علیرضا مرادی؛ جعفر حسنی؛ محمود برجعلی؛ بیانه عبدالله زاده
چکیده
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب ...
بیشتر
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی نقش دو مولفه اصلی انعطاف ناپذیری روانشناختی، شامل اجتناب تجربی و آمیختگی شناختی، و باورهای بیماری در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بود. به منظور دستیابی به هدف پژوهش در قالب طرح همبستگی، 300 نفر از بیماران قلبی عروقی مراجعه کننده به مرکز درمانی شهید دکتر قلی پور شهر بوکان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه باورهای سلامتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه آمیختگی شناختی و مقیاس سلامت روانشناختی ریف استفاد شد. نتایج به دست آمده نشان داد باورهای سلامتی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی با همه ابعاد بهزیستی روانشناختی بیماران قلبی عروقی به صورت معناداری (01/0>P) همبسته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب تجربی پیش بین پذیرش خود، باورهای مربوط به آسیب پذیری، اجتناب و آمیختگی پیش بینی روابط مثبت با دیگران، باور به آسیب پذیری پیش بین استقلال، باور شدت آسیب و اجتناب پیش بین رشد شخصی و باورهای مربوط به شدت آسیب و اجتناب پیش بین تسلط بر محیط بوده و باور به شدت آسیب و اجتناب پیش بین معنادار نمره کل بهزیستی روانشناختی است. یافته های این مطالعه حاکی از نقش مولفههای انعطاف ناپذیری روانشناختی و باورهای مربوط به سلامتی در سلامتی روانشناختی بیماران قلبی عروقی بوده و میتوانند منجر به کاهش سلامتی روانشناختی این بیماران شوند.
علیاکبر حدادی کوهسار؛ علیرضا مرادی؛ باقر غباریبناب؛ فرناد ایمانی
دوره 9، شماره 31 ، تیر 1397، ، صفحه 1-30
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویتدرمانی، ذهنآگاهی و کنترل) طی 8 جلسهی 90 دقیقهای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان میباشد. مقایسههای زوجی نشان میدهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی پایینتر از گروه کنترل میباشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویتدرمانی و ذهنآگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن میباشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.
ژاله فیضی؛ علیرضا مرادی؛ محمد خواجه دلوئی؛ نیره خادم
چکیده
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این ...
بیشتر
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگیهای یادشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیهها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنیها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بهواسطه افزایش انعطافپذیری روانشناختی باعث کاهش معنیدار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و نیز دوره پی گیری یکماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهعنوان درمانی مکمل، در کنار درمانهای طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین میتواند نقشی بسزا داشته باشد.
مونا شیورانی؛ پرویز آزادفلاح؛ علیرضا مرادی؛ حسین اسکندری
چکیده
استرسپسازضربه و افسردگی، شایعترین بیماریهای مرتبط با حادثه آسیبزا هستند. هدف پژوهش حاضر تشخیص اثربخشی درمان مواجهه روایی بر کاهش علائم استرسپسازضربه و افسردگی همبود است. درمان مواجههروایی دربرگیرنده بسیاری از مؤلفههای مواجههسازی است و البته توجه مضاعفی دارد بر مستندسازی روشن فجایعی که قربانی متحمل ...
بیشتر
استرسپسازضربه و افسردگی، شایعترین بیماریهای مرتبط با حادثه آسیبزا هستند. هدف پژوهش حاضر تشخیص اثربخشی درمان مواجهه روایی بر کاهش علائم استرسپسازضربه و افسردگی همبود است. درمان مواجههروایی دربرگیرنده بسیاری از مؤلفههای مواجههسازی است و البته توجه مضاعفی دارد بر مستندسازی روشن فجایعی که قربانی متحمل شدهاست. در این مطالعه 24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرسپسازضربه و افسردگی، با گمارش تصادفی در گروههای کنترل و آزمایش قرارگرفتند. همه افراد، مورد مصاحبهبالینی قرارگرفتند، سپس مقیاس تجدیدنظرشده تأثیررویداد (IES-R) و سیاههافسردگی بک (BDI) را تکمیلکردند؛ گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشتسر گذاشتند و افراد هر دوگروه مقیاس و سیاهه را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازههای مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل آماری نشان داد استرسپسازضربه و دومولفه از سهمولفه آن (افکارناخواسته و برانگیختگی) در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن به طور معنادار کاهش پیدا کردهاست. افسردگی نیز در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان به طور معنادار کاهش پیدا کرده و سیر نزولی خود را تا سه ماه بعد حفظ کردهاست. برطبق این پژوهش درمان حاضر میتواند در حیطه مسائل اجتماعی و برای درمان استرس پسازضربه نیز به صورت مؤثر به کار گرفته شود. موفقیت این درمان را در بستر فرهنگ ایرانی میتوان مدیون جنبه روایی درمان تلقی کرد. پژوهش حاضر همچنین تأیید میکند که روابط فرازناشویی، میتواند منجر به استرسپسازضربه در فرد قربانی شود.
یزدان نادری؛ علیرضا مرادی؛ فاطمه رمضان زاده؛ مائده واقفی نژاد
چکیده
به نظر میرسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجانهای دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرحوارههای هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگیها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD ...
بیشتر
به نظر میرسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجانهای دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرحوارههای هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگیها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD بر اساس معیارهای DSMIV-TR و20 نفر افرادی که تجربه تروما را داشتند (Non PTSD) و 20 فرد بهنجار که در متغیرهای جنس و سن همتا شده بودند در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV (SCID-I)، سیاهه افسردگی بک نسخه2[1] (BDI II)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS)[2]، مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد (IES-R) بود. دادهها از طریق روش تحلیل واریانس یکراهه و t مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با دو گروه دیگر، بطور معناداری در طرحواره های هیجانی ناسازگارانه (نشخوارذهنی، احساس گناه، غیرقابل کنترل بودن، سرزنش) نمره بالاتر و در طرحواره های هیجانی سازگارانه (خودآگاهی هیجانی، پذیرش و توافق، قابل درک بودن) نمره پایینتری گزارش دادند. همچنین بیماران مبتلا به PTSD بطور معناداری در سیاهه BDI و BAI نمره بالاتری گرفتند. این نتایج علاوه بر فراهم نمودن طرحوارههای هیجانی سازگارانه جایگزین، اهمیت بالینی مورد هدف قرار دادن و کاهش استفاده از طرحوارههای هیجانی ناکارآمد در بافتار درمان اختلال PTSD را برجسته کردهاست. [1] .Beck depression interview (BDI-II) [2]. Leahy emotional schema scale (LESS)
هادی پرهون؛ علیرضا مرادی؛ محمد حاتمی؛ شیوا مشیرپناهی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 41-62
چکیده
زمینه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی می باشد، روشهای متنوعی جهت درمان آن وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. روش: در یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از ...
بیشتر
زمینه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی می باشد، روشهای متنوعی جهت درمان آن وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. روش: در یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 22 آزمودنی زن، که براساس ملاک های DSM-IV-TR توسط روانپزشک افسرده اساسی تشخیص داده شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ گروه آزمایش درمان فعال سازی رفتاری دریافت کردند وگروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفتند. هر دوگروه مقیاسهای (BDI-II)، (HRSD) و WHOQOL-BREF)) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری (سه ماه پس از دریافت مداخله) را پر کردند. نتایج با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، و آزمون Tوابسته تحلیل شد. یافتهها: درمان تغییرات معنادار و قابل توجهی در کاهش علایم افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران ایجاد کرد. یافته ها موید اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیمارن افسرده بودند و پایداری درمان در مرحله پیگیری نیز تأیید شد. نتیجهگیری: درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت در کاهش علایم افسردگی اساسی اثر بخش بود که در چارچوب دیدگاههای رفتاری موج سوم قابل تفسیر می باشد لذا به عنوان یک روش درمان موثر برای اختلال افسردگی اساسی توصیه می شود.