حسن انصاری؛ مسعود جان بزرگی؛ صدیقه حسینی سمنانی؛ سید محمد غروی راد؛ سید کاظم رسول زاده طباطبایی
چکیده
این پژوهش با هدف ارائه الگوی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی در درمان اختلال وسواس- بیاختیاری و بررسی میزان اثربخشی آن در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز انجام شده است. در این مقاله از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش اول پژوهش ( تهیه بسته درمان شناختی-رفتاری با رویکرد اسلامی)، به روش کیفی و با استفاده از تحلیل منابع ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارائه الگوی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی در درمان اختلال وسواس- بیاختیاری و بررسی میزان اثربخشی آن در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز انجام شده است. در این مقاله از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش اول پژوهش ( تهیه بسته درمان شناختی-رفتاری با رویکرد اسلامی)، به روش کیفی و با استفاده از تحلیل منابع دینی انجام شد . بخش کمی پژوهش از نوع شبه آزمایشی شامل سه گروه شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، شناختی- رفتاری آبرامویتز و گروه گواه بود که 12 نفر در هر گروه بررسی شدند. از بین افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره با شکایت وسواس،36 نفر به روش نمونهگیری در دسترس موردمطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمونهای تحلیل کواریانس( تک و چندمتغیری) و شاخص معناداری بالینی استفاده شد. یافتهها نشان داد درمان مذهبی بر شدت اختلال وسواس- بیاختیاری و اغلب نشانههای آن موثر است و وسواسها را بیشتر از درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز کاهش میدهد. در گروه درمان مذهبی،10 نفر و در گروه شناختی- رفتاری آبرامویتز، 6 نفر در کاهش شدت وسواس به سطح معناداری بالینی رسیدند و در گروه گواه هیچکدام از افراد به این سطح نرسیدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد الگوی درمان شناختی- رفتاری با رویکرد اسلامی، با تأثیر بر معنادهیهای نادرست مذهبی- اخلاقی( احساس گناه مرضی) میتواند بر شدت و نشانههای وسواس- بیاختیاری موثر باشد بنابراین مکمل درمان شناختی- رفتاری آبرامویتز در درمان وسواس- بی اختیاری است.
سعیده زمردی؛ سید کاظم رسول زاده طباطبایی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 63-88
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی دو روش درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی به صورت سه گروهی ، با پیش آزمون و آزمون نهایی همراه با روش های درمانی با گروه گواه است. با توجه به ماهیت پژوهش که جز طرح ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی دو روش درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(IBS) صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع طرح های شبه آزمایشی به صورت سه گروهی ، با پیش آزمون و آزمون نهایی همراه با روش های درمانی با گروه گواه است. با توجه به ماهیت پژوهش که جز طرح های آزمایشی محسوب می شود وهمچنین با توجه به رعایت افت آزمودنی تعداد 36 نفر (12 نفر در هر گروه) بیمار مبتلا بهIBS بر اساس معیارهای رم (ROMEIII)، 20 مرد و 16زن با میانگین سنی 32 سال به صورت در دسترس انتخاب و با توجه به شرایط ورود به طور تصادفی در گروه های درمانی و کنترل جایگزین شدند. در نظر گرفته شده است در هر سه گروه مقیاس پرسشنامه IBS-QOL34 به عنوان پیش آزمون اجرا گردید. سپس دو گروه درمانی هر کدام تحت درمانگری شناختی- رفتاری (CBT) و درمانگریمبتنی بر ذهن آگاهی (MFT) قرار گرفته ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند،در پایان مقیاس فوق به عنوان پس آزمون در هر سه گروه اجرا شد.سپس بعد از پیگیری دو ماهه مجددا هر سه گروه مورد ارزیابی مجدد با پرسشنامه IBS-QOL34 قرار گرفتند. نتایج سه گروه در سه مرحله با استفاده از آزمونهای آماری مربوط مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که اختلاف بین روشهای درمانی پس از کنترل و حذف اثر پیش آزمون، معنادار بود (05/0p< ). همچنین نتایج آزمون پس تبعی LSD نیز نشان دهنده اختلاف معنادار روش درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود (05/0 p<). با توجه به نتایج به دست آمده ،می توان نتیجه گرفت که روشهای نوین روان درمانی در بهبود کیفیت زندگی سندرم روده تحریک پذیر بایستی مدنظر درمانگران قرار گیرد ،چرا که استفاده از روشهای قدیمی همیشه سودبخش نیست و حتی ممکن است اثربخش نیز نباشد.