فریده سادات حسینی؛ لیلا کامران
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر آشفتگی ذهنی وضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبهآزمایشی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر آشفتگی ذهنی وضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبهآزمایشی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. به روش نمونهگیری در دسترس 10 نفر که ویژگیهای لازم را داشتند در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجهبندی اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی بزرگسالان بارکلی، پرسشنامه آشفتگی ذهنی MWQ و برنامه آموزش ذهنآگاهی بود که طی 8 جلسه ۴۵ دقیقهای، یکبار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. دادههای حاصل از پرسشنامهها در دو گروه در سه مرحله اندازهگیری شد و با تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۲ تجزیه وتحلیل گردید.یافتهها: نتایج بیانگر تغییرات نمرات شرکتکنندگان از پیشآزمون به پسآزمون است، به نحوی که آموزش ذهنآگاهی بر بهبود آشفتگی ذهنی و ضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی اثر داشته (p<0.05) و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است (p<0.05).بحث و نتیجهگیری: از آنجا که آموزش ذهنآگاهی در کاهش علائم مرتبط با بیشفعالی موثر بوده است؛ میتوان از آن به عنوان روش مداخلهای مؤثری برای بهبود آشفتگی ذهنی و ضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی و نیز سایر افرادی که دچار ناتوانیهای مشابه هستند استفاده کرد.
نزهت الزمان مرادی؛ فریده سادات حسینی؛ سوران رجبی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک در ترکیب بازیهای شناختی بر بهبود انعطافپذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی صورت گرفت. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. تعداد 20 نفر از دانشآموزان پسر مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی به شیوه نمونهگیری هدفمند ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک در ترکیب بازیهای شناختی بر بهبود انعطافپذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی صورت گرفت. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. تعداد 20 نفر از دانشآموزان پسر مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی به شیوه نمونهگیری هدفمند در دو گروه آزمایش و کنترل تصادف گمارده شدند. گروه آزمایش 20 جلسه یک ساعته، هفتهای سه بار تحت آموزش نوروفیدبک در ترکیب با بازی شناختی رایانهای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش عبارتاند بودند از: مقیاس تشخیصی اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی کودکان کانرز بزرگسالان (فرم والد و فرم معلم، 1960) و آزمون رایانهای ویسکانسین (1948). دادهها بهوسیلهی نرمافزار spss و با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس بیانگر تغییرات نمرات شرکتکنندگان از پیشآزمون به پسآزمون است. بهنحویکه آموزش نوروفیدبک در ترکیب با بازیهای شناختی باعث بهبود انعطافپذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی شده است (05/0>P). میانگین اندازه اثر 20 جلسه آموزش نوروفیدبک در ترکیب با بازیهای شناختی بر بهبود انعطافپذیری شناختی 6/31 درصد بوده است.با توجه به یافتهها نوروفیدبک در ترکیب با بازیهای شناختی رایانهای، میتواند موجب بهبود انعطاف-پذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارساییتوجه/بیشفعالی شود.
فریده سادات حسینی؛ یاسر امیدوار؛ نرجس عباسی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش کارکردهای اجرایی به عنوان عامل شناختی/ عصبشناختی و افکار خود آیند منفی به عنوان عامل شناختی/ روانشناختی در دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر متوسطهی دوره اول شهر بوشهر که در سال تحصیلی 94 – 95 مشغول به تحصیل بودند. از بین این دانشآموزان تعداد ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش کارکردهای اجرایی به عنوان عامل شناختی/ عصبشناختی و افکار خود آیند منفی به عنوان عامل شناختی/ روانشناختی در دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر متوسطهی دوره اول شهر بوشهر که در سال تحصیلی 94 – 95 مشغول به تحصیل بودند. از بین این دانشآموزان تعداد 128 نفر (دامنه سنی آنها حداقل 12 و حداکثر 16 بود) از طریق نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه افکار خود آیند منفی و نرمافزارهای کامپیوتری ویسکانسین، استروپ و عملکرد مداوم جهت سنجش کارکردهای اجرایی استفاده شد. برای تحلیل دادههای این پژوهش نیز از روش آماری رگرسیون همزمان و گامبهگام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین مؤلفههای کارکردهای اجرایی، بازداری شناختی پیشبینی کننده فقدان آگاهی هیجانی بود و همچنین از بین مؤلفههای افکار خود آیند منفی ناسازگاری شخصی پیشبینی کننده تمام ابعاد شامل عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دشواری در رفتار هدفمند، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردها و عدم وضوح هیجانی است و همچنین خود پنداشت منفی پیشبینی کننده فقدان آگاهی هیجانی است. نتایج پژوهش حاضر، نقش افکار خود آیند منفی و کارکردهای اجرایی را در دشواریهای تنظیم هیجانی نوجوانان را برجسته میکند، لذا یافتههای این پژوهش میتواند کاربردهای بالینی داشته و در برنامههای آموزشی مربوط به تنظیم و کنترل هیجان مؤثر واقع شود.