مقاله پژوهشی
عیسی جعفری؛ فاطمه حقیقت؛ فرشته پورمحسنی کلوری
چکیده
انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک به عنوان متغیرهای روانشناختی از عوامل مهم درمان موفق در ترک مواد محسوب میشوند، بنابراین شناسایی پروتکلهای آموزشی جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک برای افراد تحت درمان دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی ترک و انگیزش درمان در افراد ...
بیشتر
انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک به عنوان متغیرهای روانشناختی از عوامل مهم درمان موفق در ترک مواد محسوب میشوند، بنابراین شناسایی پروتکلهای آموزشی جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک برای افراد تحت درمان دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی ترک و انگیزش درمان در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش تحقیق از نوع آزمایشی و با طرح پیشآزمون، پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مرکز ترک اعتیاد تسلیم آرامش شهرستان تالش در سال 1397 بودند. که از میان آنان، 30 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی (بر پایه معیارهای تشخیصیDSM-V ) که مرحله سمزدایی را به پایان رسانده بودند به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل گمارده شدند و به پرسشنامههای انگیزش درمان میلر و تونیگان (1996) و پرسشنامه خودکارآمدی ترک برامسون (1999) پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک تفاوت معنیدار بود (05/0P). با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک بیماران وابسته به مواد تأثیر معنیداری دارد. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک در افراد وابسته به مواد شده است؛ بنابراین به متخصصان فعال در درمان روانشناختی اعتیاد و مراکز ترک اعتیاد پیشنهاد میشود که از پروتکل رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش انگیزش درمان و خودکارآمدی ترک آزمودنیهای تحت درمان استفاده کنند.
مقاله پژوهشی
سیده زهرا موسوی؛ علی پاکیزه
چکیده
تیپ شخصیتی دی به وسیله آسیب پذیری نسبت به بیماری مشخص میگردد و شامل دو بعد عاطفه منفی و بازداری اجتماعی میشود. در پژوهشهای سالهای اخیر به نقش تیپ شخصیتی دی در پیامدهای جسمانی و روانشناختی توجه شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، پیش بینی اختلالات روانی بر اساس تیپ شخصیتی دی در دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر بود. روش پژوهش ...
بیشتر
تیپ شخصیتی دی به وسیله آسیب پذیری نسبت به بیماری مشخص میگردد و شامل دو بعد عاطفه منفی و بازداری اجتماعی میشود. در پژوهشهای سالهای اخیر به نقش تیپ شخصیتی دی در پیامدهای جسمانی و روانشناختی توجه شده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، پیش بینی اختلالات روانی بر اساس تیپ شخصیتی دی در دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. از بین دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر، نمونهای به تعداد 213 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه تیپ شخصیتی دی (DS-14) و چک لیست نشانههای اختلالات روانی (SCL-90-R) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روشهای توصیفی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS-26 استفاده گردید. یافتهها بیانگر رابطه بین تیپ شخصیتی دی و نیز هر دو بعد آن (عاطفه منفی و بازداری اجتماعی) با نمره کلی اختلالات روانی و 9 بعد آن میباشد (05/0>p و 01/0>p ) یافتههای رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که تیپ شخصیتی دی قادر به تبیین 39 درصد از واریانس اختلالات روانی و بعد عاطفه منفی قادر به تبیین 42 درصد از واریانس اختلالات روانی میباشد. به دلیل قدرت پیش بینی کننده تیپ شخصیتی دی در ایجاد اختلالات روانی، به نظر میرسد مداخلات مربوط به تیپ شخصیتی دی در دانشجویان میتواند کاهش مشکلات روانشناختی در این افراد را به دنبال داشته باشد.
مقاله پژوهشی
حسین محققی؛ محمد مینایی؛ ابوالقاسم یعقوبی؛ مهران فرهادی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ابعاد سخترویی مادران کودکان مبتلا به سرطان میباشد.روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل میدادند. ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ابعاد سخترویی مادران کودکان مبتلا به سرطان میباشد.روش: طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل میدادند. که تعداد 43 نفر برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت با توجه به ملاکهای ورود و خروج و افت آزمودنی تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. سپس برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی به تعداد 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و پیش آزمون و پس آزمون بر روی گروههای آزمایش و کنترل با استفاده از پرسشنامه سخت رویی کوباسا انجام گرفت. در نهایت به وسیله نرمافزار اس پی اس اس تحلیل آماری کوواریانس بر روی دادههای به دست آمده از پرسشنامه ها انجام شد.یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از این مطلب بود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، نمره کل سخت رویی را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد (F=6.17, P<0/05). هم چنین بر ابعاد چالش و تعهد تاثیر معناداری مشاهده شد ولی بر بعد کنترل تاثیر معناداری یافت نشد.نتیجه گیری: در این پژوهش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی با هدف قرار دادن سازوکار سخترویی نمره ابعاد چالش و کنترل را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد. بنابراین، این برنامه میتواند در طی دوران بستری کودکان در بیمارستان بر روی مادران اجرا شود تا تحمل بیماری فرزندشان برایشان آسانتر شود.
مقاله پژوهشی
زهرا ابراهیمی؛ احمد عابدی؛ اصغر آقایی
چکیده
اختلال نقص توجه/بیشفعالی یکی از اختلالات شایع در کودکان است و مبتلایان به آن دارای نقایصی در کارکردهای اجرائی و یادگیری هستند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرائی و مقایسه اثربخشی آن با برنامه بارکلی بر کارکردهای اجرائی و رفتارهای یادگیری کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش ...
بیشتر
اختلال نقص توجه/بیشفعالی یکی از اختلالات شایع در کودکان است و مبتلایان به آن دارای نقایصی در کارکردهای اجرائی و یادگیری هستند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرائی و مقایسه اثربخشی آن با برنامه بارکلی بر کارکردهای اجرائی و رفتارهای یادگیری کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری دو ماهه بود. نمونه آماری 45 نفر از مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقصتوجه/بیشفعالی در شهر اصفهان در بهار و تابستان 1398 بودند که بر مبنای ملاکهای ورود و خروج به صورت دردسترس انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) و هر گروه 15 نفر گمارده شدند. از آزمون عصب- روانشناختی کولیج (2002) و مقیاس رفتارهای یادگیری (2000) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت 12 جلسه الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرائی و گروه آزمایش دوم تحت 8 جلسه برنامه بارکلی قرار گرفتند و گره کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد. دادههای جمع آوری شده به روش تحلیل واریانس اندازههای تکرار شده و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. الگوی والدگری مبتنی بر نظریههای کارکردهای اجرائی و برنامه بارکلی بر کارکردهای اجرائی و رفتارهای یادگیری کودکان مبتلا به نقصتوجه/بیشفعالی دارای اثرات مثبت داشتند (05/0>p). به این معنا که الگوی والدگری مبتنی بر نظریههای کارکردهای اجرائی و برنامه بارکلی منجر به بهبود معنادار کارکردهای اجرائی و رفتارهای یادگیری کودکان مبتلا به نقصتوجه /بیشفعالی شدند. بنابراین الگوی والدگری مبتنی بر نظریههای کارکردهای اجرائی و برنامه بارکلی به منظور بهبود کارکردهای
مقاله پژوهشی
مهدی خانجانی؛ ترنم صالحی؛ احمد برجعلی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان هیجانمحور بر خودکارآمدی والدگری و احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران با فرزند دچار آسیب سوختگی مراجعه کننده به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران (شهید مطهری)، در پاییز ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان هیجانمحور بر خودکارآمدی والدگری و احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه مادران با فرزند دچار آسیب سوختگی مراجعه کننده به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران (شهید مطهری)، در پاییز 1398 بود. تعداد 30 نفر از این مادران که در پرسشنامه خودکارآمدی والدگری دومکا و همکاران(1996) و احساس گناه آیزنک (2007) نمرات پایینتری داشتند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی تحت درمان هیجانمحور (گرینبرگ، 1986) قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره، حاکی از آن بود که بین گروه آزمایش و گواه در متغیر خودکارآمدی علیرغم افزایش آن در گروه آزمایش، تفاوت معناداری یافت نشد. اما، درمان هیجانمحور بهطور معناداری در کاهش احساس گناه مادران کودکان دچار آسیب سوختگی موثر بود (P<0/05). نتیجه این پژوهش نشان داد که از درمان هیجانمدار میتوان در کاهش احساس گناه و هیجانهای منفی مادران دارای فرزند با آسیب سوختگی، استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
مهتا اسکندرنژاد؛ فهیمه رضائی
چکیده
مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان یکی از درمان های شناختی- رفتاری موج سوم شناخته می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در ورزشکاران نابینا و کم بینا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری را ...
بیشتر
مداخلات مبتنی بر ذهنآگاهی به عنوان یکی از درمان های شناختی- رفتاری موج سوم شناخته می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در ورزشکاران نابینا و کم بینا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری را کلیۀ ورزشکاران گلبالیست استان آذربایجان شرقی در سال 98 تشکیل می دادند که از این میان 27 ورزشکار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای تحت مداخلۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های ذهن آگاهی ورزشی و توانایی های شناختی توسط شرکت کنندگان دو گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از آزمون های ویلکاکسون و یومن- ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مربوط به مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی در شرکت کنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحلۀ پسآزمون به طور معناداری بالاتر است. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد برنامۀ کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در ارتقای مهارت های ذهن آگاهی و توانایی های شناختی ورزشکاران نابینا و کم بینا مؤثر است. لذا، به عنوان یک مداخلۀ شناختی- رفتاری برای بهبود شناخت و ذهن آگاهی این ورزشکاران توصیه می شود.