زهرا زمانیان؛ چنگیز رحیمی طاقانکی
چکیده
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین ...
بیشتر
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین سنی به ترتیب 75/23 و 69/25 به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (CAPE؛ استفانیز و همکاران، 2002) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ؛ گلدبرگ و هیلر، 1979) پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS-22 و Amos-22تحلیل شدند و اعتبار همگرای CAPE با GHQ سنجیده شد( 0.52=r). نتایج حاکی از آن بود که مولفههای مقیاس CAPE از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار بودند. مؤلفههای پرسشنامه GHQ نیز همبستگی مثبت و معنی داری با ابعاد و نمره کل CAPE داشت. در نهایت زنان در افسردگی و نشانههای مثبت نمرات بالاتری از مردان کسب کردند. به طور کلی میتوان گفت این پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و به نظر میرسد قادر به سنجش تجربیات روانپریشی در جمعیت عادی و به خصوص دانشجویان باشد.
Faramarz Sohrabi؛ Saloomeh Sartipzadeh Dizaji
چکیده
Diabetes is one of the common diseases which is increasingly rising in most countries and has wide a range of complications ranging from physical to psychological problems. Given the importance of this disease, this study aims to investigate the relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes. The main research question was that “Is there a relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes?”. The statistical population of the ...
بیشتر
Diabetes is one of the common diseases which is increasingly rising in most countries and has wide a range of complications ranging from physical to psychological problems. Given the importance of this disease, this study aims to investigate the relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes. The main research question was that “Is there a relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes?”. The statistical population of the study included all diabetic patients who referred to the medical centers of type 2 diabetes in Tehran. From this population, 82 patients were selected through availability sampling. The research instruments were the General Health Questionnaire (GHQ-28) and the Attributional Style Questionnaire (ASQ). Data was determined based on gender, metabolic control of diabetes, level of education, and frequency. The correlation coefficient and multivariate analysis of variance (MANOVA) were used to analyze the data. The results of the correlation coefficient indicated that attributional style, as an internal dimension, had a significant relationship with general health in the good metabolic control group while the stable dimension in the poor metabolic control group had a significant correlation with general health (r = 0.341, p = 0.05). In addition, men had better general health than women but no difference in attributional style was found between men and women. Based on this research, changes in attributional style of patients can improve general health of them.
Abbas Rahiminezhad؛ Amir Mahmoud Hushmand Chatroidi؛ Javad Ejei
Zahra Jamebozorg؛ Fatemeh Jafarkhani؛ Maryam Salimi
رضا احمدی؛ پرویز شریفی درآمدی
دوره 4، شماره 16 ، آذر 1393، ، صفحه 1-17
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند. هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران ...
بیشتر
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند. هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران میباشد. روش: این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی بوده و روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان و جوانان پسر مبتلا به وابستگی مواد کانون توسکا که در برنامهی 28 روزه ایمان مدار- پرهیز مدار تحت درمان بوده اند، می باشد.حجم نمونه ی مورد نظر شامل 42 نفر میباشد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدهاند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامههای سلامت عمومی (GHQ28) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون میباشند که بر اساس آن، آزمونها به صورت گروهی انجام شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر نشان میدهد که آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد درکانون توسکا موثر است (01/0>p ). نتیجه گیری: نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر بهبود سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. بدین معنا که آموزش تاب آوری باعث افزایش سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد می شود. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که به افراد مبتلا به وابستگی مواد آموزش تاب آوری داده شود. همچنین به نظر می رسد که یافتههای تحقیق حاضر می تواند در برنامه ریزی های پیشگیری، آموزشی و بهداشت روانی افراد مبتلا به وابستگی مواد موثر باشد.
رضا پورحسین؛ فرزاد فرهودی؛ محسن امیری؛ محمود جانبزرگی؛ اکرم رضایی بیداخویدی؛ فاطمه نوراللهی
دوره 4، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 21-40
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.رابطه میان افکار خودکشی با تابآوری و عزت نفس منفی و معنادار بود. همچنین متغیرهای اضطراب،افسردگی، سلامت روانی و تنیدگیهای روزانه دارای همبستگی مثبت با افکار خودکشی بودند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، افسردگی بیشترین سهم را در پیشبینی افکار خودکشی ایفا میکرد و بعد از آن متغیرهای اضطراب، سلامت روانی، تابآوری و تنیدگیهای روزانه در این پیشبینی قرار گرفتند. این متغیرها بر روی هم 21 درصد واریانس افکار خودکشی را تبیین کردند. شناخت مسائل و مشکلات روانشناختی و سلامت روانی از قبیل اضطراب و افسردگی و عوامل دیگری همچون تاب آوری و تنیدگیهای روزانه به عنوان متغیر های مهم در فهم خودکشی و افکار مربوط به آن نقش مهمی را ایفا میکنند.
احسان کیوهئی؛ پگاه پروین
دوره 4، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 63-82
چکیده
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه سلامت روانی کارکنان بخش درمانی با کارکنان بخش غیردرمانی شهر همدان در زمستان 1391 انجام شده است. با توجه به عوامل استرسزایی که خاص محیطهای بیمارستانی است و نیز ارتباط دایم کارکنان این محیطها با بیماری و مرگ انسانها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیردرمانی سلامت روانی نامطلوبتری ...
بیشتر
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه سلامت روانی کارکنان بخش درمانی با کارکنان بخش غیردرمانی شهر همدان در زمستان 1391 انجام شده است. با توجه به عوامل استرسزایی که خاص محیطهای بیمارستانی است و نیز ارتباط دایم کارکنان این محیطها با بیماری و مرگ انسانها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیردرمانی سلامت روانی نامطلوبتری داشته باشند و بعلاوه زنان نیز نسبت به عوامل فوق آسیب پذیرتر باشند. روش: در این مطالعه که بصورت علی- مقایسهای انجام شده 125 نفر پرسنل درمانی از 4 مرکز و 98 نفر پرسنل غیردرمانی از 3 مرکز یک سازمان غیردرمانی شهر همدان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی (GHQ-28) بود که نقطه برش در کل آزمون 23 و در زیر مقیاسها 6 در نظر گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری 2χ و OR تحلیل شدند. یافته ها: 6/41 درصد پرسنل درمانی و 0/49 درصد پرسنل غیردرمانی در شاخص کل، بالاتر از نقطه برش شناسایی شدند اما تفاوت شیوع اختلالات بین دو نوع سازمان در هیچیک از شاخصها از نظر آماری معنیدار نبود. از سوی دیگر رابطه بین جنسیت و شیوع اختلال روانی در پرسنل درمانی معنادار بدست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، به نظر می رسد ثبات در تصمیم گیریهای مدیریتی و در نتیجه افزایش پیش بینی پذیری شرایط می تواند به بهبود سلامت روانی کارمندان کمک کند.
نجمه حمید؛ لیلی رمضان ساعتچی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند
دوره 3، شماره 10 ، فروردین 1392، ، صفحه 96-113
چکیده
زمینه: دردهای مزمن به عنوان یکی از مهم ترین معضلات پزشکی در تمام جهان بوده و خواهند بود، امروزه درمان های پزشکی و روان شناختی بسیاری از جمله درمان های شناختی-رفتاری برای کنترل و بهبود این دردها به کار گرفته می شود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر شدت درد و سلامت روانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن ...
بیشتر
زمینه: دردهای مزمن به عنوان یکی از مهم ترین معضلات پزشکی در تمام جهان بوده و خواهند بود، امروزه درمان های پزشکی و روان شناختی بسیاری از جمله درمان های شناختی-رفتاری برای کنترل و بهبود این دردها به کار گرفته می شود.
هدف: هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر گروه درمانی شناختی- رفتاری بر شدت درد و سلامت روانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن می باشد.
روش: این پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش30 زن مبتلا به کمر درد مزمن بود که از میان 88 نفر مراجعه کننده به 4 کلینیک تخصصی درد مزمن و مرکز فیزیوتراپی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند و کمر درد مزمن در آنها توسط پرسشنامه درد مزمن تایید شد، به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس این 30 نفر به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند .داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش درد و افزایش سلامت روانی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن در مقایسه با کنترل در سطح 001/0>p تاثیر معناداری داشته است. این نتایج در دوره ی پیگیری تداوم داشت. با توجه به یافته های پژوهش حاصل، میتوان از درمان های شناختی- رفتاری به عنوان یکی از درمان های حوزه روان شناسی برای مدیریت دردهای مزمن و بالا بردن سلامت روانی افراد مبتلا به دردهای مزمن استفاده نمود.
علیرضا پیرخائفی؛ احمد برجعلی
دوره 2، شماره 7 ، تیر 1391، ، صفحه 85-104
چکیده
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای ...
بیشتر
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش در قالب طرح آزمایشی چهار گروهی سولومن اجرا شد. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، خودکارآمدی شرر و انطباق با فشار روانی لازارورس بود. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فعال سازی خلاقیت در نمونه پژوهش توانست تأثیر معنی داری بر افزایش سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی آنان بگذارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که تحریک مؤلفههای خلاقیت فرایند سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی افراد را تسهیل میسازد.
پرستو مصطفی نژاد؛ فریبرز درتاج
دوره 1، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 70-90
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر سلامت روان دانشجویان سال اول دانشگاه علوم بهزیستی کرمان انجام گرفت.
روش پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون میباشد. جامعه آماری، دانشجویان سال اول علوم بهزیستی به تعداد 180 نفر که از این تعداد 30 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی بر سلامت روان دانشجویان سال اول دانشگاه علوم بهزیستی کرمان انجام گرفت.
روش پژوهش از نوع آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون میباشد. جامعه آماری، دانشجویان سال اول علوم بهزیستی به تعداد 180 نفر که از این تعداد 30 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری (آزمودنی) انتخاب گردیدند. آزمودنیها پس از گماردن تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند و پرسشنامه سلامت روان (گلدبرگ و هیلر) در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بر روی آنها اجرا شد. نتایج تحلیل آماری آزمون T نشان دهنده آن است که سلامت روان افراد، اختلال در کارکرد جسمانی و کارکرد اجتماعی بین میانگین نمرات دانشجویان گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد و همچنین بین میانگین نمرات اختلال در خواب و اضطراب و افسردگی دانشجویان گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معنیداری وجود ندارد به عبارتی آموزش مهارتهای ارتباطی بر اختلال در خواب و اضطراب و افسردگی دانشجویان تأثیر معنیداری نداشته است. به طور کلی نتایج تحلیل آماری بیانگر آن است که سلامت روان افراد بعد از آموزش مهارت ارتباطی افزایش یافته است (03/0 P<).
محمد نریمانی؛ سعید آریاپوران
چکیده
بر اساس تحقیقات قبلی علاوه بر مشکلات جسمانی، سلامت روانی پایین یکی از مشکلات روان شناختی جانبازان شیمیایی می باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روانی جانبازان شیمیایی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 47 نفر از جانبازان ...
بیشتر
بر اساس تحقیقات قبلی علاوه بر مشکلات جسمانی، سلامت روانی پایین یکی از مشکلات روان شناختی جانبازان شیمیایی می باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر سلامت روانی جانبازان شیمیایی بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی چند گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 47 نفر از جانبازان شیمیایی شهرستان سردشت که دارای نمره بالا در پرسشنامه سلامت روانی بودند به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهن آگاهی مبنی بر کاهش استرس، آموزش تنظیم هیجان و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس مختلط استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر بخشی آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود سلامت روانی جانبازان شیمیایی است. با توجه به افزایش نمرات سلامت روان و موثر بودن آموزش های ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر بهبود نمرات سلامت روان در جانبازان شیمیایی باید به چنین آموزش هایی در این گروه توجه جدی شود.
کورش گودرزی؛ دکتر فرامرز سهرابی؛ دکتر نورعلی فرخی؛ دکتر فرهاد جمهری
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 15-42
چکیده
اثربخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی دانشجویان در پژوهشی از نوع طرحهای جایگزینی تصادفی بلوکی بررسی شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 166 دانشجوی پسر و دختر از بین11370 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، پرسشنامههای هوش معنوی (ناصری و سهرابی، 1386)، سنجش نشانههای مرضی (دروگاتیس و همکاران، 1975)، ...
بیشتر
اثربخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روانی دانشجویان در پژوهشی از نوع طرحهای جایگزینی تصادفی بلوکی بررسی شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 166 دانشجوی پسر و دختر از بین11370 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بروجرد، پرسشنامههای هوش معنوی (ناصری و سهرابی، 1386)، سنجش نشانههای مرضی (دروگاتیس و همکاران، 1975)، را در پیشآزمون تکمیل کردند. سپس بر اساس نمرههای پرسشنامه هوش معنوی (بالا یا پایینتر از میانگین نمرهها) به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه آزمایشی، یکی با هوش معنوی بالا و دیگری با هوش معنوی پایین و دو گروه کنترل، یکی با هوش معنوی بالا و دیگری با هوش معنوی پایین. گروههای آزمایشی، در 16 جلسه 3 ساعته از آموزش مهارتهای زندگی مبتنی بر الگوی آموزشی سازمان جهانی بهداشت (1999)، در خلال 8 هفته شرکت کردند و در پایان آموزش، برای بار دوم پرسشنامه سنجش نشانههای مرضی را در پس آزمون کامل نمودند. سرانجام بعد از گذشت چهار ماه جهت بررسی ثبات یا تغییرات ایجاد شده در نتایج، در یک مطالعه پیگیرانه، مجددا پرسشنامه سنجش نشانههای مرضی اجرا شد. نتایج آزمون آماری «t » نشان داد که هوش معنوی و آموزش مهارتهای زندگی، هر یک به طور جداگانه تاثیر معنیداری بر سلامت روانی دانشجویان داشته، اما در تعامل با هم تاثیر معنیداری بر سلامت روانی دانشجویان نمیگذارند.