یوسف کریمی؛ سکینه الماسی؛ رزگار محمدی؛ حسن فاضلی
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آمارهای طلاق در کشور و آسیبها و مشکلات ناشی از طلاق، توجه به علل این پدیده مورد توجه قرارگرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی بسترهای طلاق در تجربه افراد مطلقه شهر رشت است. از میان روشهای تحقیق کیفی برای بررسی تجربه طلاق روش پدیدارشناسی بکار گرفتهشده است. 25 شرکتکننده بهوسیله نمونهگیری ...
بیشتر
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آمارهای طلاق در کشور و آسیبها و مشکلات ناشی از طلاق، توجه به علل این پدیده مورد توجه قرارگرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی بسترهای طلاق در تجربه افراد مطلقه شهر رشت است. از میان روشهای تحقیق کیفی برای بررسی تجربه طلاق روش پدیدارشناسی بکار گرفتهشده است. 25 شرکتکننده بهوسیله نمونهگیری هدفمند و با استراتژی نمونهگیری معیار انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای پدیدارشناسی از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. یافتهها در زمینه بسترهای طلاق شامل 9 زیر مضمون بود که در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقهبندی میشود. ساختار تجربه مشارکتکنندگان نشاندهنده سیستمی بودن ابعاد طلاق، چرخشی بودن عوامل طلاق و روابط ساختاری میان بسترهای طلاق است؛ بنابراین برای هرگونه برنامه پیشگیرانه، مشاوره و مداخله در بحران طلاق باید به این روابط ساختاری، چرخشی و چند علتی توجه شود.
رزگار محمدی؛ به رزان حسینی؛ یوسف کریمی؛ حسین احمد دوست
دوره 3، شماره 9 ، دی 1391، ، صفحه 120-133
چکیده
هرمنوتیک خوانش و نظریه فهم گفتمانها در ارتباط با تفسیر متن است. به عبارتی دیگر هرمنوتیک هنر فهم گفتمانهایی همچون زبان، متون و توضیح معنای این گفتمانهاست. هدف از این پژوهش تدوین مدلی روش شناختی برای تحقیقات حوزه علوم انسانی و به ویژه حوزه مشاوره و روان درمانی است که مدلی هرمنوتیکی را برای الگوسازی درمانی بر اساس سنت و منابع بومی ...
بیشتر
هرمنوتیک خوانش و نظریه فهم گفتمانها در ارتباط با تفسیر متن است. به عبارتی دیگر هرمنوتیک هنر فهم گفتمانهایی همچون زبان، متون و توضیح معنای این گفتمانهاست. هدف از این پژوهش تدوین مدلی روش شناختی برای تحقیقات حوزه علوم انسانی و به ویژه حوزه مشاوره و روان درمانی است که مدلی هرمنوتیکی را برای الگوسازی درمانی بر اساس سنت و منابع بومی فراهم نماید.
این پژوهش در حوزه تحقیقات کیفی تلاش میکند تا بر اساس نظریه هرمنوتیک و به خصوص آرای گادامر و هایدگر، روش شناسی نوینی را برای الگوسازی فراهم نماید. پژوهش بر اساس دو مفهوم اصلی ادغام افقها و چرخش هرمنوتیکی شکل گرفته است. پژوهش نشان میدهد که از طریق چرخش هرمنوتیکی و دیالوگی من و تویی، ادغام افقهای متفاوت شکل میگیرد و در نتیجه ادغام افقها، فهم رخ میدهد. در پژوهش سه افق عامل، مؤلف و مفسر تشخیص داده شده است. تاویلگر با آگاهی از پیش فهمهای خویش و افقش وارد فهم متن مورد نظر یا تجربه زیسته شرکتکنندگان تحقیق به عنوان افق مؤلف میشود. پژوهشگر پس از این مرحله وارد تفاسیر و رویکردهای گوناگون برای غنیتر شدن فهم متن میشود. پژوهشگر با پیش روی و پس روی میان این افقها در چرخش هرمنوتیکی به فهم و معنای متن میرسد.