مقاله پژوهشی
علی موسوی اصل؛ احمد برجعلی؛ فرامرز سهرابی؛ نورعلی فرخی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 1-20
چکیده
هدف: علیرغم وجود روش های متنوع روان شناختی برای درمان علائم اختلال استرس پس از ضربه PTSD))، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به این اختلال، به درمان های مذکور پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سئوال که" آیا طرح واره درمانی برکاهش علائم تجربه ...
بیشتر
هدف: علیرغم وجود روش های متنوع روان شناختی برای درمان علائم اختلال استرس پس از ضربه PTSD))، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به این اختلال، به درمان های مذکور پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سئوال که" آیا طرح واره درمانی برکاهش علائم تجربه مجدد هیجانی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس ضربه تاثیر دارد؟" پایه ریزی و اجرا شده، تا از این طریق اثربخشی این شیوه درمانی نوپا، برای درمان علائم اختلالی که مزمن و مقاوم به درمان های روان شناختی گذشته است، ارزیابی شود. روش: روش تحقیق، طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، ابزار پژوهش، پرسشنامه فرم کوتاه طرح واره یانگ، پرسشنامه جبران یانگ، پرسشنامه اجتناب یانگ-رای، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون، مقیاس اجرایی بالینی اختلال استرس پس از ضربه، جامعه آماری، جانبازان مزمن PTSD، روش نمونه گیری، نمونه در دسترس هدفمند، حجم نمونه (3=N)، مداخلات درمانی: 21 جلسه درمان برای هر آزمودنی و دوره پیگیری دو ماهه. ابزارهای آماری: میانگین، تغییر ضریب پایا، خطای استاندارد تفاوت و درصد بهبود بالینی. یافتهها: یافته ها نشان می دهد که طرح واره درمانی در رسیدن به آماج درمانی موفق، و انجام آن کاهش علائم تجربه مجدد PTSDرا به همراه داشته است، این درمان همچنین باعث کاهش شدت فعالیت طرحوارههای ناسازگار در بیماران PTSD شده و دوره پیگیری روند درمان، نشان از دوام دستاوردهای درمان دارد. نتیجهگیری: نظر به این که علائم تجربه مجدد در PTSDبسیار پایدار بوده و متغیر های شخصی در ایجاد و رشد و ابقاء آنها نقش موثری دارد و از سویی این عوامل، مرتبط با روابط ناسازگار پیش از ضربهاند که در ایجاد طرحواره های ناسازگار اولیه نقش دارند، طرح واره درمانی با آماج قرار دادن ریشه های تحولی اختلال و بازسازی طرح واره های ناسازگار، قادر به درمان پایدار علائم تجربه مجدد بوده است.
مقاله پژوهشی
رضا پورحسین؛ فرزاد فرهودی؛ محسن امیری؛ محمود جانبزرگی؛ اکرم رضایی بیداخویدی؛ فاطمه نوراللهی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 21-40
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.رابطه میان افکار خودکشی با تابآوری و عزت نفس منفی و معنادار بود. همچنین متغیرهای اضطراب،افسردگی، سلامت روانی و تنیدگیهای روزانه دارای همبستگی مثبت با افکار خودکشی بودند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، افسردگی بیشترین سهم را در پیشبینی افکار خودکشی ایفا میکرد و بعد از آن متغیرهای اضطراب، سلامت روانی، تابآوری و تنیدگیهای روزانه در این پیشبینی قرار گرفتند. این متغیرها بر روی هم 21 درصد واریانس افکار خودکشی را تبیین کردند. شناخت مسائل و مشکلات روانشناختی و سلامت روانی از قبیل اضطراب و افسردگی و عوامل دیگری همچون تاب آوری و تنیدگیهای روزانه به عنوان متغیر های مهم در فهم خودکشی و افکار مربوط به آن نقش مهمی را ایفا میکنند.
مقاله پژوهشی
هادی پرهون؛ علیرضا مرادی؛ محمد حاتمی؛ شیوا مشیرپناهی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 41-62
چکیده
زمینه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی می باشد، روشهای متنوعی جهت درمان آن وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. روش: در یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از ...
بیشتر
زمینه: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی می باشد، روشهای متنوعی جهت درمان آن وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی انجام شده است. روش: در یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 22 آزمودنی زن، که براساس ملاک های DSM-IV-TR توسط روانپزشک افسرده اساسی تشخیص داده شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ گروه آزمایش درمان فعال سازی رفتاری دریافت کردند وگروه کنترل در لیست انتظار قرارگرفتند. هر دوگروه مقیاسهای (BDI-II)، (HRSD) و WHOQOL-BREF)) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری (سه ماه پس از دریافت مداخله) را پر کردند. نتایج با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره، و آزمون Tوابسته تحلیل شد. یافتهها: درمان تغییرات معنادار و قابل توجهی در کاهش علایم افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران ایجاد کرد. یافته ها موید اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش علایم و افزایش کیفیت زندگی بیمارن افسرده بودند و پایداری درمان در مرحله پیگیری نیز تأیید شد. نتیجهگیری: درمان فعالسازی رفتاری کوتاه مدت در کاهش علایم افسردگی اساسی اثر بخش بود که در چارچوب دیدگاههای رفتاری موج سوم قابل تفسیر می باشد لذا به عنوان یک روش درمان موثر برای اختلال افسردگی اساسی توصیه می شود.
مقاله پژوهشی
احسان کیوهئی؛ پگاه پروین
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 63-82
چکیده
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه سلامت روانی کارکنان بخش درمانی با کارکنان بخش غیردرمانی شهر همدان در زمستان 1391 انجام شده است. با توجه به عوامل استرسزایی که خاص محیطهای بیمارستانی است و نیز ارتباط دایم کارکنان این محیطها با بیماری و مرگ انسانها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیردرمانی سلامت روانی نامطلوبتری ...
بیشتر
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه سلامت روانی کارکنان بخش درمانی با کارکنان بخش غیردرمانی شهر همدان در زمستان 1391 انجام شده است. با توجه به عوامل استرسزایی که خاص محیطهای بیمارستانی است و نیز ارتباط دایم کارکنان این محیطها با بیماری و مرگ انسانها، انتظار می رود شاغلین بخش درمانی در مقایسه با بخش غیردرمانی سلامت روانی نامطلوبتری داشته باشند و بعلاوه زنان نیز نسبت به عوامل فوق آسیب پذیرتر باشند. روش: در این مطالعه که بصورت علی- مقایسهای انجام شده 125 نفر پرسنل درمانی از 4 مرکز و 98 نفر پرسنل غیردرمانی از 3 مرکز یک سازمان غیردرمانی شهر همدان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی (GHQ-28) بود که نقطه برش در کل آزمون 23 و در زیر مقیاسها 6 در نظر گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری 2χ و OR تحلیل شدند. یافته ها: 6/41 درصد پرسنل درمانی و 0/49 درصد پرسنل غیردرمانی در شاخص کل، بالاتر از نقطه برش شناسایی شدند اما تفاوت شیوع اختلالات بین دو نوع سازمان در هیچیک از شاخصها از نظر آماری معنیدار نبود. از سوی دیگر رابطه بین جنسیت و شیوع اختلال روانی در پرسنل درمانی معنادار بدست آمد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، به نظر می رسد ثبات در تصمیم گیریهای مدیریتی و در نتیجه افزایش پیش بینی پذیری شرایط می تواند به بهبود سلامت روانی کارمندان کمک کند.
مقاله پژوهشی
مهدی زارع بهرام آبادی؛ طیبه نظری
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 83-98
چکیده
زمینه و هدف: درکشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره میشوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی بر افسردگی وخودکارآمدی زنان سرپرست خانواده اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل وگمارش تصادفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: درکشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره میشوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی بر افسردگی وخودکارآمدی زنان سرپرست خانواده اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل وگمارش تصادفی بود. با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی30 نفراز زنان سرپرست خانواده تحت پوشش بهزیستی شهرستان کنگاورانتخاب و در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس خودکارآمدی شرر جمع آوری شدند. درطی ده جلسه به صورت هفتگی گروه درمانی شناختی برای گروه آزمایش اعمال شد درحالیکه گروه کنترل در فهرست انتظارقرارگرفت. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزارSpss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس حاکی ازآن بود که گروه درمانی شناختی به طورمعناداری باعث کاهش افسردگی وافزایش خودکارآمدی درگروه آزمایش درمقایسه باگروه کنترل شده است. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی برکاهش افسردگی و افزایش خودکارآمدی زنان سرپرست خانواده تحت پوشش بهزیستی کنگاور مؤثر بود.
مقاله پژوهشی
پرویز شزیفی درآمدی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 99-118
چکیده
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا ...
بیشتر
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا 26 سال که به روش نمونه در دسترس در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) گمارده شدند. به گروه آزمایش یک پروتکل درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی اصلاح شده تیزدل و همکاران (1995) به مدت 9 هفته آموزش داده شد ولی به گروه کنترل آموزش داده نشد. نتایج: تحلیل دادهها با استفاده از روش T گروههای مستقل، مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میزان اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در گروه آزمایش کاهش یافت. همچنین در گروه آزمایش افزایش عاطفهی مثبت مشاهده شد ولی در گروه کنترل مشاهده نشد. درمان مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی افراد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی مؤثر است.
مقاله پژوهشی
نجمه حمید
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 119-142
چکیده
زمینه: شواهد بالینی و عصب روانشناختی نشانگر اشکال در حافظه و فعالیتهای عالی ذهن و فرایندهای شناختی پس از الکتروشوک در بیماران دچار اختلال افسردگی اساسی است. هدف: هدف از این پژوهش، مطالعه اثرات الکتروشوک بر حافظه و فرایندهای شناختی بیماران زن دچار اختلال افسردگی اساسی بوده است. روش: در یک طرح علّی مقایسهای پس رویدادی، عملکرد 30 ...
بیشتر
زمینه: شواهد بالینی و عصب روانشناختی نشانگر اشکال در حافظه و فعالیتهای عالی ذهن و فرایندهای شناختی پس از الکتروشوک در بیماران دچار اختلال افسردگی اساسی است. هدف: هدف از این پژوهش، مطالعه اثرات الکتروشوک بر حافظه و فرایندهای شناختی بیماران زن دچار اختلال افسردگی اساسی بوده است. روش: در یک طرح علّی مقایسهای پس رویدادی، عملکرد 30 بیمار زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بر اساس مصاحبه بالینی و مقیاس افسردگی بک (BDI) با استفاده از مجموعه آزمونهای حافظه و نوروسایکولوژیک قبل و پس از دریافت الکتروشوک در چند مرحله و پس از دوره پیگیری یک ساله، ارزیابی و با عملکرد گروه دیگری از بیماران زن دچار اختلال افسردگی اساسی که فقط تحت درمانهای دارویی بودهاند و از نظر متغیرهای سن، جنسیت، میزان تحصیلات و سایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش با گروه بیمار کاملاً همتا بودند، مقایسه شدند. نتایج حاصل از ارزیابی کمی و کیفی حافظه و فرآیندهای شناختی در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که تفاوت معنیداری میان حافظه عددی،حافظه منطقی ،بهره حافظه ،یادگیری کلامی شنوایی و سایر فرایندهای شناختی گروه آزمایش، قبل از الکتروشوک و همه مراحل بعد از آن در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت (001/0p<) (001/0p<). یعنی عملکرد حافظه و فرایندهای شناختی در همه مراحل بعد از الکتروشوک و حتی 12 ماه بعد ازان به طور معنی داری کاهش یافت (001/0p<). میتوان نتیجه گرفت که الکتروشوک باعث کاهش حافظه و فعالیتهای عالی ذهن و فرایندهای شناختی در بیماران زن مبتلا به افسردگی اساسی شده است. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی کمی و کیفی حافظه آشکار ساخت که اگر چه عوارض الکتروشوک بر حافظه پس از خاتمه جلسات کاهش یافته اما افت حافظه و فرایندهای شناختی پس از دوره پیگیری 12 ماهه در مقایسه با گروه گواه کماکان به طور معنیداری تداوم داشته است (001/0p<).
مقاله پژوهشی
لیلا حیدری نسب؛ مهدی خوریانیان؛ زهرا طبیبی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، صفحه 143-168
چکیده
چکیده این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر کاهش نشانهها و سبکهای دفاعی در مبتلایان به افسردگی انجام شد. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی که در آن از پیش-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده، میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویانِ سال 90-91 مبتلا به افسردگی، در دانشگاه فردوسی مشهد ...
بیشتر
چکیده این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر کاهش نشانهها و سبکهای دفاعی در مبتلایان به افسردگی انجام شد. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی که در آن از پیش-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده، میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویانِ سال 90-91 مبتلا به افسردگی، در دانشگاه فردوسی مشهد بودند که 16 نفر از آنها به شیوه نمونهگیری داوطلبانه مبتنی بر هدف انتخاب شدند و بر مبنای گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دادهها به کمک پرسشنامههای جمعیتشناختی، افسردگی بک و سبکهای دفاعی در مورد هر دو گروهِ آزمایش و کنترل جمع آوری شد. گروه آزمایش بنا به هدف طرح، بستهی رواندرمانی روانپویشی کوتاهمدت فشرده را در 20 جلسه دریافت کردند، در حالیکه در مورد گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. بعد از پایان دورهی رواندرمانی، مجدداً پرسشنامههای مذکور در مرحله پسآزمون اجرا شدند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که رواندرمانی پویشی کوتاهمدتِ فشرده باعث کاهش نشانههای افسردگی (001/0p<)، سبکهای دفاعی رشد نایافته (17/0p<) و روانرنجور (001/0p<) و همینطور منجر به افزایش سبک دفاعی رشد یافته (001/0p<) در گروه آزمایش شده است. تأیید فرضیههای تحقیق مبین این است که رواندرمانی پویشی کوتاهمدتِ فشرده منجر به بهبود خلق و بکارگیری سبکدفاعی کارآمدِ رشدیافته و نیز کاهش استفاده از سبکهای دفاعی سازشنایافته رشد نایافته و روانرنجور گردیده است.