Morteza Keshmiri؛ Freshteh Mootabi؛ Ladan Fata؛ Mohsen Kachooei؛ Kimia Khoshroo
چکیده
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated ...
بیشتر
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated in an in-depth unstructured interview. Data were analyzed based on the seven-step Colaizzi's method.
Findings: Based on the findings of this study, eight themes of “physical reactions,” “accompanying emotions,” “making mistakes,” “other,” “being subject to judgment,” “blame,” “annihilation,” and “having a negative view of self,” in addition to three sub-themes of “incompetence,” “worthlessness” and “inadequacy” were common in the lived experience of individuals of shame. The resulting themes were explored and discussed.
Conclusion: The findings of this study can be used to develop shame assessment scales considering the Iranian culture and to plan interventions that target these common themes.
مرتضی کشمیری؛ فرشته موتابی؛ لادن فتی؛ محسن کچویی
چکیده
چکیده هدف: شرم از جمله هیجانات خودآگاه است که نقش مهمی در زندگی انسان دارد. با توجه نقص دانش بافتاری و فرهنگ محور در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم شرم در جمعیت غیربالینی و ارائه مدل مفهومی برای آن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد است. مشارکتکنندگان در این پژوهش شامل 16 نفر (8 مرد و 8 زن) بود که انتخاب ...
بیشتر
چکیده هدف: شرم از جمله هیجانات خودآگاه است که نقش مهمی در زندگی انسان دارد. با توجه نقص دانش بافتاری و فرهنگ محور در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم شرم در جمعیت غیربالینی و ارائه مدل مفهومی برای آن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد است. مشارکتکنندگان در این پژوهش شامل 16 نفر (8 مرد و 8 زن) بود که انتخاب افراد در ابتدا به صورت هدفمند و در ادامه بر اساس نمونهگیری نظری انجام شده است. روش جمعآوری دادهها مصاحبه بدون ساختار بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش کوربین و استراوس (2014) و از نرم افزار (2018) MAXQDA استفاده شد. یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش، سه مقولۀ اصلی در توصیف مشارکتکنندگان از تجربۀ شرم عبارت بود از «قضاوت درونیشده»، «سرافکندگی» و «خودواقعی نبودن». به علاوه تجربۀ شرم همراه بوده است با راهبردهای متنوعی که برای پیشگیری از شرم یا خلاصی از آن استفاده میشده است. پیامد این راهبردها در دو مقولۀ «خودواقعی نبودن» و «نگرش منفی به خود» با سه زیر مقولۀ «بیعرضگی»، «کافی نبودن» و«متفاوت بودن» خلاصه گردید. نتیجهگیری: در این مطالعه شرم در جمعیت غیربالینی با ژرفای بیشتری بررسی شد که نتایج آن نشان دهنده تأثیر چشمگیر این هیجان بر کیفیت زندگی افراد بود و بر اهمیت اقدامات آموزشی در مدیریت این هیجان تاکید داشت.
Morteza Keshmiri؛ Freshteh Mootabi؛ ladan fata؛ Mohsen Kachooei
چکیده
Shame is one of the emotions that a person experiences in a variety of everyday situations and many cases it is annoying. Shame is known as a moral emotion, yet its role in psychopathology has been emphasized. This study aimed to examine the lived experience of shame in individuals. This research is a qualitative study with a phenomenological approach. This research describes in-depth what shame is and how it is experienced from the perspective of individuals. The participants included eight men and seven women who contributed to an in-depth unstructured interview. A seven-step Colaizzi method ...
بیشتر
Shame is one of the emotions that a person experiences in a variety of everyday situations and many cases it is annoying. Shame is known as a moral emotion, yet its role in psychopathology has been emphasized. This study aimed to examine the lived experience of shame in individuals. This research is a qualitative study with a phenomenological approach. This research describes in-depth what shame is and how it is experienced from the perspective of individuals. The participants included eight men and seven women who contributed to an in-depth unstructured interview. A seven-step Colaizzi method was used to analyze the data. Data were analyzed using MAXQDA (2018) software.Based on our findings, the eight themes of "physical reactions", "accompanying emotions", "making mistakes", "vicarious shame", "gaze of others", "being subject to judgment", " preoccupation" and three sub-themes of "worry", "rumination" and "blame", "existential shame" with the sub-themes of "inadequacy" and "feeling different" are the most common ones in people's experience of shame. Results are discussed regarding the existing literature. In general, the study of people's experience of shame shows that there are common themes in the description of different people from what they have experienced. The use of shame as a concept in psychotherapy may improve our understanding of the nature of some psychological problems.
ندا قاسمی؛ میترا گودرزی؛ فیروزه غضنفری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا اختلال اضطراب افسردگی مختلط بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط شهر اصفهان بودند. حجم نمونه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا اختلال اضطراب افسردگی مختلط بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط شهر اصفهان بودند. حجم نمونه شامل 24 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش مقیاس تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2002)، مقیاس پنج عاملی ذهن آگاهی و مقیاس عاطفه خود آگاه-3 (تانگنی، 1989) بودند. گروه آزمایش تحت مداخله درمان متمرکز بر شفقت 8 جلسه ای به شیوه جلسات هفتگی یک ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، مهارت های ذهن آگاهی و آمادگی برای تجربه شرم و گناه گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون نمرات کمتری در تجربه شرم و گناه و نمرات بیشتری در مهارت های ذهن آگاهی کسب کردند. همچنین آموزش شفقت به خود باعث بهبود تنظیم شناختی هیجان افراد گروه آزمایش شد. بر اساس یافتهها میتوان گفت که درمان مبتنی بر شفقت می تواند به عنوان گزینه درمانی مناسبی جهت بهبود مهارت های ذهن آگاهی، تنظیم شناختی هیجان و آمادگی برای تجربه شرم و گناه افراد مبتلا به اختلال اضطراب افسردگی مختلط به کار رود.
سمیرا کرملو؛ یاسمن متقی پور؛ احمد برجعلی؛ منصوره السادات صادقی؛ حمید خانی پور
چکیده
شرم و انگ حاصل از بیماری به عنوان تجارب هیجانی شایع منفی در خانوادههای بیماران اسکیزوفرن است که هم روی سلامت خانواده و هم افزایش احتمال بازگشت مجدد نشانههای بیمار اثر گذار است. اما هنوز اطلاعات کمی در خصوص اینکه چرا برخی افراد انگ را استرس زا تر دریافت میکنند و برخی آنرا قابل رویارویی در نظر میگیرند، وجود دارد. پژوهش حاضر ...
بیشتر
شرم و انگ حاصل از بیماری به عنوان تجارب هیجانی شایع منفی در خانوادههای بیماران اسکیزوفرن است که هم روی سلامت خانواده و هم افزایش احتمال بازگشت مجدد نشانههای بیمار اثر گذار است. اما هنوز اطلاعات کمی در خصوص اینکه چرا برخی افراد انگ را استرس زا تر دریافت میکنند و برخی آنرا قابل رویارویی در نظر میگیرند، وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان متغیرهای انگ دریافتی، ارزیابی شناختی، حساسیت به طرد و احساس شرم و تعیین پیش بینی کنندههای احساس شرم انجام شد.این پژوهش از نوع کمی (پس رویدادی)- همبستگی بود. 150 نفر از خانوادههای بیماران روانپزشکی با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. میان انگ دریافتی با سایر متغیرها رابطه معناداری وجود دارد، اما ارزیابی شناختی با حساسیت به طرد و حساسیت به طرد با شرم درونی رابطه معناداری ندارند. مدل بدست آمده از تحلیل رگرسیون بیانگر این است که 23% درصد از کل تغییرات شرم درونی توسط انگ دریافتی و ارزیابی شناختی و 23% درصد از تغییرات شرم بیرونی توسط انگ دریافتی و حساسیت به طرد تبیین میگردد. ارزیابی شناختی منفی نسبت به بیماری روانپزشکی مانند در اختیار نداشتن منابعی برای رویارویی با بیماری در ایجاد احساس شرم درونی نقش تعیین کنندهای دارد. حساسیت به طرد به عنوان سبکی که در آن دیگران به عنوان منبع تهدید تلقی میگردند، با بیش برآورد کردن قدرت و جایگاه اجتماعی دیگران در جهت تهدید، آسیب زدن و طرد کردن به احساس شرم بیرونی دامن میزند.