشگر دیدگاه خاص خود را در قالب تعبیر امتزاج افقها ابراز کرده است.