Mina Soltani؛ Maryam Alsadat Fatehizade
چکیده
The purpose of the present study was to investigate the efficacy of compassion-focused therapy on Depression and Rumination after a romantic breakup. The present study was carried out using the single-case quasi-experimental method and a simple baseline method. For this purpose, three female participants were selected through targeted sampling and they were treated through an individual Compassion-focused Therapy (CFT) during eight 90-min sessions. Participants completed the Beck Depression Inventory (BDI-II) and Rumination (RRS) questionnaires in the baseline stage (pre-treatment) during the second, ...
بیشتر
The purpose of the present study was to investigate the efficacy of compassion-focused therapy on Depression and Rumination after a romantic breakup. The present study was carried out using the single-case quasi-experimental method and a simple baseline method. For this purpose, three female participants were selected through targeted sampling and they were treated through an individual Compassion-focused Therapy (CFT) during eight 90-min sessions. Participants completed the Beck Depression Inventory (BDI-II) and Rumination (RRS) questionnaires in the baseline stage (pre-treatment) during the second, fourth, sixth and eighth sessions, and in the one-month follow-up stage. Moreover, in the pre-treatment stage, the participants completed the Love Trauma Inventory (LTI) and the MMPI-2RF questionnaires to identify the severity of disturbance after breakup and to detect the serious disorder in axis, respectively. Then they were interviewed in order to identify their personality disorder. For data analysis, clinical significance method and the recovery percentage index were used. The results showed that compassion-focused therapy has a significant effect on the reduction of Depression and mental Rumination. The percentage of non-overlap data (PND) on the Depression Scale was 100 for the first and second participants and 75 for the third participant; it was 100 on the rumination scale for all three participants. The rate of recovery of depression in the first, second, third participant was 65%, 72%, 25%, the rumination rate in the first, second, third participant was 47%, 42%, 33%, respectively. Therefore, it can be concluded that people who experienced a breakup after a compassion-focused therapy look at themselves with a new and compassionate look at their own.
زهره شیرین کار؛ کوروش نامداری؛ حمیدرضا جمیلیان؛ احمد عابدی
چکیده
آسیبها و رنجشهای بین فردی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم اختلالات روانشناختی دارند. با توجه به یافتههای پژوهشی مبنی بر ارتباط بین بخشیدن آسیبهای بین فردی گذشته و کاهش علائم افسردگی، پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی پرداخت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی ...
بیشتر
آسیبها و رنجشهای بین فردی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم اختلالات روانشناختی دارند. با توجه به یافتههای پژوهشی مبنی بر ارتباط بین بخشیدن آسیبهای بین فردی گذشته و کاهش علائم افسردگی، پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی پرداخت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با حجم نمونه 16 زن بود. آزمودنیها با روش نمونهگیری در دسترس از یک مرکز درمانی روانپزشکی، بر اساس ملاکهای ورود و تشخیص روانپزشک انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه 8 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش درمان مبتنی بر بخشش به صورت گروهی در قالب 6 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک بار) برگزار شد. اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمود. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه افسردگی بک (BDI)، مقیاس انگیزههای بین فردی مرتبط با آسیب (TRIM-12) و مقیاس نشخوار فکری درباره یک ناراحتی بین فردی (RIO) جمع آوری شد. برای تحلیل دادههای این پژوهش، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. ارزیابی پس از درمان نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر بخشش بر کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به افسرده خویی مؤثر بوده است و این تأثیر از لحاظ آماری (05/0 p<) معنادار بود. از یافتههای بدست آمده از این مطالعه چنین نتیجه گیری میشود که میتوان از درمان گروهی مبتنی بر بخشش برای کاهش علائم افسردگی و نشخوارفکری سود جست.
سید اسماعیل حاتمی؛ مهدی رضایی؛ سید کاوه حجت؛ الهه عین بیگی؛ حدیثه منادی زیارت
چکیده
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفههای موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا ...
بیشتر
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفههای موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به دو کلینیک روانپزشکی شهر تبریز 30 نفر که ملاک اندیشه خودکشی را دارا بودند بصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جای گزین شدند. ابزار جمع آوری دادههامقیاس اندیشه پردازی خودکشی بک بود.از تی زوجی برای مقایسه میانگینهای دو گروه استفاده شد. سطح معناداری در این مطالعه 0.05 بود.پیش ازمون و پس آزمون در گروه کنترل18.8±3.8و18.4±2.5بود و پیش آزمون و پس آزمون در گروه ازمایش به ترتیب 18.5±4.4 و 14.7±2.2بود. نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در بهبود اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر معناداری دارد (p=0.0001).نتایجاینپژوهشنشانمی دهد، درمان فراشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند در کاهش اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی موثر باشد.
پرویز شزیفی درآمدی
دوره 4، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 99-118
چکیده
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا ...
بیشتر
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا 26 سال که به روش نمونه در دسترس در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) گمارده شدند. به گروه آزمایش یک پروتکل درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی اصلاح شده تیزدل و همکاران (1995) به مدت 9 هفته آموزش داده شد ولی به گروه کنترل آموزش داده نشد. نتایج: تحلیل دادهها با استفاده از روش T گروههای مستقل، مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میزان اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در گروه آزمایش کاهش یافت. همچنین در گروه آزمایش افزایش عاطفهی مثبت مشاهده شد ولی در گروه کنترل مشاهده نشد. درمان مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی افراد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی مؤثر است.
حمید خانیپور؛ احمد برجعلی؛ پروانه محمدخانی؛ فرامرز سهرابی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 23-42
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از پرسشنامه افسردگی، سیاهه افسردگی بک و مقیاس پاسخ به شیوه اندیشناکی استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درصد بهبودی بالینی برای نشانههای افسردگی و اندیشناکی برای کل شرکت کننده ها 78% و47% می باشد. این نتایج برای سه بیمار از لحاظ بالینی معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر میرسد که MBCT در قالب جلسات انفرادی درمان موثری در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی میباشد.
ریحانه درگاهیان؛ شهرام محمّدخانی؛ جعفر حسنی؛ جمال شمس
دوره 1، شماره 3 ، تیر 1390، ، صفحه 81-104
چکیده
درمان فراشناختی رویکرد نو ظهوری است که به جای تمرکز بر محتوای تفکر بیمار بر کاهش فرآیندهای شناختی غیرمفید و تسهیل پردازش فراشناختی تأکید میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی برکاهش باورهای فراشناختی، نشخوار فکری و علایم افسردگی انجام شده است.
پژوهش حاضر از نوع طرحهای تک آزمودنی چند خط پایهی همراه با کنترل ...
بیشتر
درمان فراشناختی رویکرد نو ظهوری است که به جای تمرکز بر محتوای تفکر بیمار بر کاهش فرآیندهای شناختی غیرمفید و تسهیل پردازش فراشناختی تأکید میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی برکاهش باورهای فراشناختی، نشخوار فکری و علایم افسردگی انجام شده است.
پژوهش حاضر از نوع طرحهای تک آزمودنی چند خط پایهی همراه با کنترل بود. دو مورد بیمار زن مبتلا به افسردگی اساسی براساس مصاحبه تشخیصی مبتنی بر DSM-IV انتخاب شدند. یکی از بیماران فقط درمان دارویی و بیمار دیگر علاوه بر درمان دارویی طی 8 جلسه 45 دقیقهای برنامهی درمانی فراشناختی را نیز دریافت کرد. هر دو آزمودنی در مرحله پیش از درمان (خط پایه) و بعد از پایان درمان (پسآزمون) مقیاسهای اختلال افسردگی اساسی (MDD-S)، نسخه دوم افسردگی بک (BDI-II)، سبک پاسخ نشخوارینولن- هیکسما و مورو (RRS) و پرسش�نامه فراشناخت�های ولز و کاترایتهاتن (MCQ-30) را تکمیل نمودند. علاوه براین بیمار تحت درمان فراشناختی، مقیاس افسردگی MDD-S و مقیاس سندرم شناختی- توجهی را در طی جلسات درمانی تکمیل نمود.
نتایج نشان داد که نمره بیمار تحت درمان فراشناختی در مقیاس افسردگی بک، از 35 در مرحلهی پیش از مداخله به 6 در مرحلۀ پس از مداخله و پیگیری کاهش یافت، در حالی که نمرۀ بیمار کنترل از 23 به 5 در پسآزمون و32 در مرحلهی پیگیری تغییر یافت. هم چنین نمرۀ بیمار تحت درمان فراشناختی در مقیاس تجدید نظر شده افسردگی اساسی (MDD-S)، سبک پاسخ نشخواری، توجه معطوف به خود و فراشناختها کاهش معناداری نشان داد. در حالی که نمرات این مقیاسها در بیمار تحت درمان دارویی تغییرات معناداری مبنی بر بهبودی را نشان نداد.
درمان فراشناختی با کاهش میزان نشخوار فکری، توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی منفی و مثبت در کاهش علایم افسردگی اساسی مؤثر است و تغییرات درمانی ایجاد شده در پیگیری دوماهه پایدار باقی میماند.