روشنک خدابخش پیر کلانی؛ هانیه رحیم جارونی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 121-147
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، کاهش افکار خودآیند و بهبود سلامت عمومی یک مورد خاص اختلال اضطراب فراگیر می باشد. روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر ترکیبی تکنیک های شناختی- رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر یک مورد اختلال اضطراب فراگیر بررسی ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش اضطراب، کاهش افکار خودآیند و بهبود سلامت عمومی یک مورد خاص اختلال اضطراب فراگیر می باشد. روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر ترکیبی تکنیک های شناختی- رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر یک مورد اختلال اضطراب فراگیر بررسی شد. آزمودنی در مرحله A (خط پایه) و مرحله B(جلسه آخر درمان)، مقیاس اضطراب بک (DAI)، مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون (HARS)، پرسش نامه افکار خودآیند (ATQ) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) را تکمیل کرد. داده ها به کمک رسم نمودار و محاسبه درصد بهبودی ارائه گردیدند. یافته ها: در مقیاس اضطراب بک، نمره آزمودنی از 45 در مرحله خط پایه به 30 در جلسه پنجم، 16 در جلسه دهم و 10 در جلسه آخر تقلیل یافت.در مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون، پرسش نامه افکار خودآیند و پرسشنامه سلامت عمومی نیز کاهش معناداری ملاحظه شد. نتیجه گیری: درمان ترکیبی شناختی- رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در درمان اختلال اضطراب فراگیر موثر می باشد.
سعیده زمردی؛ سید کاظم رسول زاده طباطبایی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 63-88
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی دو روش درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی به صورت سه گروهی ، با پیش آزمون و آزمون نهایی همراه با روش های درمانی با گروه گواه است. با توجه به ماهیت پژوهش که جز طرح ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی دو روش درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی به صورت سه گروهی ، با پیش آزمون و آزمون نهایی همراه با روش های درمانی با گروه گواه است. با توجه به ماهیت پژوهش که جز طرح های آزمایشی محسوب می شود وهمچنین با توجه به رعایت افت آزمودنی تعداد 36 نفر (12 نفر در هر گروه) بیمار مبتلا بهIBS بر اساس معیارهای رم (ROMEIII)، 20 مرد و 16زن با میانگین سنی 32 سال به صورت در دسترس انتخاب و با توجه به شرایط ورود به طور تصادفی در گروه های درمانی و کنترل جایگزین شدند. در نظر گرفته شده است در هر سه گروه مقیاس پرسشنامه IBS-QOL34 به عنوان پیش آزمون اجرا گردید. سپس دو گروه درمانی هر کدام تحت درمانگری شناختی- رفتاری (CBT) و درمانگریمبتنی بر ذهن آگاهی (MFT) قرار گرفته ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند،در پایان مقیاس فوق به عنوان پس آزمون در هر سه گروه اجرا شد.سپس بعد از پیگیری دو ماهه مجددا هر سه گروه مورد ارزیابی مجدد با پرسشنامه IBS-QOL34 قرار گرفتند. نتایج سه گروه در سه مرحله با استفاده از آزمونهای آماری مربوط مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که اختلاف بین روشهای درمانی پس از کنترل و حذف اثر پیش آزمون، معنادار بود (05/0p< ). همچنین نتایج آزمون پس تبعی LSD نیز نشان دهنده اختلاف معنادار روش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود (05/0 p<). با توجه به نتایج به دست آمده ،می توان نتیجه گرفت که روشهای نوین روان درمانی در بهبود کیفیت زندگی سندرم روده تحریک پذیر بایستی مدنظر درمانگران قرار گیرد ،چرا که استفاده از روشهای قدیمی همیشه سودبخش نیست و حتی ممکن است اثربخش نیز نباشد.
اکبر زارع شاه آبادی؛ فاطمه ابراهیمی صدرآبادی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 1-22
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت از شایعترین بیماریهای مربوط به سوختوساز بدن است که منجر به عوارض ناتوان کننده میشود. کنترل این بیماری نیازمند تغییر سبک زندگی میباشد. آمارها نشان میدهد، میزان ابتلا به دیابت در استان یزد دو برابر میانگین کشوری است. بنابراین دیابت در یزد به دلیل بالا بودن میزان شیوع، یک مشکل جدی برای سلامت مردم این استان ...
بیشتر
مقدمه: بیماری دیابت از شایعترین بیماریهای مربوط به سوختوساز بدن است که منجر به عوارض ناتوان کننده میشود. کنترل این بیماری نیازمند تغییر سبک زندگی میباشد. آمارها نشان میدهد، میزان ابتلا به دیابت در استان یزد دو برابر میانگین کشوری است. بنابراین دیابت در یزد به دلیل بالا بودن میزان شیوع، یک مشکل جدی برای سلامت مردم این استان محسوب میگردد که نیازمند بررسی همه جانبه میباشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر عوامل شناختی بر برنامههای کنترلی و درمانی دیابت نوع دو در شهر یزد است. روش مطالعه: مطالعه از نوع توصیفی، تبیینی و از نظر زمانی مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 4990 نفر از بیماران مبتلا به دیابت تحت پوشش مرکز دیابت یزد میباشند. از بین این تعداد 256 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب و با آنها مصاحبۀ سازمانیافته انجام شد. نتیجه گیری: میانگین میزان قند خون در بین پاسخگویان 75/219 و میانگین طول مدت ابتلا به دیابت در بین پاسخگویان، 1/10 سال بوده است. بین میزان پیروی از فعالیتهای خودمراقبتی و شدت درک شده، خودکارآمدی، انتظارات پی آمدی و مدت ابتلا به دیابت همبستگی مثبت و معنادار و بین میزان پیروی از فعالیتهای خودمراقبتی و میزان قند خون همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. دو متغیر: مدت ابتلا به بیماری و خودکارآمدی در مدل رگرسیونی وارد شدهاند که حدود 27 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. براساس این مدل میزان پیروی از برنامه های درمانی بیش از همه متأثر از خودکارآمدی فرد بیمار میباشد
احمد حیدرنیا؛ علی محمد نظری؛ علی اکبر سلیمانیان
دوره 5، شماره 15 ، تیر 1393، ، صفحه 61-78
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ی آموزشی برنامه پیشگیری و بهبود رابطه (PREP) در افزایش صمیمیت زناشویی است. روش: روش پژوهش در مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است به این منظور از بین زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی شهر بجنورد 24 زوج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله ی آموزشی برنامه پیشگیری و بهبود رابطه (PREP) در افزایش صمیمیت زناشویی است. روش: روش پژوهش در مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است به این منظور از بین زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی شهر بجنورد 24 زوج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. سپس از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. آنگاه اعضای گروه آزمایش، مداخله آموزشی برنامه پیشگیری و بهبود را در 11 جلسه (5/1 ساعته) دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرده و تنها در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از اتمام مداخله ها از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار پژوهشی بکار رفته در این پژوهش پرسشنامه صمیمیت زناشویی اولیاء (1385) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (استفاده از جداول و ترسیم نمودارها و میانگین و انحراف استاندارد برای متغیرهای پژوهش) و روش های آمار استنباطی شامل آزمون کلموگروف – اسمیرنوف، آزمون t مستقل، آزمون لوین و آزمون آماری کواریانس انجام شد. نتایج: نتایج بررسی تحلیل کواریانس نشان داد که مداخله ی آموزشی برنامه پیشگیری و بهبود رابطه در افزایش صمیمیت زناشویی و خرده مولفه های آن اثر بخش است (05/0p<). بحث و نتیجه گیری: افزایش بینش و آگاهی روان شناختی و کسب مهارت های لازم برای با طراوت نگه داشتن زندگی از جمله مهمترین عوامل تاثیرگذار در افزایش صمیمیت زناشویی است و مداخله ی آموزشی برنامه پیشگیری و بهبود رابطه می تواند به عنوان مداخله ی آسان و مقرون به صرفه و با هدف افزایش صمیمیت در زندگی زناشویی در اختیار دست اندرکاران حوزه خانواده قرار بگیرد.
یوسف کریمی؛ سکینه الماسی؛ رزگار محمدی؛ حسن فاضلی
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آمارهای طلاق در کشور و آسیبها و مشکلات ناشی از طلاق، توجه به علل این پدیده مورد توجه قرارگرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی بسترهای طلاق در تجربه افراد مطلقه شهر رشت است. از میان روشهای تحقیق کیفی برای بررسی تجربه طلاق روش پدیدارشناسی بکار گرفتهشده است. 25 شرکتکننده بهوسیله نمونهگیری ...
بیشتر
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آمارهای طلاق در کشور و آسیبها و مشکلات ناشی از طلاق، توجه به علل این پدیده مورد توجه قرارگرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی بسترهای طلاق در تجربه افراد مطلقه شهر رشت است. از میان روشهای تحقیق کیفی برای بررسی تجربه طلاق روش پدیدارشناسی بکار گرفتهشده است. 25 شرکتکننده بهوسیله نمونهگیری هدفمند و با استراتژی نمونهگیری معیار انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای پدیدارشناسی از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافتهها در زمینه بسترهای طلاق شامل 9 زیر مضمون بود که در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقهبندی میشود. ساختار تجربه مشارکتکنندگان نشاندهنده سیستمی بودن ابعاد طلاق، چرخشی بودن عوامل طلاق و روابط ساختاری میان بسترهای طلاق است؛ بنابراین برای هرگونه برنامه پیشگیرانه، مشاوره و مداخله در بحران طلاق باید به این روابط ساختاری، چرخشی و چند علتی توجه شود.