عطیه صفرزاده؛ دکتر رسول روشن؛ دکتر جلالالدین شمس
دوره 2، شماره 6 ، فروردین 1391، ، صفحه 1-23
چکیده
زمینه و هدف از پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر طرح آزمایشی همراه با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل است . با مراجعه به درمانگاه بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران تعداد 18 زن مبتلا به سرطان پستان، ...
بیشتر
زمینه و هدف از پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر طرح آزمایشی همراه با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل است . با مراجعه به درمانگاه بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران تعداد 18 زن مبتلا به سرطان پستان، بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در گروه کنترل و آزمایش گنجانده شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه هفتگی تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان قرار گرفتند. اضطراب، استرس و افسردگی گروه آزمایش و کنترل یک بار قبل و یک بار بعد از اجرای برنامه به طور همزمان و با استفاده از پرسشنامهDASS-21 و HADS ارزیابی شد. نتایج کوواریانس نشان میدهد که افراد گروه آزمایش وکنترل قبل از شروع مداخله از لحاظ متغیرهای مذکور تفاوت معناداری نداشتند.
یافتهها:نتایج بهدستآمده از تحلیل کوواریانس، حاکی از اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان در کاهش خردهمقیاس استرس پرسشنامه DASS-21 (05/0P<)، خردهمقیاس اضطراب پرسشنامه DASS-21، خردهمقیاس افسردگی پرسشنامهDASS-21، خردهمقیاس اضطراب پرسشنامه HADS و خردهمقیاس افسردگی HADS (01/0P<) در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل است.
نتیجهگیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان میتواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود وضعیت روانشناختی این گروه از زنان در مراکز درمانی و مراقبتی مربوط به آنها به کار گرفته شود.
دکتر رسول روشن؛ علیرضا علینقی؛ آزاده طاولی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 1-14
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی بر کاهش تعارضهای زناشویی انجام شد. بدین منظور، از بین جامعه آماری شامل زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره پویش، تعداد 16 زوج انتخاب و به گونه ای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. نمونههای این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش متشکل از ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی بر کاهش تعارضهای زناشویی انجام شد. بدین منظور، از بین جامعه آماری شامل زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره پویش، تعداد 16 زوج انتخاب و به گونه ای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. نمونههای این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش متشکل از 8 زوج که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی را در طول 6 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل، متشکل از همین تعداد افراد که این درمان را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پسآزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. نتایج آزمون U من ویتنی حاکی از آن بود که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات تعارض زناشویی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (003/0P =). همچنین این برنامه درمانی موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات خرده مقیاسهای تعارض زناشویی شامل تعارضهای مربوط به رابطه جنسی (04/0P =)، واکنشهای هیجانی (008/0P=)، رابطه فردی با خویشاوندان خود (002/0P=) و جلب حمایت فرزند (047/0P=) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی میتواند به عنوان یک برنامه درمانی مفید در کاهش تعارضهای زوجین ناسازگار به کار رود.