میترا گودرزی؛ سیمین غلامرضایی؛ کورش امرایی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با مداخله تدوینی آنلاین مبتنی بر آموزش ذهن-آگاهی، تابآوری و تنظیم هیجان بر مولفههای فراهیجان مثبت و منفی در زنان باردار مبتلا به پریشانی روانشناختی میباشد. این پژوهش نوعی کارآزمایی بالینی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه آنلاین با مداخله تدوینی آنلاین مبتنی بر آموزش ذهن-آگاهی، تابآوری و تنظیم هیجان بر مولفههای فراهیجان مثبت و منفی در زنان باردار مبتلا به پریشانی روانشناختی میباشد. این پژوهش نوعی کارآزمایی بالینی همراه با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری متشکل از کلیه زنان باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان بروجرد بودکه پس از غربالگری اولیه، 45 زن باردار مبتلا به پریشانی روان-شناختی به روش هدفمند در دو گروه مداخله و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر)، به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامههای استرس ادراک شده کوهن، اضطراب خاص بارداری، افسردگی ادینبورگ و مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران. تحلیل دادهها بااستفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد. یافتهها نشان داد هر دو رویکرد مداخلهای بر بهبود تمامی مولفههای فراهیجان اثربخش بودهاند (05/0 >p) و در پیگیری یک ماهه فقط در مورد مولفه علاقه (002/0=P) میان دو گروه درمانی، تفاوت معنادار آماری بهدست آمد. به نظر میرسد نتایج این پژوهش میتواند مراقبین سلامت را در جهت ارتقای سلامت روان زنان باردار یاری نماید.
فرهاد غدیری؛ اسماعیل سلیمانی
چکیده
هدف:پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین اثربخشی بستۀ آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اوتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 99-98 از ...
بیشتر
هدف:پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین اثربخشی بستۀ آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمهآزمایشی با پیشآزمون پسآزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان دارای اختلال اوتیسم 6 تا 12 ساله شهر ارومیه (274 نفر) در سال تحصیلی 99-98 از مدرسه ویژه اختلال اوتیسم بودند، از بین کل جامعه هدف به روش نمونهگیری در دسترس تعداد 40 نفر اوتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (گیلیام،1995) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(20) و کنترل(20) قرار گرفتند، سپس پرسشنامه نظریه ذهن هوتچینز(هوتچینز و همکاران،2012) توسط والدین هر دو گروه تکمیل گردید. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش تحت آموزش برنامه کارکردهای اجرایی قرار گرفت، این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد که شامل 24 جلسه بود که در آن 4 مهارت(حافظه کاری، بازداری، انعطافپذیری و توجه) آموزش داده می شد، در این مرحله کودکان گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند و دوباره پسآزمون اجرا شد و دادههای بهدست آمده از پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: اطلاعات بهدست آمده نشان دهنده تفاوت معنیداری (p <01) بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات متغیر پسآزمون و نظریه ذهن بعد از تعدیل تأثیر پیش آزمون نظریه ذهن میباشد.نتیجه گیری: بر اساس این پژوهش میتوان مطرح کرد که با ارتقاءکارکردهای اجرایی میتوان سطوح نظریه ذهن را افزایش داد.
Nazanin Vahed؛ Raana Karami
چکیده
Alternative kidney treatments, including renal transplantation, hemodialysis (HD), and peritoneal dialysis (PD), are administered when severe kidney failure occurs and the kidney can no longer function. The present study compares different dimensions of marital satisfaction in HD and PD patients so as to assist physicians and patients in choosing their appropriate treatment. This cross-sectional descriptive-analytical study was performed on 77 hemodialysis and 46 peritoneal dialysis patients who had referred to the Hemodialysis, Peritoneal Dialysis, and Nephrology wards of Imam Reza Hospital and ...
بیشتر
Alternative kidney treatments, including renal transplantation, hemodialysis (HD), and peritoneal dialysis (PD), are administered when severe kidney failure occurs and the kidney can no longer function. The present study compares different dimensions of marital satisfaction in HD and PD patients so as to assist physicians and patients in choosing their appropriate treatment. This cross-sectional descriptive-analytical study was performed on 77 hemodialysis and 46 peritoneal dialysis patients who had referred to the Hemodialysis, Peritoneal Dialysis, and Nephrology wards of Imam Reza Hospital and Ghaem Hospital, Tehran, in 2018. Marital satisfaction was significantly different between HD and PD patients, with the latter displaying a greater score in this regard (p <0.05). PD patients also enjoyed a higher level of satisfaction with personality issues, communication, conflict resolution, leisure activities, sexual relationships, children and parenting, and religious orientation (p <0.05). However, satisfaction with financial management and family and friends made no significant difference between HD and PD patients (p> 0.05). Other results suggested that gender, education level, age, number of children, disease onset, type of delivery, and urinary tract infection do not have a significant impact on marital satisfaction (p> 0.05), but diabetes, hypertension, occupational status, and income level significantly affect this variable (p <0.05). This study provided evidence that PD patients, compared with HD patients, experience a higher satisfaction with marital life, especially in terms of personality issues, communication, conflict resolution, leisure activities, sexual relationships, children and parenting, and religious orientation
مهدی خانجانی؛ ترنم صالحی؛ احمد برجعلی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان هیجانمحور بر خودکارآمدی والدگری و احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران با فرزند دچار آسیب سوختگی مراجعه کننده به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران (شهید مطهری)، در پاییز ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان هیجانمحور بر خودکارآمدی والدگری و احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران با فرزند دچار آسیب سوختگی مراجعه کننده به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران (شهید مطهری)، در پاییز 1398 بود. تعداد 30 نفر از این مادران که در پرسشنامه خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران(1996) و احساس گناه آیزنک (2007) نمرات پایینتری داشتند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی تحت درمان هیجانمحور (گرینبرگ، 1986) قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره، حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و گواه در متغیر خودکارآمدی علیرغم افزایش آن در گروه آزمایش، تفاوت معناداری یافت نشد. اما، درمان هیجانمحور بهطور معناداری در کاهش احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی موثر بود (P<0/05). نتیجه این پژوهش نشان داد که از درمان هیجانمدار میتوان در کاهش احساس گناه و هیجانهای منفی مادران دارای فرزند با آسیب سوختگی، استفاده نمود.
مهسا موسوی؛ عباس ابوالقاسمی؛ نادر حاجلو؛ اکبر عطادخت
چکیده
افسردگی با علائم بسیاری از جمله افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه حس انسجام، سیستمهای مغزی-رفتاری و سبکهای اسنادی در پیشبینی افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی بود. ابتدا با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 100 نفر از بیماران افسرده بستری شده در بیمارستان روانپزشکی ...
بیشتر
افسردگی با علائم بسیاری از جمله افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه حس انسجام، سیستمهای مغزی-رفتاری و سبکهای اسنادی در پیشبینی افکار خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی بود. ابتدا با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 100 نفر از بیماران افسرده بستری شده در بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تبریز انتخاب شدند. سپس پرسشنامه افکار خودکشی بک، پرسشنامه حس انسجام آنتونووسکی، پرسشنامه سیستمهای مغزی-رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه سبکهای اسنادی سلیگمن برای جمعآوری اطلاعات به آنها ارائه شد. سپس بررسی و تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه، با کمک نرمافزار SPSS انجام شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که حس انسجام 44%، سیستمهای مغزی-رفتاری 9/28% و سبکهای اسنادی 9/33% از واریانس افکار خودکشی بیماران افسرده را تبیین میکنند؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که حس انسجام، سیستمهای مغزی-رفتاری و سبکهای اسنادی از متغیرهای تأثیرگذار بر افکار خودکشی بیماران افسرده هستند.
Ehsan Matinfar؛ Imanollah Bigdeli؛ Ali Mashhadi
چکیده
Symptoms of Generalized Anxiety Disorder (GAD), have been considered as an index of cognitive control deficiency. The aim of this study was to investigate whether enhancing cognitive control over emotional stimuli can decrease worry intrusions and severity of GAD symptoms. Based on the results of structured clinical interview for the DSM-5 (SCID), 45 students of Ferdowsi University of Mashhad (FUM) were who had GAD, chosen to participate in this study. Then they were assigned equally and randomly to three conditions of intervention, control and active cotrol groups; then they completed PSWQ, GAD-7, ...
بیشتر
Symptoms of Generalized Anxiety Disorder (GAD), have been considered as an index of cognitive control deficiency. The aim of this study was to investigate whether enhancing cognitive control over emotional stimuli can decrease worry intrusions and severity of GAD symptoms. Based on the results of structured clinical interview for the DSM-5 (SCID), 45 students of Ferdowsi University of Mashhad (FUM) were who had GAD, chosen to participate in this study. Then they were assigned equally and randomly to three conditions of intervention, control and active cotrol groups; then they completed PSWQ, GAD-7, emotional stroop task and Go/No Go task as pre-test. The intervention group received 16 sessions of cognitive-affective control training using emotional stroop with trial-based feedback, also the active control group received the same amount of training sessions of emotional stroop with no feedback, and finally the control group was on a waiting list. After post-test assessments, results of ANCOVA showed that training sessions was effective on stroop performance, reduction in worry intrusions and GAD symptoms, while training in cognitive inhibition did not transfer to behavioral inhibition. Findings revealed that not only cognitive control plays a major role in worry and GAD symptoms, but also cognitive control training might be a promising path to decrease the severity of anxiety disorders. Training with emotional stimuli can enhance performance and using trial-based feedback can pave the way to get better clinical results
نادر حاجلو؛ سعید پورعبدل؛ شهرزاد سراوانی؛ ناصر صبحی قراملکی؛ بابک موسوی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوجدرمانی شناختی رفتاری بر بهبود بهزیستی اجتماعی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. این پژوهش به شیوهی نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل 160 زوج دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به 4 کلینیک مشاوره و روانشناسی در سال 1397 در شهر تهران بودند. نمونه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوجدرمانی شناختی رفتاری بر بهبود بهزیستی اجتماعی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. این پژوهش به شیوهی نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل 160 زوج دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به 4 کلینیک مشاوره و روانشناسی در سال 1397 در شهر تهران بودند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 32 زوج دارای تعارض زناشویی مراجعهکننده به 4 کلینیک مشاوره و روانشناسی در سال 1397 بود که به صورت نمونهگیری خوشهای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (16 زوج برای هر گروه). برای جمعآوری دادهها از مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976)، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کییز (1998) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرمافزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که زوجدرمانی شناختی رفتاری بر مؤلفههای همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی، زوجین دارای تعارض زناشویی مؤثر است (001/0P<). با توجه به این نتایج میتوان گفت زوجدرمانی شناختی-رفتاری با تمرکز بر شناختهای منفی و اصلاح آنها منجر به تغییرات هیجانی و رفتاری میشود که این امر بر بهبود بهزیستی اجتماعی آنها نیز مؤثر است.
ابوالقاسم عیسی مراد؛ زهرا نفر؛ فاطمه السادات فاطمی
چکیده
در دهههای اخیر، فلسفه و کودک تحت عنوان فلسفه برای کودکان در زمینه آموزش و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت آموزش برای کودکان در فلسفه معاصر، این مطالعه به بررسی اهمیت تدریس فلسفه برای کودکان پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» (P4C) بر همدلی و حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان ...
بیشتر
در دهههای اخیر، فلسفه و کودک تحت عنوان فلسفه برای کودکان در زمینه آموزش و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت آموزش برای کودکان در فلسفه معاصر، این مطالعه به بررسی اهمیت تدریس فلسفه برای کودکان پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» (P4C) بر همدلی و حل مسئله اجتماعی در دانشآموزان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و جامعه آماری آن کلیه دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان حسنآباد تهران بودند. با استفاده از روش در دسترس، 30 نفر از دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفته شدند. در ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه تجدیدنظر شده همدلی دیویس و حل مسئله اجتماعی دزوریلا پاسخ دادند. در مرحله بعد گروه آزمایش، تحت آموزش فلسفه برای کودکان قرار گرفتند (5 جلسه) و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. پس از پایان جلسات آموزشی، دوباره پرسشنامهها در اختیار هر دو گروه شرکتکننده قرار گرفت. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان مشخص شد که اجرای این برنامه میتواند به ارتقا همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی دانش آموزان تأثیر معناداری بگذارد (P<0/05). نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مشارکت در برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان» منجر به بهبود همدلی و مهارت کلی حل مسئله اجتماعی میشود.
مژگان شکراللهی؛ عبدالزهرا نعامی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر چشم انداز زمان و بهزیستی هیجانی افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. پژوهش نیمهتجربی همراه با گروه کنترل و آزمایش به صورت پیشآزمون- پسآزمون بود. 30 نفر از دانشجویان دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر چشم انداز زمان و بهزیستی هیجانی افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. پژوهش نیمهتجربی همراه با گروه کنترل و آزمایش به صورت پیشآزمون- پسآزمون بود. 30 نفر از دانشجویان دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارش شدند. گروه آزمایش مداخله 8 جلسهای شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها قبل و بعد از اجرای مداخله با مقیاسهای چشم انداز زمان زیمباردو (1999) و مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) گردآوری شده و با روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در نمرات پس آزمون ابعاد چشم انداز زمان و بهزیستی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد. ارائه مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث تغییرات 71 درصدی ابعاد چشم انداز زمان آینده، 51 درصدی آینده متعالی، 74 درصدی حال تقدیرنگر، 67 درصدی حال لذت نگر، 67 درصدی گذشته مثبت و 65 درصدی گذشته منفی آزمودنیهای گروه آزمایش شده است(p<0/05). همچنین افراد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل میانگین نمرات بیشتری در پس آزمون بهزیستی هیجانی کسب کردند. (p<0/05). شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود چشم انداز زمان و افزایش بهزیستی هیجانی افراد دارای علایم اختلال اضطراب فراگیر اثربخش است
حسین محققی؛ محمدرضا روشنائی
چکیده
یکی از موضوعات بسیار مهم که علاوه بر مختل کردن کانون خانواده و روابط زوجین، باعث تشدید آسیب در فرد آسیب دیده میشود، اختلال استرس پس از سانحه ناشی از خشونت خانگی میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر اختلال استرس پس از سانحه ناشی از خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش نیمهتجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون ...
بیشتر
یکی از موضوعات بسیار مهم که علاوه بر مختل کردن کانون خانواده و روابط زوجین، باعث تشدید آسیب در فرد آسیب دیده میشود، اختلال استرس پس از سانحه ناشی از خشونت خانگی میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رویکرد زوج درمانی هیجان مدار بر اختلال استرس پس از سانحه ناشی از خشونت خانگی انجام گرفت. روش پژوهش نیمهتجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان آسیبدیده از پدیده خشونت همسر بودند. 30 آزمودنی که در نمرات مقیاس PTSD عاطفی فوآ (2003) دارای طیف علائم متوسط به بالا بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش 15 جلسه در برنامه گروهی زوج درمانی هیجان مدار شرکت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. نتایج تحلیل نشان داد که زوج درمانی هیجانمدار بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی (001/0p< و 61/505=F) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار است. از آنجا که زوج درمانی هیجان مدار باعث تنظیم هیجانهای فرد می-شود و با توجه به اثربخشی این رویکرد در زوجین درگیر خشونت خانگی، استفاده از آن به عنوان یک رویکرد درمانی در این نوع مسائل توصیه میشود.
محسن سیاوشی؛ نورعلی فرخی؛ کوروش گودرزی؛ مهدی روزبهانی
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی با بازیدرمانی در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت نیمه آزمایشی با طرح سه گروهی با پیش-آزمون پسآزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه دانشآموزان پسر دبستانی مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان به کمک حیوان خانگی با بازیدرمانی در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت نیمه آزمایشی با طرح سه گروهی با پیش-آزمون پسآزمون بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت بود از کلیه دانشآموزان پسر دبستانی مراجعه کننده به هسته مشاوره آموزش و پرورش و مرکز مشاوره ماهان شهرستان ملایر که تشخیص اختلال رفتاری داشتند. اعضای نمونه در این پژوهش در قالب گروه کنترل و دو گروه آزمایش هرکدام به تعداد 15 نفر از میان افراد دارای ملاکهای ورود به این پژوهش به روش تصادفی انتخاب شدند. برای ارزیابی اختلالات رفتاری آزمودنیها از پرسشنامه راتر (مقیاس معلم) استفاده شد. جلسات درمان به کمک حیوان خانگی برای گروه آزمایش1 بر اساس محتوای پیشنهادی پاریش-پلاس (2016) و فاین (2015) در ده جلسه ارائه شد. محتوای جلسات بازیدرمانی برای گروه آزمایش2 بر اساس بازیهای پیشنهادی کداسن و شفر (2010) در ده جلسه ارائه شدند. جهت آزمون فرضیهها از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی با نرم افزار spss استفاده شد. یافتهها: یافته نشان دادند که هر دو روش درمان در کاهش اختلالات رفتاری مؤثر هستند. دو روش درمانی در کاهش اختلالات رفتاری تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، به نظر میرسد بازیدرمانی و درمان به کمک حیوان خانگی، در کاهش اختلالات رفتاری کودکان دبستانی، نقش مهمی داشتهاند.
فائزه اسدی؛ محمد علی محمدی فر
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش عملی مهارتهای ارتباط صمیمانه بر سبکهای عشقورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ، ﻧﯿﻤﻪ آزﻣﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻮع ﭘﯿﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑﺎ ﮔﺮوه گواه ﺑﻮد. جامعهآماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعهکننده به پایگاههای سلامت شهرستان مهدیشهر ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش عملی مهارتهای ارتباط صمیمانه بر سبکهای عشقورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی در زنان متأهل بود. روش ﭘﮋوﻫﺶ، ﻧﯿﻤﻪ آزﻣﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻮع ﭘﯿﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑﺎ ﮔﺮوه گواه ﺑﻮد. جامعهآماری پژوهش شامل تمامی زنان متاهل مراجعهکننده به پایگاههای سلامت شهرستان مهدیشهر در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکتکنندگان هر دو گروه پرسشنامه سبکهای عشق ورزی، بهزیستی روانشناختی، آزار عاطفی و تنش زناشویی را در پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند. آموزش عملی مهارتهای ارتباط صمیمانه در 10جلسه 90 دقیقهای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش عملی مهارتهای ارتباط صمیمانه باعث کاهش آزار عاطفی و تنش زناشویی و بهبود بهزیستی روانشناختی و سبکهای عشقورزی در گروهی شد که مورد آموزش قرار گرفته بودند اما در سبک عشقورزی دوستانه تفاوت معناداری مشاهده نشد. در نتیجه از این روش میتوان جهت کاهش تعارضات و ارتقا کیفیت زندگی زناشویی در زوجین استفاده کرد.
فرزانه خالقی دهنوی؛ حمید طاهر نشاطدوست؛ هوشنگ طالبی؛ احمد چیت ساز
چکیده
علائم غیر حرکتی همچون اختلالات خلقی کیفیت زندگی بیماران پارکینسون را تحت تأثیر قرار میدهند. به دلیل ارتباط متقابل و چندگانه علائم غیر حرکتی با یکدیگر درمانهایی جامع لازم است تا همزمان به جنبههای مختلف روانشناختی بیماران بپردازد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روانشناختی مرتبط با بیماری پارکینسون ...
بیشتر
علائم غیر حرکتی همچون اختلالات خلقی کیفیت زندگی بیماران پارکینسون را تحت تأثیر قرار میدهند. به دلیل ارتباط متقابل و چندگانه علائم غیر حرکتی با یکدیگر درمانهایی جامع لازم است تا همزمان به جنبههای مختلف روانشناختی بیماران بپردازد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روانشناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران انجام شد. مطالعه از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش در سال 1399-1398 بر روی بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون انجام گرفت. 18 بیمار پارکینسون با دارا بودن شرایط ورود به پژوهش حاضر به همکاری شدند، بنابراین انتخاب افراد نمونه به صورت غیراحتمالی بود که با انتساب تصادفی در سه گروه جای گرفتند. با توجه به ناهمتایی احتمالی بین گروهها و برای تعدیل آن از روش آنالیز کواریانس استفاده شد و نمرات پیش آزمون کوواریت گرفته شدند. گروهها به لحاظ جنسیت نیز همتا سازی شدند. ابزار گردآوری دادهها آزمون حافظه سرگذشتی (AMT)، و ویرایش دوم پرسشنامهی افسردگی بک (BDI-II) بود. دادهها با روش کوواریانس و با نرمافزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل دادهها نشان داد میانگین سطح افسردگی در گروه کنترل افزایش یافته است، درحالیکه در گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه سطح افسردگی کاهش بافته است. میانگین نمرات خلق پس آزمون تنها در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه تفاوت معنیداری با گروه کنترل داشت (05/0>P). اختلاف معنیداری در میانگین نمرات خلق گروه بسته درمانی و کنترل در پس آزمون مشاهده نشد، با این حال میانگین نمرات خلق در دو گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه نیز معنیدار نبود. آموزش اختصاصی سازی حافظه میتواند به عنوان مداخله چندبعدی در بهبود خلق بیماران پارکینسون موثر باشد. حمایت از تأثیر بسته درمانی مبتنی بر عوامل روانشناختی بر خلق نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
Faramarz Sohrabi؛ Saloomeh Sartipzadeh Dizaji
چکیده
Diabetes is one of the common diseases which is increasingly rising in most countries and has wide a range of complications ranging from physical to psychological problems. Given the importance of this disease, this study aims to investigate the relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes. The main research question was that “Is there a relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes?”. The statistical population of the ...
بیشتر
Diabetes is one of the common diseases which is increasingly rising in most countries and has wide a range of complications ranging from physical to psychological problems. Given the importance of this disease, this study aims to investigate the relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes. The main research question was that “Is there a relationship between attributional style and general health in diabetic patients with good and poor metabolic control of diabetes?”. The statistical population of the study included all diabetic patients who referred to the medical centers of type 2 diabetes in Tehran. From this population, 82 patients were selected through availability sampling. The research instruments were the General Health Questionnaire (GHQ-28) and the Attributional Style Questionnaire (ASQ). Data was determined based on gender, metabolic control of diabetes, level of education, and frequency. The correlation coefficient and multivariate analysis of variance (MANOVA) were used to analyze the data. The results of the correlation coefficient indicated that attributional style, as an internal dimension, had a significant relationship with general health in the good metabolic control group while the stable dimension in the poor metabolic control group had a significant correlation with general health (r = 0.341, p = 0.05). In addition, men had better general health than women but no difference in attributional style was found between men and women. Based on this research, changes in attributional style of patients can improve general health of them.
سعید رضایی؛ یاسمن علیزاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی توان بخشی مجازی (تله توانبخشی) حسی حرکتی در محیط خانه، بر کاهش رفتارهای کلیشه ای و تکانشی کودکان اتیستیک در دوران پاندمی ویروس کرونا انجام شده است. روش پژوهش از جهت گردآوری اطلاعات، از نوع تحقیفات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و همراه با گروه کنترل و به لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی توان بخشی مجازی (تله توانبخشی) حسی حرکتی در محیط خانه، بر کاهش رفتارهای کلیشه ای و تکانشی کودکان اتیستیک در دوران پاندمی ویروس کرونا انجام شده است. روش پژوهش از جهت گردآوری اطلاعات، از نوع تحقیفات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و همراه با گروه کنترل و به لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های کودکان با اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل تهران در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ بود. از بین کل جامعه تعداد 16 خانواده دارای کودک اتیستیک که در قرنطینه خانگی بودند، به صورت نمونه هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(8نفر) و کنترل(8نفر) بطور کاملا تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از مقیاس بودفیش(2000) استفاده شد. برنامه توانبخشی تمرینات حسی حرکتی در 21جلسه متوالی به مدت چهار ماه هفته ای دو جلسه از طریق سامانه مجازی اسکای روم بصورت آنلاین و افلاین برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس با رعایت پیش فرضهای کاربست آن استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی مجازی بطور معناداری در سطح ۰.۰۱P< موجب بهبود رفتارهای چالشی کودکان اتیستیک در محیط خانواده شد، با توجه به آسیب پذیری کودکان اتیستیک در برابر ویروس کرونا و تعطیلی مراکز توانبخشی و نیز به منظور جلوگیری از پسرفت و تشدید رفتارهای کودکان اتیستیک و نیز باتوجه به اثربخشی برنامه توان بخشی مجازی، کاربرد این برنامه در خانه البته با رعایت تمام نکات حرفه ای توانبخشی توصیه می شود.
امیر هاشمی؛ یاسر رضاپور میرصالح؛ فاطمه بهجتی اردکانی
چکیده
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر آرامسازی حالت بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر تحت پوشش سازمان بهزیستی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش 38 نوجوان پسر 12 تا 18 ساله تحت پوشش مجتمع فرهنگی-تربیتی آشیانه رحمت الهی در منطقه 11 اصفهان در سال 1398 بود. ...
بیشتر
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر آرامسازی حالت بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر تحت پوشش سازمان بهزیستی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش 38 نوجوان پسر 12 تا 18 ساله تحت پوشش مجتمع فرهنگی-تربیتی آشیانه رحمت الهی در منطقه 11 اصفهان در سال 1398 بود. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، 24 نفر از نوجوانان که نمره بالا در پرسشنامه پرخاشگری کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(1992) بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه درمان مبتنی بر آرامسازی حالت آپشه و دیمئو(2012) در 9 جلسه هفتگی 75 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر آرامسازی حالت در کاهش نمره کلی پرخاشگری(23/23F=، 0001/0P=) و خرده مقیاسهای آن شامل پرخاشگری فیزیکی(98/5F=، 005/0P=)، پرخاشگری کلامی(75/3F=، 043/0P=)، خشم(45/8F=، 002/0P=) و خصومت(97/9F=، 0001/0P=) تاثیر داشته و این تاثیر تا مرحلهی پیگیری نیز پایدار مانده است. از آنجا که درمان مبتنی بر آرامسازی حالت مهارتهایی شامل تنفس ذهن آگاهانه، گسلش هیجانی، گسلش شناختی، پذیرش و متعادل کردن باور به سمت باورهای جایگزین کاربردی را به نوجوانان پرخاشگر آموزش میدهد، میتواند در کاهش پرخاشگری و ابعاد آن موثر باشد.
سجاد ناصری نیا؛ محمود برجعلی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان در بهبود علائم وسواس و اضطراب در بیماران مبتلا به کرونا در شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون_پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامع آماری پژوهش کلیه مبتلایان به بیماری کرونا در شهر خرم آباد بودند. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از بهبود یافتگان مبتلا به کرونا ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان در بهبود علائم وسواس و اضطراب در بیماران مبتلا به کرونا در شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون_پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامع آماری پژوهش کلیه مبتلایان به بیماری کرونا در شهر خرم آباد بودند. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از بهبود یافتگان مبتلا به کرونا بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. گروه آزمایش، درمان متمرکز بر هیجان را به مدت هشت جلسه گروهی دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه وسواسی_اجباری ییل براون (Y-BOCS) و مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، و برای تحلیل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد درمان متمرکز بر هیجان موجب بهبود علائم وسواس و کاهش اضطراب در افراد گروه آزمایش شد؛ و در نهایت درمان متمرکز بر هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در بهبود علائم روانشناختی بیماران مبتلا به کرونا دارد.
معصومه شفیعی؛ فاطمه رضایی؛ مسعود صادقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی درمان تدوینی اجتناب متقابل و درمان شناختی-رفتاری هیجانمدار بر علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در شهر خرمآباد بود که از میان آنها 45 نفر به صورت در دسترس ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی درمان تدوینی اجتناب متقابل و درمان شناختی-رفتاری هیجانمدار بر علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در شهر خرمآباد بود که از میان آنها 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند، درمان تدوینی اجتناب متقابل و درمان شناختی-رفتاری هیجان-مدار هر کدام به طور جداگانه در 12 جلسه 90 دقیقهای برگزار شد و برای گروه گواه هیچ گونه آموزشی اعمال نشد و ابزار این پژوهش مقیاس اضطراب فراگیر بود که شرکت کنندگان در پیش آزمون و پس آزمون به سؤالات آن پاسخ دادند و از آزمون تحلیلی کواریانس چند متغیره برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها نشان داد که درمان تدوینی اجتناب متقابل و درمان شناختی-رفتاری هیجانمدار باعث بهبود علایم اختلال اضطراب فراگیر میشوند (01/0>p). و درصد بهبودی آن بیشتر از آزمودنیهای گروه گواه میباشد (01/0>p). ولی دو گروه آزمایشی تفاوت معناداری با هم نداشتند (05/0<P). درمان تدوینی اجتناب متقابل و درمان شناختی رفتاری هیجانمدار موجب بهبودی علایم اختلال اضطراب فراگیر میشود درمان تدوینی متمرکز بر تجربهی فیزیولوژیکی و هیجانی مراجعه است تا مراجعه بتواند با تجربهی تقابل هیجانی مواجهه شود، که این ممکن است یکی از علل زیربنایی اختلال اضطراب فراگیر باشد اثربخشی این درمان ممکن است در اختلالات روانی که زیربنایی هیجانی دارند، نیز مؤثر واقع شود.
مهتا اسکندرنژاد؛ فهیمه رضائی
چکیده
مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان یکی از درمان های شناختی- رفتاری موج سوم شناخته می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در ورزشکاران نابینا و کم بینا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری را ...
بیشتر
مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان یکی از درمان های شناختی- رفتاری موج سوم شناخته می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در ورزشکاران نابینا و کم بینا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری را کلیۀ ورزشکاران گلبالیست استان آذربایجان شرقی در سال 98 تشکیل می دادند که از این میان 27 ورزشکار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای تحت مداخلۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های ذهن آگاهی ورزشی و توانایی های شناختی توسط شرکت کنندگان دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون های ویلکاکسون و یومن- ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مربوط به مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحلۀ پسآزمون به طور معناداری بالاتر است. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در ارتقای مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی ورزشکاران نابینا و کم بینا مؤثر است. لذا، به عنوان یک مداخلۀ شناختی- رفتاری برای بهبود شناخت و ذهن آگاهی این ورزشکاران توصیه می شود.
مهرزاد رمضانلو؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی
چکیده
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت رابطه مادر-کودک در مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت ...
بیشتر
چکیدهپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت رابطه مادر-کودک در مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر– کودک (رابرت راس، 1961) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرض ها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات مولفه های طرد و بیش حمایتگری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در پذیرش به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود رابطه مادر- کودک مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
مریم اسماعیلی نسب؛ فرزین باقری شیخانگفشه
چکیده
کرونا ویروس 2019 (کووید-19) به عنوان بزرگترین تهدید سلامت عمومی افراد در سال 2020، دوسالی است که مردم جهان را دچار مشکلات فراوانی کرده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه معنویت، تابآوری و خود شفقتورزی در دانشجویان با سطوح بالا و پایین اضطراب کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسهای است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر ...
بیشتر
کرونا ویروس 2019 (کووید-19) به عنوان بزرگترین تهدید سلامت عمومی افراد در سال 2020، دوسالی است که مردم جهان را دچار مشکلات فراوانی کرده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه معنویت، تابآوری و خود شفقتورزی در دانشجویان با سطوح بالا و پایین اضطراب کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی-مقایسهای است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دختر و پسر دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. شرکتکنندگان به روش در دسترس از هر گروه 135 دانشجوی با سطوح بالای اضطراب کووید-19 و 135 دانشجوی با سطوح پایین اضطراب کووید-19 انتخاب شدند. دانشجویان با استفاده از پرسشنامه اضطراب کووید-19 ویتن و همکاران (2012)، معنویت پارسیان و دونینگ (2009)، تابآوری کانر و داویدسون (2003) و خود شفقتورزی نف (2003) مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل دادهها نیز با بهرهگیری از روش تحلیل واریانس چند متغیره توسط نرمافزار SPSS نسخه 24، انجام شد. یافتههای حاصل از اجرای تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دانشجویان با و بدون اضطراب کووید-19 از نظر معنویت، تابآوری و خودشفقت ورزی تفاوت معناداری وجود دارد؛ به طوری که میانگین نمرات معنویت، تابآوری و خودشفقت ورزی در دانشجویان با اضطراب کووید-19 در مقایسه با دانشجویان بدون اضطراب کووید-19 به شکل معناداری کمتر است (001/0>P). بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، دانشجویان دارای سطوح بالای اضطراب کووید-19 کمتر از معنویت و تابآوری برخوردار هستند که این خود موجب تشدید علائم در افراد میشود. از طرفی دیگر، مشخص گردید قضاوت در مورد خود، احساس انزوا و بیش همانندسازی در افراد دارای اضطراب کووید-19 بالا است؛ به همین دلیل لازم است روانشناسان و مشاوران در این زمینهها توجه بیشتری داشته باشند تا از شدت غیرعادی اضطراب-19 در دانشجویان کاسته شود.
mohamadreza zoghi paidar؛ Fatemeh Darvehei؛ Razie Hajimoradi
چکیده
This study aimed to presenting the structural model of appearance management based on self-compassion with the mediating roles of external shame and body image dissatisfaction. The method of the present study was correlation analysis based on structural equation modeling. The statistical population consisted of female students residing in the dormitory of Bu-Ali Sina University in Hamedan. Among them, 400 individuals were selected randomly. They filled out Self-Compassion Scale (SCS), Others As Shamer Scale (OAS), Body Image Concern Inventory (BICI), and Body Management Scale (BMS). Since 23 individuals ...
بیشتر
This study aimed to presenting the structural model of appearance management based on self-compassion with the mediating roles of external shame and body image dissatisfaction. The method of the present study was correlation analysis based on structural equation modeling. The statistical population consisted of female students residing in the dormitory of Bu-Ali Sina University in Hamedan. Among them, 400 individuals were selected randomly. They filled out Self-Compassion Scale (SCS), Others As Shamer Scale (OAS), Body Image Concern Inventory (BICI), and Body Management Scale (BMS). Since 23 individuals did not fill out the questionnaires,377 questionnaires were examined through structural equation analysis. The results of structural equations indicated that all of direct and indirect relationships were significant; thus, all variables had pairwise relationships. On the other hand, external shame had a significant mediating role in the relationship between self-compassion and appearance management (z= -3.32, p< 0.01). In other words, self-compassion, due to the mediation of external shame, can predict appearance management. In addition, body image dissatisfaction had a significant mediating role in the relationship between self-compassion and appearance management (z= -4.03, p< 0.01). Hence, self-compassion, due to the mediation of body image dissatisfaction, could predict appearance management. Following the results, it can be concluded that self-compassion, with the mediating roles of external shame and body image dissatisfaction, can predict appearance management. These variables can be considered to modify body management.
مریم خرامین؛ مهدی دهستانی
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی اختلالات شخصیت بر اساس غفلت و بهره کشی عاطفی در کودکی با میانجیگری خشم در افراد با فشار خون بوده است که از حیث روش نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به فشار خون مراجعه کننده به کلینیک های پزشکی منطقه14.15.16تهران بودند که تعداد300 نفر به روش ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی اختلالات شخصیت بر اساس غفلت و بهره کشی عاطفی در کودکی با میانجیگری خشم در افراد با فشار خون بوده است که از حیث روش نوع همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری بود.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به فشار خون مراجعه کننده به کلینیک های پزشکی منطقه14.15.16تهران بودند که تعداد300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ضربه های کودکی برنستاین و همکاران(1995)، آزمون بالینی چند محوری میلون(1994) و پرسشنامه خشم اسپیلبرگر(1999) بوده است. دادهها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی معناداری بین متغیرهای غفلت و بهره کشی و اختلالات شخصیت با ضریب مسیر 422/. و (p=0/000) و اختلالات شخصیت و خشم با ضریب مسیر754/. و (p=0/000) وجود دارد. الگوی مدلیابی تحلیل مسیر نشاندهنده نقش میانجیگری خشم بین اختلالات شخصیت و غفلت و بهره کشی عاطفی بود و تأثیر غفلت و بهرهکشی عاطفی بر خشم دارای ضریب 602/. و (p=0/000)و تأثیر خشم بر اختلالات شخصیت دارای اثر مستقیم 754/. و (p=0/000) و تأثیر کل غیر مستقیم آن 895/. بوده است که در مقایسه با تأثیر مستقیم 422/. بهرهکشی عاطفی و غفلت در اختلالات شخصیت به مراتب بیشتر و معنادار می باشد.
مریم منتظری؛ محمد سلطانی زاده؛ زهره لطیفی
چکیده
بیماری دیابت همانند هر بیماری مزمن و ناتوانکننده دیگر، فرد مبتلا مخصوصاً کودکان و نوجوانان را با مشکلاتی مواجه میسازد که درنتیجه آن، تمامی جوانب زندگی روزمره فرد تحت تأثیر قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری بر اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک بود. طرح پژوهش ...
بیشتر
بیماری دیابت همانند هر بیماری مزمن و ناتوانکننده دیگر، فرد مبتلا مخصوصاً کودکان و نوجوانان را با مشکلاتی مواجه میسازد که درنتیجه آن، تمامی جوانب زندگی روزمره فرد تحت تأثیر قرار میگیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی ـ رفتاری بر اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون همراه با گروه کنترل و مرحله پیگیری 5/1 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان و نوجوانان 8 تا 13 سال مبتلابه دیابت نوع یک استان اصفهان بود. 25 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش (10) و کنترل (15) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسهی 45 دقیقهای تحت درمان شناختی ـ رفتاری قرار گرفت و گروه کنترل درمان خاصی را طی این دورهی زمانی دریافت نکرد. پرسشنامه مشاهدهای دیسترس رفتاری الیوت و همکاران (1987) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری توسط مادران کودکان و نوجوانان تکمیل گردید. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشانگر کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحلهی پسآزمون بود (001/0>P). همچنین نتایج حاصل از پیگیری نیز حاکی از ماندگاری اثر درمان در طول زمان بود؛ بنابراین درمان شناختی ـ رفتاری بهعنوان یک مداخله اثربخش در کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک محسوب میشود. لذا پیشنهاد میگردد متخصصان غدد و انجمنهای دیابت، مداخلات روانشناختی ازجمله روش درمانی شناختی ـ رفتاری را در برنامه مراقبتی کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت بگنجانند.
آرش سلیمی؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ زینب خانجانی
چکیده
چکیدههدف از پژوهش حاضر برسی رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیبرسان نوجوانان با میانجیگری تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام دانش آموزان پسر دوره متوسطهی دوم شهر تبریز در سال تحصیلی99_1398 بودند که از بین آنها تعداد 190نفر به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ...
بیشتر
چکیدههدف از پژوهش حاضر برسی رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیبرسان نوجوانان با میانجیگری تنظیم هیجان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش تمام دانش آموزان پسر دوره متوسطهی دوم شهر تبریز در سال تحصیلی99_1398 بودند که از بین آنها تعداد 190نفر به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس استحکام من محمد علی بشارت(1386)، پرسشنامهی خودآسیبرسانی سانسون و همکاران(1998)، پرسشنامهی جوعاطفی خانواده محمود نو درگاه فرد(1373)، پرسشنامه ادراک از ارتباط با همسالان چو و چانگ(2012)، مقیاس پیوند با مدرسه سرنکویچ و جوردانو(1992)، و پرسشنامه تنظیم هیجان گرا س و جان(2003) استفاده شد و دادهها با استفاده ازروش تحلیل مسیرمورد تحلیل قرار گرفتند. تحلیل دادهها نشان داد که استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان ارتباط معنی دار دارد. یعنی افزایش استحکام من و بهبود روابط بافتی میتواند رفتارهای خودآسیبرسانی در نوجوانان را به میزان چشمگیری کاهش دهد. و همچنین تنظیم هیجان میتواند رابطه استحکام من و روابط بافتی با رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان را میانجیگری کند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد استحکام من بالا موجب میشود که نوجوانان ظرفیت تحمل خود را در برابر ناکامیها و ناملایمتیها افزایش دهند. همچنین روابط بافتی ایمن و سالم به عنوان یک عامل حفاظتی از نوجوانان در برابر رفتارهای خودآسیبرسان محافظت میکند