فرناز رادمهر؛ خدامراد مومنی؛ جهانگیر کرمی؛ عمران داوری نژاد
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطهای خودتنظیمگری صورت گرفت.روششناسی پژوهش: روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعة آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعهکننده به کلینیکهای عمومی و خصوصی روانپزشکی در سطح شهر کرمانشاه ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطهای خودتنظیمگری صورت گرفت.روششناسی پژوهش: روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعة آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعهکننده به کلینیکهای عمومی و خصوصی روانپزشکی در سطح شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج و دریافت تشخیص اختلال وسواسی-جبری توسط روانپزشک و بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته (DSM-5) به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای اختلال وسواسی- جبری فوا و همکاران (2002)، خودتنظیمگری ایبانز و همکاران (2005) و طرحوارههای یانگ (2005) بود. برای تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در نرمافزار SPSS-21 و PLS-3 استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است (90/0= NFI و 079/0= SRMR). نتایج تحلیلها نشان داد طرحوارههای ناسازگار اولیه با اختلال وسواسی- جبری رابطه مثبت و معنادار و خودتنظیمگری با اختلال وسواسی- جبری رابطه منفی ومعنادار دارند. همچنین طرحوارههای ناسازگار اولیه ازطریق خودتنظیمگری بر اختلال وسواسی- جبری اثرگذار است.بحث و نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش پیشنهاد میکند که درطراحی مداخلات روانشناختی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، به نقش طرحوارههای ناسازگار اولیه و خودتنظیمگری توجه شود.