علیرضا بی نیاز؛ عبدالعزیز افلاک سیر؛ محمدعلی گودرزی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبکهای هویت و پذیرش خود با افکار خودکشی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز انجامشده است. جامعهی آماری، 300 نفر از دانشجویان شش دانشکده مختلف دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 97-98 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی سبکهای هویت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سبکهای هویت و پذیرش خود با افکار خودکشی در بین دانشجویان دانشگاه شیراز انجامشده است. جامعهی آماری، 300 نفر از دانشجویان شش دانشکده مختلف دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 97-98 بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامهی سبکهای هویت برزونسکی، پرسشنامهی پذیرش خود و مقیاس افکار خودکشی بک بود. دادههای به دست آمده از طریق آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه همزمان و گامبهگام مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین سبکهای هویت اطلاعاتی و هنجاری با افکار خودکشی رابطه منفی معنیداری وجود دارد (01/0p<) و بین سبک هویت سردرگم-اجتنابی با افکار خودکشی رابطه مثبت معنیداری وجود دارد (01/0p<). همچنین بین پذیرش خود غیرمشروط و افکار خودکشی رابطه منفی معنیداری وجود دارد (01/0p<). به علاوه نتایج نشان داد سبکهای هویت اطلاعاتی و هنجاری و پذیرش خود غیرمشروط پیشبینی کنندهی منفی خودکشی میباشند و سبک هویت سردرگم-اجتنابی پیشبینی کنندهی مثبت خودکشی میباشد.
میترا مایلی؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ مصطفی نوکنی؛ سیاوش طالع پسند
چکیده
اختلال نارسایی توجه فزونکنشی همراه با الگوی پایدار عدم توجه و / یا فزونکنشی و رفتارهای تکانشی است که شدیدتر از آن است که معمولاً در کودکان با سطح تحولی مشابه دیده میشود. ملال تحصیلی با هدر رفتن منابع انسانی و هزینههای مالی بسیار همراه است؛ ملال تحصیلی یکی از مسائل اساسی گریبانگیر نظامهای آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر ...
بیشتر
اختلال نارسایی توجه فزونکنشی همراه با الگوی پایدار عدم توجه و / یا فزونکنشی و رفتارهای تکانشی است که شدیدتر از آن است که معمولاً در کودکان با سطح تحولی مشابه دیده میشود. ملال تحصیلی با هدر رفتن منابع انسانی و هزینههای مالی بسیار همراه است؛ ملال تحصیلی یکی از مسائل اساسی گریبانگیر نظامهای آموزشی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی رایانهیار در ملال تحصیلی دانشآموزان با اختلال نارسایی توجه فزونکنشی بود. شرکتکنندگان در این پژوهش شامل 24 (12 پسر و 12 دختر) دانشآموز دارای اختلال فزونکنشی و نارسایی توجه مقطع ششم تا نهم منطقه هفت تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود که بهصورت نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه بهصورت تصادفی جایگزین شدند. شرکتکنندگان پرسشنامه هیجانهای تحصیلی (پکران و همکاران، 2002) را در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تکمیل نمودند. گروه گواه در ده هفته 20 جلسه بازتوانی شناختی رایانهیار (هفتهای دو جلسه 30 دقیقهای) دریافت کردند. یافتهها بر اساس تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر در محیط نرمافزار SPSS-26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهد که ملال تحصیلی دانشآموزان با اختلال فزونکنشی نارسایی توجه در تمام خردهمقیاسها بهطور معناداری با اندازه اثری متوسط کاهش پیدا کرده است. توسعه و ارزیابی اثربخشی اولیه مداخله بازتوانی رایانهیار برای کودکان دارای اختلال نارسایی توجه فزونکنشی میتواند اولین گام را در پر کردن شکاف موجود در ادبیات بالینی حال حاضر بردارد و باعث بهبود ملال تحصیلی و کارکرد دانشآموزان با اختلال نارسایی توجه فزونکنشی شود و در نتیجه میتوان انتظار داشت که باعث بهبود کارکرد تحصیلی این دانشآموزان بشود.
غزال زندکریمی؛ الهه بافقی؛ روشنک خدابخش پیرکلانی
چکیده
هدف: رویکردهای درمانی موج سوم در سالهای اخیر در به علت مناسب نبودن درمانهای شناختی-رفتاری برای همه مبتلایان، به اختلال وسواسی-اجباری مورد توجه قرار گرفتهاند. از طرفی دیگر وجود سیستم عاطفه مثبت در نظامRDoC یک مسیر درمانی با تاکید برعلائم هیجانی و بدون برچسب زنی اختلال را پیشنهاد میکند. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی ...
بیشتر
هدف: رویکردهای درمانی موج سوم در سالهای اخیر در به علت مناسب نبودن درمانهای شناختی-رفتاری برای همه مبتلایان، به اختلال وسواسی-اجباری مورد توجه قرار گرفتهاند. از طرفی دیگر وجود سیستم عاطفه مثبت در نظامRDoC یک مسیر درمانی با تاکید برعلائم هیجانی و بدون برچسب زنی اختلال را پیشنهاد میکند. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته درمان اختلال وسواس، طبق سیستم عاطفه مثبت انجام شد. روش: جامعه آماری، افراد مبتلا به اختلال وسواس در شهرتهران در سال 1401 بودند و نمونهگیری از شانزده شرکت کننده به صورت هدفمند از چندکلینیک انجام شدند و مصاحبه تا رسیدن دادهها به اشباع ادامه یافت. گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها مبتنی بر روش گراندد تئوری با روش استراوس و کوربین و سه مرحله کدگذاری انجام شد. یافتهها: کدهای نظری بدست آمده در پژوهش شامل: یادگیری پاداش، پاسخگویی به پاداش، ارزشگذاری پاداش و امیدواری در کسب پاداش بودند که هر یک چهار دسته کد محوری و ده کد باز را شامل شدند که با عاملهای عاطفه مثبت در نظام RDoC تطابق بالایی داشتند. کدهای باز، محوری و نظری با تایید شش متخصص روانشناسی با ضریب کاپای 85/0 مورد تایید اعتبار قرار گرفتند. نوآوری: درمان اختلال وسواس، با توجه به حوزه عاطفه مثبت در نظام RDoC ، میتواند یکی از جدیدترین نگاهها به سبب شناسی و درمان این بیماری باشد که تاکنون با این جزییات به آن پرداخته نشده است. نتیجه گیری: توجه به سیستم عاطفه مثبت در افراد وسواسی، قادر است سطح خلقی و امیدواری مبتلایان را بالا برده و انگیزه آنان را جهت مبارزه درست با اختلال افزایش دهد. یافتههای این مطالعه، کدهای ارزشمندی را در این زمینه معرفی مینماید؛ اما مطالعات بیشتری در خصوص یافتن کدهای بیشتر و دقیقتر، جهت تحصیل نتایج قابل اتکا مورد نیاز است.
سحر باقری؛ محمد حاتمی؛ حسن رضایی جمالویی؛ مسلم عباسی
چکیده
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنیها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) 1 تا 5/5 و هدفمندانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایشی (آموزش خوددلسوزی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنیها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) 1 تا 5/5 و هدفمندانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایشی (آموزش خوددلسوزی شناختی) و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامههای خستگی فیسک (1994)، خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) و اجتناب هیجانی کندی (2015) پاسخ دادند. گروه آزمایش 10 جلسه آموزش خوددلسوزی شناختی را به صورت هفتهای یکبار به مدت 5/1 ساعت دریافت کردند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر نشان داد که آموزش خوددلسوزی شناختی بر کاهش ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس اثربخش هستند (001/0≥P). همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی حفظ شد. براساس نتایج این پژوهش میتوان از آموزش خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی، خودانتقادی و اجتناب از تجارب هیجانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
سهیلا سادات رسول؛ سوسن علیزاده فرد
چکیده
هدف این پژوهش، مقایسه تداعی های ضمنی و آشکار مربوط به پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان پسر دارای رفتار قلدری و بدون رفتار قلدری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل دانش آموزان پسر ۱۲ تا ۱۹ ساله شهر تهران در مقطع متوسطه اول و دوم بود که تعداد 113 دانشآموز از چهار دبیرستان پسرانه به روش نمونه گیری خوشه ...
بیشتر
هدف این پژوهش، مقایسه تداعی های ضمنی و آشکار مربوط به پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان پسر دارای رفتار قلدری و بدون رفتار قلدری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل دانش آموزان پسر ۱۲ تا ۱۹ ساله شهر تهران در مقطع متوسطه اول و دوم بود که تعداد 113 دانشآموز از چهار دبیرستان پسرانه به روش نمونه گیری خوشه ای در سال تحصیلی 1398-99 انتخاب شدند. به منظور شناسایی دانشآموزان با و بدون قلدری، از فرم نامگذاری قلدری همسالان (پکاریک و همکاران، ۱۹۷۶) استفاده شد. برای جمع آوری داده های پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه قلدری ایلینویز (اسپلیج و هالت، ۲۰۰۱)، چک لیست علاِئم بالینی Scl-90 (دراگوتیس، لیپمن و کوی، ۱۹۷۳) و آزمون تداعی ضمنی ( (IATبر اساس مدل گرینوالد و همکاران (۱۹۹۸) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون مقایسه میانگین، و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که تفاوت نمرات تداعی ضمنی پرخاشگری و اضطراب در دو گروه با و بدون قلدری معنادار است؛ اما تنها نمرات تداعی آشکار پرخاشگری دو گروه معنادار بود و تداعی اشکار اضطراب در دو گروه تفاوتی نداشت. یافته ها همچنین نشان داد که تداعی آشکار و ضمنی پرخاشگری، و تداعی ضمنی اضطراب میتوانند رفتار قلدری را با اطمینان پیش بینی نمایند (0001/0p≥ ). این نتایج تایید کنندة نقش تداعیهای ضمنی و آشکار در عرصه بالینی است؛ و در شناخت بهتر رفتار قلدری کمک مینماید، تا در تدوین برنامه های آموزشی و مداخله های روانشناختی مورد ملاحظه قرار گیرد.
فاطمه نیک خو؛ فاطمه نیکخو
چکیده
مهارتهای پیشزبانی نقش مهمی در شایستگیهای هیجانی - اجتماعی کودکان دارند. این در حالی است که بسیاری از کودکان با تاخیر ارتباطی در اکتساب شایستگیهای هیجانی -اجتماعی نارساییهایی نشان میدهند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر مداخله پیشزبانی خانواده محور بر مهارتهای هیجانی-اجتماعی کودکان زیر دو سال با تاخیر ارتباطی ...
بیشتر
مهارتهای پیشزبانی نقش مهمی در شایستگیهای هیجانی - اجتماعی کودکان دارند. این در حالی است که بسیاری از کودکان با تاخیر ارتباطی در اکتساب شایستگیهای هیجانی -اجتماعی نارساییهایی نشان میدهند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر مداخله پیشزبانی خانواده محور بر مهارتهای هیجانی-اجتماعی کودکان زیر دو سال با تاخیر ارتباطی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل مادران دارای کودکان زیر دوسال مراجعهکننده به مهدکودکهای دولتی منطقه دو و سه تهران در سال 1400 بود که از این تعداد 40 نفر از مادران به روش نمونهگیری هدفمند و با در نظر گرفتن ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند. مداخله خانوادهمحور به مدت 10 جلسه انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سنین و مراحل هیجانی-اجتماعی (ASQ_SE) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله پیشزبانی خانواده محور بر مهارتهای هیجانی-اجتماعی کودکان زیر دو سال با تاخیر ارتباطی تاثیر معنادار دارد (05/0>p). آموزش مهارتهای پیشزبانی خانواده محور میتواند به ارتقا مهارتهای هیجانی- اجتماعی کودکان زیر دو سال با تاخیر ارتباطی کمک نماید. بنابراین، میتوان از این مداخله به عنوان یک روش درمانی موثر در محیطهای بالینی استفاده کرد
علی احمدیان؛ خدامراد مومنی؛ جهانگیر کرمی
چکیده
مطالعه حاضر، با هدف تعیین میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد. طرح این پژوهش، توصیفی-زمینه یابی است. 584 دانش آموز (282 پسر و 302 دختر) دوره اول متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اختلال بی نظمی خلق مخرب مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده ...
بیشتر
مطالعه حاضر، با هدف تعیین میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه انجام شد. طرح این پژوهش، توصیفی-زمینه یابی است. 584 دانش آموز (282 پسر و 302 دختر) دوره اول متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اختلال بی نظمی خلق مخرب مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 و روش های آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون خی دو تحلیل شدند. نتایج نشان داد میزان شیوع اختلال بی نظمی خلق مخرب در دانش آموزان به صورت کلی 11/13، در پسران 13/82و در دختران 8/60 می باشد. تفاوت معنی داری بین میانگین نمره بی نظمی خلق مخرب و جنس (001/0=P) و بی نظمی خلق مخرب و ناحیه آموزش و پرورش دانشآموزان (024/0=P) وجود داشت ولی بین بینظمی خلق مخرب و سن و پایه تحصیلی تفاوت معنیداری وجود نداشت. نتایج نشان داد که شیوع اختلال بینظمی خلق مخرب در نوجوانان پسر و دختر شهر کرمانشاه بالا میباشد بنابراین لزوم اقدامات پیشگیرانه و درمانی از سوی آموزش پرورش این استان و همچنین تصمیم گیرندگان سلامت آشکار میگردد.
نسرین سیستانی پور؛ محمدجواد اصغری ابراهیم آباد؛ بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
چکیده
سرپرست شدن زنان از جمله شایعترین مسایل روانی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان سرپرست خانواده طبقه پایین ...
بیشتر
سرپرست شدن زنان از جمله شایعترین مسایل روانی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان سرپرست خانواده طبقه پایین اقتصادی اجتماعی بودند. از میان آنها، 30 نفر با روش نمونه گیری به شیوه ی هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسش نامه صفت تاریک شخصیت(جانسون و وبستر، 2010)، پرسش نامه شکفتگی (دینر و همکاران، 2009) و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) را تکمیل کردند. گروه آزمایش 10 جلسه طرحواره درمانی هیجانی گروهی و گروه کنترل آموزش شیرینی پزی (مداخلهنما) را دریافت کردند. دو گروه پرسشنامه ها را در دو مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. به منظور تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر صفات تاریک شخصیت، شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.001). بنابراین طرحواره درمانی هیجانی گروهی می تواند به متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده کمک کند.
مریم مرواریدی؛ رسول روشن چسلی؛ حجتاله فراهانی؛ علی مشهدی
چکیده
There is evidence that emotion plays a role in explaining generalized anxiety disorder, and on the other hand, dysfunctional emotional schemas are different in various psychopathological disorders, but few studies have addressed this issue. Therefore, the purpose of this study was to qualitatively investigate emotional schemas in Iranian patients with generalized anxiety disorder. For this purpose, 16 patients with generalized anxiety disorder in Mashhad, Iran were interviewed and their responses were qualitatively clustered to extract their emotional schemas and subthemes related to each emotional ...
بیشتر
There is evidence that emotion plays a role in explaining generalized anxiety disorder, and on the other hand, dysfunctional emotional schemas are different in various psychopathological disorders, but few studies have addressed this issue. Therefore, the purpose of this study was to qualitatively investigate emotional schemas in Iranian patients with generalized anxiety disorder. For this purpose, 16 patients with generalized anxiety disorder in Mashhad, Iran were interviewed and their responses were qualitatively clustered to extract their emotional schemas and subthemes related to each emotional schema. A semi-structured interview was conducted to investigate patients' perspectives on emotion and their 14 emotional schemas. Patients' statements were transcribed and analyzed through comparative-inductive thematic analysis and coding. They were then categorized into main themes and subtheme naming was done in consultation with experts. The findings showed that four emotional schemas of validation, duration, uncontrollability, and extreme rationalization are more involved in patients with generalized anxiety disorder and 12 subthemes including mentalized emotional insecurity, desocialization, somatization, significance, uncertainty intolerance, unpredictability threat, extreme emotional perfectionism, continuity of catastrophic thinking, trait anxiety, superiority of others, emotional avoidance, emotional inflexibility, and extreme approval led to the creation and continuation of generalized anxiety disorder symptoms. Therefore, addressing these 4 emotional schemas in patients with generalized anxiety disorder with a greater focus on the validation schema, which is more pervasive, can increase treatment efficacy. In addition, we can focus on them in educational and preventive protocols, not just intervention protocols
مهرنوش پورسعید اصفهانی؛ حسینعلی مهرابی؛ حمید طاهر نشاطدوست
چکیده
افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که به طور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد ...
بیشتر
افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که به طور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد و هدف آن بهبود احساسات منفی از طریق تغییر بازنمایی درونی خاطرات و تصاویر منفی است. گرچه این درمان در ابتدا برای افراد تروماتیک پیشنهاد شد، اما مداخلات متعدد نتایج امیدوارکنندهای را برای مبتلایان به سایر اختلالهای روانشناختی به همراه داشتهاست. همچنین به نظر میرسد که علاقه به بازنویسیتصویر و کاربردهای آن برای افسردگی به سرعت در حال افزایش است. در این راستا هدف از این مطالعه، مروری بر مطالعات بالینی برای ارزیابی اثرات بازنویسی تصویر بر افسردگی و فرآیندهای احتمالی زیربنایی آن است. این پژوهش از نوع مقالات مروری است که با مطالعه 37 مقاله در زمینه بازنویسی تصویر، بازنویسی، تصویرسازی، تصویرسازی ذهنی، تصاویر ذهنی، خاطرات مزاحم و افسردگی گردآوری شدهاست. در مجموع مرور انجام شده نشان میدهد که بازنویسی تصویر با کاهش علائم شناختی، عاطفی و رفتاری افسردگی و پریشانی مرتبط با آن همراه است و مداخلهای موثر برای افسردگی، پریشانی خاطرات مزاحم و سایر متغیرهای مرتبط است. با این حال به نظر میرسد که تحقیقات بیشتری برای مقایسه پروتوکلهای مختلف بازنویسی تصویر، بررسی مکانیسمهای تغییر، ارزیابی عوامل تعدیلکننده و تغییرات درمانی برای کارایی بیشتر آن مورد نیاز است. لذا، بر اساس مرور انجام شده یک دستور کار تحقیقاتی آینده پیشنهاد میشود تا بستری برای پژوهشهای بیشتر در جامعه ایران ایجاد گردد.