سعیده سبزیان؛ مهرداد کلانتری؛ حسینعلی مهرابی
دوره 5، شماره 20 ، آذر 1394، ، صفحه 245-262
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، تعداد 32 دانشآموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاسهای اختلالات رفتار ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، تعداد 32 دانشآموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاسهای اختلالات رفتار ایذایی CSI-4 از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (16=n2=n1). آزمودنیهای گروه آزمایش یک دوره هشت جلسهای بهصورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، درحالیکه آزمودنیهای گروه کنترل در لیست انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنیهای دو گروه با استفاده از فرم والد چکلیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر - کودک باعث کاهش 9/57% علائم کمبود توجه و کاهش 2/28% علائم بیشفعالی و کاهش 55% علائم نوع مرکب این اختلال در پسآزمون میشود (05/0p<). علاوه بر این، مداخله در مرحله پیگیری هم باعث کاهش 2/54% علائم کمبود توجه، کاهش 5/22% علائم بیشفعالی و کاهش 1/58% علائم نوع مرکب این اختلال شد (05/0p<).بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر - کودک در کاهش علائم کمبود توجه و بیش فعالی مؤثر بوده است و با استفاده از این روش مداخلهای، ضمن کاهش شدت علائم بیش فعالی - کمبود توجه، میتوان در جهت بهبود رابطه مادر و کودک بیشفعال و جلوگیری از تبدیل این اختلال به سایر اختلالات رفتاری استفاده کرد.
Hajar Massah؛ Sayyed Meysam Dibaji
زهرا ساکنی؛ سمانه فراهانی؛ فائزه اسحاقی مقدم؛ امین رفیعی پور؛ طیبه جعفری؛ پریسا لطفی
چکیده
بیماری سرطان یک بیماری بالقوه مهلک و مزمن است که تشخیص آن با هیجانات منفی از جمله خشم همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن بر بهبود تجربه خشم و شفقت به خود در بیماران سرطانی انجام شد. اﻳﻦ مطالعه از ﻧﻮع نیمه آزﻣﺎﻳﺸﻲ با گروه کنترل ﺑﻮد. جامعه آماری این پژوهش بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در ...
بیشتر
بیماری سرطان یک بیماری بالقوه مهلک و مزمن است که تشخیص آن با هیجانات منفی از جمله خشم همراه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن بر بهبود تجربه خشم و شفقت به خود در بیماران سرطانی انجام شد. اﻳﻦ مطالعه از ﻧﻮع نیمه آزﻣﺎﻳﺸﻲ با گروه کنترل ﺑﻮد. جامعه آماری این پژوهش بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1397 بود. از این میان با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 36 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش مورد آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. از مقیاس شفقت به خود (SCS) و سیاهه خشم چند بعدی ( (MAIبرای جمع آوری دادهها استفاده شد. نتایج تحلیل آماری تحلیل کوواریانس نمرات خشم (01/0P<=) و شفقت به خود(001/0P<= ) شرکت کنندگان گروه آزمایش گویای بهبود وضعیت آنها نسبت به گروه کنترل بود. بر اساس یافته های این پژوهش، آموزش روانشناسی ذهن آگاهی روشی موثر در بهبود شفقت به خود و خشم بیماران سرطانی است. در سطح درمان این بیماری، همزمان با درمان های معمول طبی، از مداخله ذهن آگاهی به منظور کاهش مشکلات روانی بیماران و در نتیجه کسب نتایج بهتر درمانی میتوان سود جست. واژه های کلیدی: سرطان، ذهن آگاهی، خشم، شفقت به خود
Morteza Keshmiri؛ Freshteh Mootabi؛ ladan fata؛ Mohsen Kachooei
چکیده
Shame is one of the emotions that a person experiences in a variety of everyday situations and many cases it is annoying. Shame is known as a moral emotion, yet its role in psychopathology has been emphasized. This study aimed to examine the lived experience of shame in individuals. This research is a qualitative study with a phenomenological approach. This research describes in-depth what shame is and how it is experienced from the perspective of individuals. The participants included eight men and seven women who contributed to an in-depth unstructured interview. A seven-step Colaizzi method ...
بیشتر
Shame is one of the emotions that a person experiences in a variety of everyday situations and many cases it is annoying. Shame is known as a moral emotion, yet its role in psychopathology has been emphasized. This study aimed to examine the lived experience of shame in individuals. This research is a qualitative study with a phenomenological approach. This research describes in-depth what shame is and how it is experienced from the perspective of individuals. The participants included eight men and seven women who contributed to an in-depth unstructured interview. A seven-step Colaizzi method was used to analyze the data. Data were analyzed using MAXQDA (2018) software.Based on our findings, the eight themes of "physical reactions", "accompanying emotions", "making mistakes", "vicarious shame", "gaze of others", "being subject to judgment", " preoccupation" and three sub-themes of "worry", "rumination" and "blame", "existential shame" with the sub-themes of "inadequacy" and "feeling different" are the most common ones in people's experience of shame. Results are discussed regarding the existing literature. In general, the study of people's experience of shame shows that there are common themes in the description of different people from what they have experienced. The use of shame as a concept in psychotherapy may improve our understanding of the nature of some psychological problems.
مینا باقری نژاد؛ رسول روشن چسلی؛ محمد آرش رمضانی؛ کاظم رسول زاده طباطبایی
چکیده
سابقهی ترومای پیچیده در کودکی میتواند به تأثیرات روانشناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که یکی از مهمترین آنها ادراک-های ناسازگارانه از خود است. هدف مطالعهی حاضر، فراهم کردن درکی عمیق از چگونگی ادراک خود در مراجعان بزرگسال ایرانی است که سابقهای از ترومای پیچیده در کودکی داشتهاند. روش پژوهش، پدیدارشناسی تفسیری است ...
بیشتر
سابقهی ترومای پیچیده در کودکی میتواند به تأثیرات روانشناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که یکی از مهمترین آنها ادراک-های ناسازگارانه از خود است. هدف مطالعهی حاضر، فراهم کردن درکی عمیق از چگونگی ادراک خود در مراجعان بزرگسال ایرانی است که سابقهای از ترومای پیچیده در کودکی داشتهاند. روش پژوهش، پدیدارشناسی تفسیری است که یک روش کیفی است. برای این منظور، 12 مراجع (8 زن و 4 مرد) با سابقهای از ترومای پیچیده (غفلت هیجانی و فیزیکی و سوءرفتار هیجانی، فیزیکی و جنسی) که به دو کلینیک روانشناسی در تهران مراجعه کرده بودند با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد. دو مؤلفهی اصلی به نامهای درک مرکزی از خود و راهبردهای مقابلهای استخراج شد. درک مرکزی از خود، شامل دو طبقهی اصلی شرم ناسازگارانه و ترس ناسازگارانه بود؛ و راهبردهای مقابلهای، شامل پنج طبقه اصلی اجتناب، برگرداندن خشم نسبت به خود و رفتارهای جبرانی بود. یافتهها مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاست.
شیوا گرانمایه پور؛ پرویز آزادفلاح؛ فضل اله احمدی؛ نیما قربانی
چکیده
پیشینه پژوهشی در روان درمانی همواره بر اهمیت خودآگاهی و مدیریت انتقال متقابل و قابلیت کاربرد آن در تمامی موقعیتهای روان شناختی تاکید کرده است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی رابطه فرایندهای خودنظمبخشی با انتقال متقابل است. در این راستا، از رواندرمانگران شهر تهران، ۱۸0 نفر که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مقیاس های ...
بیشتر
پیشینه پژوهشی در روان درمانی همواره بر اهمیت خودآگاهی و مدیریت انتقال متقابل و قابلیت کاربرد آن در تمامی موقعیتهای روان شناختی تاکید کرده است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی رابطه فرایندهای خودنظمبخشی با انتقال متقابل است. در این راستا، از رواندرمانگران شهر تهران، ۱۸0 نفر که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مقیاس های پژوهش را تکمیل کردند. به منظور بررسی فرایندهای خودنظمبخشی از مقیاسهای بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و فرم کوتاه خودمهارگری و برای بررسی انتقال متقابل از پرسشنامه انتقال متقابل استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی و خودمهارگری رابطه منفی با انتقال متقابل دارند و خودشناسی انسجامی در ارتباط خودمهارگری با انتقال متقابل، نقش تعدیلکننده ایفا می-کند. نتایج پژوهش گسترش قابلیت ها و ساز و کارهای هشیاری و مهار هشیارانه در فرآیند روان درمانی را مورد تاکید قرار می دهند. واژگان کلیدی: انتقال متقابل، فرایندهای خودنظمبخشی، بهوشیاری، خودشناسی انسجامی، خودمهارگری
جهانگیر کرمی؛ برزان سلیمانی؛ حسن قربانی؛ انور دستباز
چکیده
افرادی دارای اختلال شخصیت مرزی، فشار روانی و عواطف منفی زیادی را تحمل میکنند از همین رو زندگی سرشار از تنشی را تجربه می کنند. هدف از پـژوهش حاضر تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر آمیختگی شناختی، استرس ادراکشده و حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بهصورت پیشآزمون، ...
بیشتر
افرادی دارای اختلال شخصیت مرزی، فشار روانی و عواطف منفی زیادی را تحمل میکنند از همین رو زندگی سرشار از تنشی را تجربه می کنند. هدف از پـژوهش حاضر تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر آمیختگی شناختی، استرس ادراکشده و حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعهکننده به سه مرکز مشاوره و یک کلینیک روانپزشکی شهرستان سنندج در سال 1397 که جمعاً 40 نفر بودند. از این جامعه آماری نمونهایی 30 نفری که حاضر به همکاری شدند و همچنین در دسترس بودند، انتخاب گردید سپس افراد انتخاب شده بهصورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جایگزین شدند. در ابتدا در هر دو گروه پرسشنامه های آمیختگی شناختی، استرس ادراکشده و حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا اجرا شد. سپس گروه آزمایش طی 10 جلسه 2 ساعته مورد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) قرار گرفتند اما گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. آنگاه برای هر دو گروه پسآزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) تأثیر معناداری و مثبتی بر حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا، گسلش شناختی، آمیختگی شناختی، ادراک منفی از تنیدگی و ادراک مثبت از تنیدگی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی دارد.
Masoud Janbozorgi؛ amin Janbozorgi
چکیده
God-oriente d spiritual psychotherapy (God-OSP) is an approach based on Islamic resources. Its basic assumption is the development of perceptual filed to the origin of being and resurrection, in addition to self and objective existence, activating the spiritual dimension, creating monotheistic attitude, providing the ground for the treatment and change of clients with psychological problems. The aim of this research is to study the effect of God-OSP on psychspiritual development (PSD) as a criteria of mental and spiritual health. The method was quasi-experimental with a pretest-posttest design ...
بیشتر
God-oriente d spiritual psychotherapy (God-OSP) is an approach based on Islamic resources. Its basic assumption is the development of perceptual filed to the origin of being and resurrection, in addition to self and objective existence, activating the spiritual dimension, creating monotheistic attitude, providing the ground for the treatment and change of clients with psychological problems. The aim of this research is to study the effect of God-OSP on psychspiritual development (PSD) as a criteria of mental and spiritual health. The method was quasi-experimental with a pretest-posttest design in the clinical clients. The sample of this study included 20 clients being selected by voluntarily sampling. All of them had anxiety problems. All of them, in addition to clinical interviews by clinicians and receiving a diagnosis of anxiety, took the psychospiritual development questioner (PSDQ). Then, they entered the spiritual group therapy. After 45 weekly sessions of treatment, they were tested again, and the obtained data were analyzed.The findings showed that the clinical signs of low level of psychological development associated with psychological disorders were significantly reduced under the effect of God-OSP. In the other words, the signs of the egocentric faith and the transitional faith (ambivalence) decrease. On the other hand, the signs of Reconstructed Faith and Transcendent Faith significantly increase. But, at the dogmatic stage (second stage), the subjects did not change significantly. The findings of this study confirmed the two basic assumptions that spiritual therapy not only reduces the clinical signs associated with low levels of development but also provides the basis for transcendent human growth and development. This interactive effect increases the effectiveness of spiritual therapy and reduces the rate of recurrence based on clinical self-reports.
شاهرخ مکوند حسینی؛ ساناز ذبیح زاده؛ علی محمد رضایی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ترکیب جنسیتی روان درمانگر- بیمار بر انتقال بیماران دچار اختلال شخصیت خوشه ب تحت درمان با رویکرد روان پویشی بود. روش شناسی: با بهره گیری ازیک طرح علی مقایسه ای چهار گروه 20 نفره از بیماران و درمانگرانشان با شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و پرسشنامه های رابطه ی درمانی وستن(PRQ) را در باره بیماران تحت درمانشان تکمیل ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ترکیب جنسیتی روان درمانگر- بیمار بر انتقال بیماران دچار اختلال شخصیت خوشه ب تحت درمان با رویکرد روان پویشی بود. روش شناسی: با بهره گیری ازیک طرح علی مقایسه ای چهار گروه 20 نفره از بیماران و درمانگرانشان با شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب و پرسشنامه های رابطه ی درمانی وستن(PRQ) را در باره بیماران تحت درمانشان تکمیل کردند. پرسشنامه مزبور توسط محقق برای اولین بار در این تحقیق به زبان فارسی ترجمه و در جمعیت بیماران ایرانی آلفای کرونباخ آن برای 5 مولفه آن محاسبه شده است. با استفاده از پرسشنامه مزبور سبک انتقالی بیماران در 5 حیطه(عصبانی/حق به جانب، مضطرب/دل مشغول، ایمن/درگیر، اجتنابی/ وابسته و جنسی) ارزیابی شد. نتایج با استفاده از تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه( آنووا) بررسی گردید. یافته ها: بیشترین میزان انتقال در این گروه بیماران سبک انتقال عصبانی/حق به جانب بود و کمترین میزان انتقال را سبک جنسی داشت. سبکهای مضطرب/دل مشغول، ایمن/درگیر و اجتنابی/وابسته هم بینابین بودند. تحلیل واریانس یکراهه تفاوت معناداری را برای سبک انتقال جنسی منعکس ساخت، در حالیکه در سایر سبک ها اثر معناداری بدست نیامد. تست پی گیری توکی تفاوت های معناداری میان میانگین نمرات انتقال زوج های درمانی( مرد- زن) و (زن – مرد) در قیاس با (مرد – مرد) و (زن – زن)، نشان داد. نتیجه گیری: ترکیب جنسیتی ناهمگون درمانگر زن- بیمار مرد و بالعکس، در قیاس با سایر ترکیب ها، قویاً سبک انتقال جنسی را در روند رواندرمانی فرا می خواند. انتقال جنسی در ترکیب درمانگر مرد- بیمار زن بیشتر از درمانگر زن- بیمار مرد بود. انتقال عصبانی/ حق به جانب در خلال رواندرمانی پویشی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خوشه ب برجسته بود و سبک های انتقالی دیگرکمتر رخ دادند.
حسین متین؛ عذرا اعتمادی
چکیده
درمان متمرکز بر شفقت با تنظیم سیستم های هیجانی به افزایش امنیت هیجانی زوجین کمک می کند که در نهایت می تواند باعث بهبود سبک های دلبستگی زوجین شود. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر درمان متمرکز بر شفقت بر سبکهای دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زوجین ...
بیشتر
درمان متمرکز بر شفقت با تنظیم سیستم های هیجانی به افزایش امنیت هیجانی زوجین کمک می کند که در نهایت می تواند باعث بهبود سبک های دلبستگی زوجین شود. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر درمان متمرکز بر شفقت بر سبکهای دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی چند خط پایه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زوجین دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر همدان بودند. بر این اساس، سه زوج که دارای تعارض زناشویی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، مداخله (8 جلسه 90 دقیقهای) و پیگیری انجام شد و زوجین به مقیاس سبک های دلبستگی (کولینز ورید، 1990) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد میزان بهبودی پس از درمان و پیگیری به ترتیب برای سبکهای دلبستگی ایمن (93/33-32/36)، اجتنابی (37-36/40) و اضطرابی (98/25-47/26)، درصد است؛ بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمان متمرکز بر شفقت می تواند بهعنوان یک درمان مؤثر جهت بهبود سبک های دلبستگی زوجین دارای تعارض زناشویی مورداستفاده قرار گیرد.
عیسی جعفری؛ فاطمه حقیقت؛ فرشته پورمحسنی کلوری
چکیده
انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک به عنوان متغیرهای روانشناختی از عوامل مهم درمان موفق در ترک مواد محسوب میشوند، بنابراین شناسایی پروتکلهای آموزشی جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک برای افراد تحت درمان دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی ترک و انگیزش درمان در افراد ...
بیشتر
انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک به عنوان متغیرهای روانشناختی از عوامل مهم درمان موفق در ترک مواد محسوب میشوند، بنابراین شناسایی پروتکلهای آموزشی جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک برای افراد تحت درمان دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی ترک و انگیزش درمان در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش تحقیق از نوع آزمایشی و با طرح پیشآزمون، پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مرکز ترک اعتیاد تسلیم آرامش شهرستان تالش در سال 1397 بودند. که از میان آنان، 30 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصیDSM-V ) که مرحله سمزدایی را به پایان رسانده بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل گمارده شدند و به پرسشنامههای انگیزش درمان میلر و تونیگان (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی ترک برامسون (1999) پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک تفاوت معنیدار بود (05/0P). با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک بیماران وابسته به مواد تأثیر معنیداری دارد. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک در افراد وابسته به مواد شده است؛ بنابراین به متخصصان فعال در درمان روانشناختی اعتیاد و مراکز ترک اعتیاد پیشنهاد میشود که از پروتکل رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک آزمودنیهای تحت درمان استفاده کنند.
جمشید جراره؛ امید سیفوری؛ مدینه امیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اختلالات شخصیت بر اساس ترومای پیچیده با میانجیگری توانمندی ایگو انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دبیری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 161 نفر دختر و پسر به روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اختلالات شخصیت بر اساس ترومای پیچیده با میانجیگری توانمندی ایگو انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دبیری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد 161 نفر دختر و پسر به روش نمونهگیری تصادفی در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. برای گردآوری دادههای پژوهش از مقیاسهای پرسشنامه شخصیت (SCID-II)، پرسشنامه روابط ابژه بل (BORI) و مقیاس توانمندی ایگو (PIES) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد کلیه متغیرهای پژوهش با یکدیگر همبستگی معناداری دارند. ترومای پیچیده 34/5-% از واریانس توانمندی ایگو را بهصورت منفی تبیین نموده است. ترومای پیچیده با نقش میانجی توانمندی ایگو توانسته است 25/1% از واریانس اختلالات شخصیت در دانشجو معلمان را پیشبینی کند. همچنین ترومای پیچیده توانسته است بهتنهایی 41/7% از واریانس اختلالات شخصیتی در دانشجو معلمان را تبیین کند. بهطورکلی زمانی که ترومای پیچیده از دوران کودکی در دانشجو معلمان شکلگرفته باشد، ایگو هم ضعیف رشد میکند و درنتیجه دانشجو معلمان در معرض اختلالات شخصیت قرار می گیرند.
فرزانه علیجانی؛ زهره رنجبرکهن
چکیده
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که بار قابل ملاحظهی هیجانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به فرد و جامعه تحمیل میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی است. روش پژوهش حاضر طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ...
بیشتر
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی است که بار قابل ملاحظهی هیجانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به فرد و جامعه تحمیل میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افکار خودآیند منفی و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی است. روش پژوهش حاضر طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه میباشد. جامعه آماری این پژوهش متشکل بود از کلیه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره فانوس هدایت امین شهر اصفهان در سال 99-98 که دارای پرونده فعال بودند. که از این جامعه آماری با توجه به ملاکهای ورود و خروج پژوهش، چهار نفر از بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در3 نوبت خط پایه، 8 جلسه درمان متمرکز بر شفقت و ۳نوبت پیگیری شرکت کردند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه افکار خودآیند منفی هولون و کندال (1980 ) و نگرشهای ناکارآمد وایزمن و بک (1979 ) میباشد. دادهها با استفاده ازروش تحلیل دیداری، تعیین تغییر ثبات روند و درصد همپوشی (PND ) مورد تحلیل قرار میگیرند. با توجه به نتایج آماری به دست آمده در مورد هر دو متغیر افکار خود آیند منفی و نگرشهای ناکارآمد، کاهش میانه و میانگین نمرات در مرحله مداخله نسبت به خط پایه، PND 100%بین موقعیت درمان و خط پایه برای هر ۴ آزمودنی و کاهش میزان PND بین موقعیت مداخله و پیگیری، بیانگر آن بود که CFT بر افکار خودآیند منفی و نگرشهای ناکارآمد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی موثر بوده است اما این نتایج تاثیر قابل ملاحظه درمان در مرحله مداخله نسبت به خط پایه و کاهش تاثیر درمان در مرحله پیگیری نسبت به مرحله مداخله را نشان داده است.
زهرا زمانیان؛ چنگیز رحیمی طاقانکی
چکیده
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین ...
بیشتر
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین سنی به ترتیب 75/23 و 69/25 به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (CAPE؛ استفانیز و همکاران، 2002) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ؛ گلدبرگ و هیلر، 1979) پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS-22 و Amos-22تحلیل شدند و اعتبار همگرای CAPE با GHQ سنجیده شد( 0.52=r). نتایج حاکی از آن بود که مولفههای مقیاس CAPE از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار بودند. مؤلفههای پرسشنامه GHQ نیز همبستگی مثبت و معنی داری با ابعاد و نمره کل CAPE داشت. در نهایت زنان در افسردگی و نشانههای مثبت نمرات بالاتری از مردان کسب کردند. به طور کلی میتوان گفت این پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و به نظر میرسد قادر به سنجش تجربیات روانپریشی در جمعیت عادی و به خصوص دانشجویان باشد.
مینا زارع؛ محمدرضا تقوی؛ عبدالعزیز افلاک سیر
چکیده
ازدواجهای موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفههای ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تعهد زناشویی براساس سبکهای حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی ...
بیشتر
ازدواجهای موفق اثرات مثبتی بر بهزیستی افراد دارند و تعهد زناشویی یکی از مؤلفههای ازدواج موفق است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تعهد زناشویی براساس سبکهای حل تعارض زوجین، شفقت خود و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارمندان متأهل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بود که 211 نفر از آنان (117 زن و 94 مرد) با روش نمونهگیری خوشهای تکمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامهی سبکهای حل تعارض رحیم (رحیم، 1983)، پرسشنامهی شفقت خود (نف، 2003 ب)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003) و مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگاردیا، رایان، کوچمن و دسی، 2000) بود. دادههای بهدستآمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گامبهگام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در سطح عمومی، سبکهای حل تعارض غیرسازنده، شفقت خود، سبکهای حل تعارض سازنده و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط با همسر بیشترین سهم را در پیشبینی تعهد زناشویی دارند و بهطور مشترک 40 درصد از واریانس تعهد زناشویی را پیشبینی میکنند. این یافتهها حاکی از آناند که با افزایش ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در سطح عمومی و در ارتباط با همسر، سبکهای حل تعارض سازنده و شفقت خود و کاهش سبکهای حل تعارض غیرسازنده، تعهد زناشویی افزایش مییابد. از نتایج پژوهش حاضر میتوان در تدوین برنامههای آموزشی پیش از ازدواج، توانمندسازی زوجین و مداخلات زوجدرمانی استفاده کرد.
علیرضا مرادی؛ جعفر حسنی؛ محمود برجعلی؛ بیانه عبدالله زاده
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه باورهای سلامتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه آمیختگی شناختی و مقیاس سلامت روانشناختی ریف استفاد شد. نتایج به دست آمده نشان داد باورهای سلامتی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی با همه ابعاد بهزیستی روانشناختی بیماران قلبی عروقی به صورت معناداری (01/0>P) همبسته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب تجربی پیش بین پذیرش خود، باورهای مربوط به آسیب پذیری، اجتناب و آمیختگی پیش بینی روابط مثبت با دیگران، باور به آسیب پذیری پیش بین استقلال، باور شدت آسیب و اجتناب پیش بین رشد شخصی و باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب پیش بین تسلط بر محیط بوده و باور به شدت آسیب و اجتناب پیش بین معنادار نمره کل بهزیستی روانشناختی است. یافته های این مطالعه حاکی از نقش مولفههای انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای مربوط به سلامتی در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بوده و میتوانند منجر به کاهش سلامتی روانشناختی این بیماران شوند.
فرزانه میکاییلی منیع؛ بهزاد ارژنگی؛ گلدار یارمحمدی شورگلی؛ علی عیسی زادگان
چکیده
هدف این پژوهش، مقایسه اثر بخشی آموزش شناختی ارتقاء امید و آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش ترس از ارزیابی منفی و رفتارهای ایمن در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای نشانه های اضطراب اجتماعی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی (BFNE) لری و ...
بیشتر
هدف این پژوهش، مقایسه اثر بخشی آموزش شناختی ارتقاء امید و آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش ترس از ارزیابی منفی و رفتارهای ایمن در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دارای نشانه های اضطراب اجتماعی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی (BFNE) لری و پرسشنامه رفتارهای ایمن (SPSBS) پینتو-گائو و سالوادور، استفاده شد. سپس کسانی که نمره بالاتر از نقطه برش کسب کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب، و به صورت تصادفی در سه گروه، (15 نفرگروه آموزش شناختی ارتقاء امید، 15نفرگروه آموزش مهارت های اجتماعی و 15 نفرگروه کنترل) گمارده شدند. برنامه آموزش شناختی ارتقاء امید و برنامه آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای و هفتهای یک بار برای گروههای آزمایشی اجرا شد و گروه کنترل هیچ کاربندی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که آموزش شناختی ارتقاء امید و آموزش مهارتهای اجتماعی بر کاهش ترس از ارزیابی منفی و رفتارهای ایمن دانش آموزان موثر بودند، ولی تفاوت معنیداری بین این دو روش آموزشی دیده نشد. با توجه به این یافته پیشنهاد میشود برنامه های آموزش شناختی ارتقاء امید و آموزش مهارتهای اجتماعی به عنوان بخشی از برنامه آموزش ضمن خدمت مشاورین مدارس قرار گیرد.
کامران شیوندی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف " طراحی و تدوین مدل پیامدهای ارتباطی و شغلی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19 و شناسایی نقش میانجیگری خودشفقتورزی در پرستاران بیمارستانهای پذیرشکننده بیماران کرونایی در شهر تهران" به انجام رسید. این پژوهش از نظر هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی - همبستگی مبتنی بر معادلات ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف " طراحی و تدوین مدل پیامدهای ارتباطی و شغلی اضطراب ناشی از پاندمی کووید 19 و شناسایی نقش میانجیگری خودشفقتورزی در پرستاران بیمارستانهای پذیرشکننده بیماران کرونایی در شهر تهران" به انجام رسید. این پژوهش از نظر هدف، از نوع کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش گردآوری داده ها، پژوهشی توصیفی - همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر پرستاران شاغل در بیمارستانهای پذیرش کننده بیماران کرونایی دولتی شهر تهران بود. نمونه آماری برابر با 384 نفر بود که بر اساس روش نمونهگیری خوشه ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در بخش استنباطی در نرم افزار SPSS23 و AMOS بهره گرفته شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودشفقتورزی ریس و همکاران، اضطراب چندبعدی بیماریهای اپیدمیک درتاج و همکاران، دلبستگی شغلی شوفلی و همکاران و روابط بینفردی پیرس و همکاران بود. پایایی ابزار پژوهش بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 89/0، 94/0، 96/0 و 89/0 مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد که خودشفقتورزی به صورت معنادار دارای نقش میانجی گری در رابطه علّی اضطراب پاندمی کروناویروس و متغیرهای ارتباط بینفردی و دلبستگی شغلی بود. بر اساس این یافته ها میتوان نتیجه گرفت که خودشفقتورزی متغیری است که میتوان با تکیه بر آن به طراحی مداخلات کارآمد در جهت کاهش اثرات نامطلوب بحران هایی مانند اضطراب ناشی از گسترش پاندمی کروناویروس در فضای درمان و دیگر محیط های شغلی اقدام کرد.
Mohammad Goodarzi؛ Mehrnaz Mohammadi Moghadam؛ Soheil Redaei
چکیده
Introduction and Objectives: Covid-19 pandemic in 2020 and the use of quarantine to prevent it have increased psychological reactions like depression, anxiety and stress in the general population. Hence, the need to identify variables that can affect these psychological reactions is felt more than ever. The aim of this study was to predict the rate of depression, stress and anxiety during quarantine based on psychological flexibility, dysfunctional attitude and coping styles.MethodThe research design was descriptive-correlational and the statistical population included all students who were active ...
بیشتر
Introduction and Objectives: Covid-19 pandemic in 2020 and the use of quarantine to prevent it have increased psychological reactions like depression, anxiety and stress in the general population. Hence, the need to identify variables that can affect these psychological reactions is felt more than ever. The aim of this study was to predict the rate of depression, stress and anxiety during quarantine based on psychological flexibility, dysfunctional attitude and coping styles.MethodThe research design was descriptive-correlational and the statistical population included all students who were active in the social media. A total of 501 students accessed the call for completion of questionnaires on online media, including Instagram, completed prepared questionnaires in the Google Form format.Measures included the Depression, Anxiety, and Stress Questionnaire (DASS-21, 1995), the Revised Dysfunctional Attitude Scale (DAS-26, 1978), the Acceptance and Practice Questionnaire (AAQ-II, 2005), and the Lazarus and Folkman Coping Strategies Questionnaire (CSQ, 1984).ResultsPsychological inflexibility, dysfunctional attitudes, and maladaptive coping strategies predicted depression, anxiety, and stress in a positive way, but problem-oriented coping strategies only showed an inverse relationship with depression. In regression analyzes, the variable of psychological inflexibility had the greatest effect on explaining depression, anxiety and stress.Discussion and ConclusionIt can be concluded that teaching psychological flexibility and cognitive reconstruction can be useful in reducing depression, anxiety and stress during the quarantine. Teaching problem-solving strategies can also have positive effects on reducing depression.Keywords: Cognitive Dysfunction, Coping Skills, Corona Virus, Pandemics, Psychological Flexibility, Psychological Stress, Social Distance
nader abazari؛ leila heydarinasab؛ Hamid Yaghubi؛ Hojjatollah Farahani
چکیده
Purpose Premenstrual syndrome (PMS) is usually observed among women of reproductive age, so, it may be worsened by emotional and somatic symptoms. The main aim of this investigation was to assess the predictability of pain intensity and psychological distress by personality traits and self-regulation skills among the Iranian female population.Methods The data were collected via numeric pain assessment, DASS-42, NEO, SRQ, and demographic questionnaire. The significant level was set at 0.05. In this study, we used the method of variance-based structural equations by PLS software.Results Pearson correlation ...
بیشتر
Purpose Premenstrual syndrome (PMS) is usually observed among women of reproductive age, so, it may be worsened by emotional and somatic symptoms. The main aim of this investigation was to assess the predictability of pain intensity and psychological distress by personality traits and self-regulation skills among the Iranian female population.Methods The data were collected via numeric pain assessment, DASS-42, NEO, SRQ, and demographic questionnaire. The significant level was set at 0.05. In this study, we used the method of variance-based structural equations by PLS software.Results Pearson correlation between total score of self-regulation skills and subscales of DASS-42 stress, anxiety, and depression were respectively (0.78), (0.71), and (0.73). Thenceforward, the correlation between pain intensity and total score of self-regulation skills was (0.72). Moreover, results showed that the correlation between personality traits scores with subscales of DASS-42 stress, anxiety, and depression were respectively (0.71), (0.73), and (0.87). Finally, data analysis demonstrated a correlation between self-regulation skills and pain intensity (0.70). (P= 0.05)Conclusions This article shows that personality traits and self-regulation skills can significantly predict the degree of pain intensity and psychological distress among females before and during menstruation concerning mediating role of suggestibility and attitudes toward menstruation.
فاطمه اسداللهی؛ حمید طاهر نشاط دوست؛ محمدرضا عابدی؛ حمید افشار
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان مبتنی بر شفقت (CFT) با سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) بر علائم افسردگی، کیفیت زندگی، انعطافپذیری روانشناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم است. طرح پژوهش، نیمهآزمایشی است و ارزیابی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری دو ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر ترکیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان مبتنی بر شفقت (CFT) با سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) بر علائم افسردگی، کیفیت زندگی، انعطافپذیری روانشناختی و شفقت به خود زنان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم است. طرح پژوهش، نیمهآزمایشی است و ارزیابی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری دو ماهه انجام شده است. نمونه این مطالعه 24 بیمار مبتلا به افسردگی مداوم بود که بهشیوه در دسترس انتخاب و بهشیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی قرار گرفتند. هر کدام از گروههای آزمایشی 14 جلسه درمان را دریافت کردند و در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، پرسشنامههای افسردگی بک، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، انعطافپذیری روانشناختی و شفقت به خود را تکمیل نمودند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد؛ یعنی هر دو گروه به یک اندازه در متغیرهای مورد مطالعه پژوهش بهبود پیدا کرده بودند. تحلیلهای دقیقتر نشان داد که هر کدام از درمانها بهتنهایی در طول مراحل زمانی در بهبود چهار متغیر مورد مطالعه مؤثر بودهاند. این یافتهها حاکی از آن است که درمان ترکیبی میتواند بهاندازه سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی- رفتاری بهعنوان درمان تأییدشده برای افسردگی مداوم، مؤثر واقع شود و هر دو درمان میتوانند به عنوان درمانهای مکمل درکنار درمان دارویی برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی مداوم بهکار گرفته شوند.
Hoda Purrezaian؛ Mohammad Ali Besharat؛ Leili Koochakzadeh؛ Hojjatollah Farahani
چکیده
The consequences of cancer do not just impact on the body only, but expands into the other levels of human existence, including psychological levels. Sometimes these consequences are even more painful and more destructive than physical harms, especially in children. Therefore, the use of psychotherapy for children, particularly art-based psychotherapies, is necessary. So, the main objective of the present research was to develop a new family-based art therapy for hospitalized children with cancer and to evaluation its effectiveness on the symptoms of depression (DEP) and pain anxiety (PA). Five ...
بیشتر
The consequences of cancer do not just impact on the body only, but expands into the other levels of human existence, including psychological levels. Sometimes these consequences are even more painful and more destructive than physical harms, especially in children. Therefore, the use of psychotherapy for children, particularly art-based psychotherapies, is necessary. So, the main objective of the present research was to develop a new family-based art therapy for hospitalized children with cancer and to evaluation its effectiveness on the symptoms of depression (DEP) and pain anxiety (PA). Five hospitalized children with cancer, participated in this single-subject study (A-B type) accompanied with their mothers. The intervention was applied in eight sessions (30-60 minutes per session). Children’s depression and pain anxiety were measured repeatedly in two phases and data were analyzed by graphs and tables. The effect size (ES) and reliable change index (RCI) are also reported in addition to the customary values. The results showed that family-based art therapy was significantly effective in reducing the symptoms of depression and pain anxiety in all of the children. The findings indicate the effectiveness of family-based art therapy in helping to modify the psychological consequences of cancer, and clarify the need for this approach to be applied in similar conditions.
منصور بیرامی؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ خلیل اسماعیل پور؛ علی شیری
چکیده
اعتیاد اینترنتی یک معضل شایع است که بسیاری از جوامع امروزی را درگیر خود ساخته است. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر کاهش وابستگی به اینترنت و آسیبپذیری روانشناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) در دانشآموزان دارای نشانههای اعتیاد اینترنتی بود. این پژوهش نیمهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون ...
بیشتر
اعتیاد اینترنتی یک معضل شایع است که بسیاری از جوامع امروزی را درگیر خود ساخته است. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی بر کاهش وابستگی به اینترنت و آسیبپذیری روانشناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) در دانشآموزان دارای نشانههای اعتیاد اینترنتی بود. این پژوهش نیمهآزمایشی و با استفاده از طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر دارای نشانههای اعتیاد اینترنتی هنرستانهای دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی99-1398 بود. برای به-دست آوردن نمونه از میان نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر تبریز، یک ناحیه و سپس یک هنرستان پسرانه به صورت تصادفی انتخاب شد و در ادامه دانشآموزان دارای ملاکهای ورود به پژوهش با روش غربالگری و از طریق آزمون تشخیصی 20 گویهای اعتیاد به اینترنت یانگ انتخاب و از میان آنان تعداد 40 نفر در گروههای 20 نفره در 2 گروه آزمایشی و گواه به شیوه هدفمند جایگزین شدند. گروه آزمایشی در طی هشت هفته درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ نوع مداخلهای دریافت نکرد. برای گردآوری دادهها از آزمون تشخیصی 20 گویهای اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لویباند استفاده شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بهدست آمده از مقایسه پس-آزمون دو گروه با کنترل پیشآزمون نشان داد که نمرات وابستگی به اینترنت و آسیبپذیری روانشناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) گروه آزمایش و گواه تفاوت معنیداری دارند (01/0>p). نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر کارآمدی هیجانی موجب کاهش علائم وابستگی به اینترنت و آسیبپذیری روانشناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) در دانشآموزان دارای نشانههـای اعتیاد اینترنتی میشود.
آزاده طاولی؛ عباسعلی الهیاری؛ پرویز آزاد فلاح؛ علی فتحی آشتیانی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان بین فردی بر کاهش توجه متمرکز بر خود و ترس از ارزیابی منفی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه از نوع طرح های پیش آزمون – پس آزمون دوگروهی است که در آن از بین دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، نمونه ای40 نفره، انتخاب شدند و به صورت تصادفی ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان بین فردی بر کاهش توجه متمرکز بر خود و ترس از ارزیابی منفی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه از نوع طرح های پیش آزمون – پس آزمون دوگروهی است که در آن از بین دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، نمونه ای40 نفره، انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه CBT و IPT اختصاص داده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مصاحبه تشخیصی روانپزشکی، پرسشنامه کانون توجه (FAQ)، فرم تجدیدنظر شده مقیاس مختصر ترس از ارزیابی منفی (BFNE-II) و پرسشنامه هراس اجتماعی(SPIN) بود. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها مشخص کرد که با کنترل آماری واریانس پیش آزمون، بین اثربخشی IPT و CBT در کاهش توجه متمرکز بر خود و ترس از ارزیابی منفی تفاوت معناداری مشاهده نشد. در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که CBT و IPT به یک اندازه در کاهش نشانه های شناختی هراس اجتماعی مؤثر هستند. با توجه به اینکه IPT به اندازه درمان مبتنی بر شواهد شناختی رفتاری در کاهش ترس از ارزیابی منفی و توجه متمرکز بر خود اثربخش است، لذا می توان در شرایطی که درمان بین فردی تناسب و امکان اجرای بیشتری دارد مانند مواردی که نقص عملکرد اجتماعی و شناختی خفیف تر است، از این درمان جهت کاهش علایم هراس اجتماعی به ویژه ترس از ارزیابی منفی و توجه متمرکز بر خود استفاده کرد.
روشنک خدابخش پیر کلانی؛ خاطره سادات تقوی؛ فریده راستگو
چکیده
چکیدهاز روش درمان شناختی و رفتاری و اجرای نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی برای درمان بیماری ها و اختلال ها استفاده می شود. این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی رفتاری و نوروفیدبک بر افسردگی زنان بزرگسال شهر تهران انجام شد.این پژوهش ا زنوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش ...
بیشتر
چکیدهاز روش درمان شناختی و رفتاری و اجرای نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی برای درمان بیماری ها و اختلال ها استفاده می شود. این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی رفتاری و نوروفیدبک بر افسردگی زنان بزرگسال شهر تهران انجام شد.این پژوهش ا زنوع نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان مراجعه کننده به چهار کلینیک مشاوره سطح شهر تهران در تابستان و پاییز 1397بود که بر اساس مصاحبه روانپزشک و ملاک های تشخیصی اختلال افسردگیDSM V داشتند. انتخاب آزمودنی ها به طور داوطلبانه و جایگزینی آن ها در دو گروه تحت درمان نوروفیدبک و درمان شناختی – رفتاری به طور تصادفی بر مبنای جدول اعداد تصادفی انجام شد. شرکت کنندگان در سه گروه شامل گروه آزمایشی درمان با نوروفیدبک (15 نفر)، گروه درمان با پروتکل شناختی درمانی (15 نفر) و گروه شاهد (15 نفر) که از مداخله های درمانی بدون بهره بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی،اضطرابواسترس لویبوندولویبوند (DASS) استفاده شد.داده های بدست آمده از تحقیق با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمونی تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در گروه درمان شناختی – رفتاری پس از مداخله ی درمانی میانگین افسردگی گروه درمان شناختی رفتاری 26 نمره کاهش (بهبودی گروه درمان) داشته است.گروه درمان نوروفیدبک پس از مداخله ی درمانی میانگین افسردگی گروه درمان نوروفیدبک 22 نمره کاهش (بهبودی گروه درمان) داشته است.نوروفیدبک به عنوان یک روش درمانی موثر در کاهش افسردگی قابلیت اجرایی در مراکز درمانی دارد. بنابراین روانشناسان می توانند برای کاهش افسردگی از روش درمانی نوروفیدبک استفاده نمایند. کلید واژه ها:روش درمان شناختی – رفتاری، نوروفیدبک، افسردگی مهاد، زنان بزرگسال