مقاله پژوهشی
فرانک رزاقیان؛ ایمان اله بیگدلی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 1-23
چکیده
افسردگی از مهمترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و بهعنوان اولین عامل ناتوانکننده جامعهی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن بهکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند.با توجه به اینکه غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده میشود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی ...
بیشتر
افسردگی از مهمترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و بهعنوان اولین عامل ناتوانکننده جامعهی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن بهکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند.با توجه به اینکه غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده میشود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند گروهی (SMC) در اختلال افسردهخویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسردهخو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعهکننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخابشده و بهطور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیشآزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگینهای تعدیلشده نشان از اثربخشتر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پسآزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظاممند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسردهخو هست.
مقاله پژوهشی
سعید موسوی پور؛ محمد رفیعی؛ فرزانه غریبی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 25-54
چکیده
رؤیا به عنوان یک موهبت الهی همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است و تلاش برای معنی بخشی و بررسی ابعاد آن همچنان ادامه دارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و تعیین ساختار عاملی و پایایی پرسشنامه تحلیل محتوای آشکار رؤیای دانشجویان دانشگاه اراک (MDQ.AU) در سال 1391 بود. برای نیل به این هدف ابتدا با تحلیل محتوای 5688 رؤیای گزارش شده دانشجویان 73 گویة 5 گزینه ...
بیشتر
رؤیا به عنوان یک موهبت الهی همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است و تلاش برای معنی بخشی و بررسی ابعاد آن همچنان ادامه دارد. هدف پژوهش حاضر ساخت و تعیین ساختار عاملی و پایایی پرسشنامه تحلیل محتوای آشکار رؤیای دانشجویان دانشگاه اراک (MDQ.AU) در سال 1391 بود. برای نیل به این هدف ابتدا با تحلیل محتوای 5688 رؤیای گزارش شده دانشجویان 73 گویة 5 گزینه ای به روش نمره گذاری لیکرت و یک سؤال باز پاسخ طراحی شد. روایی صوری و محتوایی گویه ها و مؤلفه های پیشنهادی آن توسط متخصصان مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت. سپس پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم بر روی 1084 نفر از دانشجویان دانشگاه اراک اجرا شد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از تحلیل عوامل با روش چرخشی از نوع واریماکس بررسی و بر این اساس طی دو مرحله 10 عامل استخراج گردید. این عوامل با توجه به مبانی نظری تحقیق و محتوای سؤالات قرار گرفته روی عوامل و نظر متخصصان تحت عناوین رؤیا با محتوای طبیعت، کابوس، ارتباط، مذهبی، حیوانات، مرگ و بیماری، نیازهای فیزیولوژیک، بازگشت به گذشته، رؤیاهای روشن و آینده ـ حل مسأله نامگذاری شد. پایایی پرسشنامه نیز به وسیله روش همسانی درونی برآورد شد. براساس نتایج حاصل، ضرایب آلفای عوامل 10 گانه رضایت بخش بود. کوچکترین ضریب آلفا متعلق به عوامل نهم (رؤیای روشن) و دهم (آینده ـ حل مسأله) برابر با 601/0 هر یک با 3 گویه و بزرگترین ضریب آلفا متعلق به عامل اول (طبیعت) برابر 871/0 و 11 گویه بود. ضریب پایایی کل پرسشنامه نیز 94/0 بود که قابل توجه است. به این ترتیب پرسشنامه نهایی با 70 گویه بسته پاسخ و یک گویه باز پاسخ مورد قبول واقع شد. طبق نتایج این تحقیق پرسشنامه MDQ.AU واجد شرایط لازم برای بهره گیری به منظور تحلیل محتوای آشکار رؤیای دانشجویان می باشد.
مقاله پژوهشی
نوشین سودمند؛ فرامرز سهرابی؛ حامد برماس
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 55-78
چکیده
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی کارتون درمانی بر بهبود روابط مادر و کودک با در نظر گرفتن تیپ شخصیتی A و B مادر، در پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی، انجام شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 70 نفر از مادرانی با خصوصیت مشترک، شامل داشتن حداقل 1 فرزند در رده سنی 3-12 سال (دارای پدر و مادر) و عضو انجمن مادر و کودک خانههای سلامت از منطقه 22 شهر تهران، پرسشنامههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی کارتون درمانی بر بهبود روابط مادر و کودک با در نظر گرفتن تیپ شخصیتی A و B مادر، در پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی، انجام شد. ابتدا، نمونهای به تعداد 70 نفر از مادرانی با خصوصیت مشترک، شامل داشتن حداقل 1 فرزند در رده سنی 3-12 سال (دارای پدر و مادر) و عضو انجمن مادر و کودک خانههای سلامت از منطقه 22 شهر تهران، پرسشنامههای تیپ شخصیتی B و A (گنجی، 1384)، مقیاس ارزیابی رابطه مادر – کودک (رات، 1961) را در پیشآزمون تکمیل کردند. سپس با توجه به نوع شخصیت A و B به دو گروه و سپس هر گروه شخصیتی مجدداً به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروههای آزمایشی، در 8 جلسه 2 ساعته از کارتون درمانی، در خلال 8 هفته شرکت کردند و در پایان آموزش، برای بار دوم پرسشنامههای تیپ شخصیتی B و A، مقیاس ارزیابی رابطه مادر– کودک را در پسآزمون کامل کردند. بعد از بررسی نمرات نتایج آزمون آماری "t" نشان داد کارتون درمانی تأثیر معناداری بر بهبود روابط مادر و کودک دارد. از سوی دیگر یافتههای تحقیق حاضر نشان داد که نوع شخصیت مادر (A و B) در افزایش یا کاهش روابط مادر و کودک تأثیر معناداری ندارد
مقاله پژوهشی
سودابه احمدی بجق؛ باب اله بخشی پور؛ محبوبه فرامرزی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 79-109
چکیده
اختلال وسواس- اجبار، یکی از مشکلات جدی سلامت روانشناختی بوده و سالیانه هزینههای اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را بر جامعه تحمیل میکند و علائم ناتوانکننده آن کارکرد میان فردی، شغل و زندگی فرد را مختل میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان ...
بیشتر
اختلال وسواس- اجبار، یکی از مشکلات جدی سلامت روانشناختی بوده و سالیانه هزینههای اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را بر جامعه تحمیل میکند و علائم ناتوانکننده آن کارکرد میان فردی، شغل و زندگی فرد را مختل میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری - عملی انجامشده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدودهی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامههای وسواس فکری – عملی (MOCI)، باورهای فراشناختی (MCQ-30) و مقیاس پاسخهای نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط (دارای نمره برش تشخیصی وسواس فکری- عملی) بر اساس DSM-IV-TR، 16 نفر انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه گروهدرمانی مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند؛ و دو ماه پس از پایان درمان، پیگیری اجرا گردید. آزمودنیهای هردو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامههای MOCI، MCQ-30، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها، روشهای آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس بهکاربرده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه (کنترل و آزمایش)، ازنظر نمرات وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد (005/0 > p). با توجه به یافتههای فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که گروهدرمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن در کاهش وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری – عملی مؤثر است و تغییرات درمانی ایجادشده در پیگیری دوماهه تقریباً پایدار باقی ماند.
مقاله پژوهشی
نگین پاست؛ زهره خسروی؛ سید ابوالقاسم مهری نژاد
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 107-132
چکیده
پژوهشهای معدودی نقصهای عصبشناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کردهاند. بهعلاوه بدکارکردهای شناختی میتواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگیهای شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد میتوانند بهعنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال ...
بیشتر
پژوهشهای معدودی نقصهای عصبشناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کردهاند. بهعلاوه بدکارکردهای شناختی میتواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگیهای شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد میتوانند بهعنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصبشناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابیهای عصبشناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصبروانشناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابیهای عصبشناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابیهای عصبشناختی از انعطافپذیری شناختی، حل مسئله و حافظهی کاری دارند. این نتایج نشاندهندهی نقص در انعطافپذیری شناختی، حل مسئله و حافظهی کاری در این بیماران هست.درحالیکه الگوی اختلالات عصبشناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
مقاله پژوهشی
احمد برجعلی؛ محمدجواد بگیان کوله مرز؛ ، محمدعلی یزدان پناه؛ مسلم رجبی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 133-161
چکیده
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوهی شبه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان ...
بیشتر
هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش تکانشوری بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک بود. این پژوهش به شیوهی شبه آزمایشی و با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش را کلیه مردان مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان و بخش روانپزشکی بیمارستان امام رضا شهر خرمآباد در سال 1392 تشکیل میدهند. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، بر اساس ارجاع متخصصان اعصاب و روان، 40 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک، از بین 50 مراجعهکننده به مطبهای روانپزشکان و بخش اعصاب و روان بیمارستان امام رضا، با توجه به پذیرش بیمار برای شرکت در پژوهش، در وهله اول و انجام مصاحبه بالینی بر اساس DSM-IV انتخاب شدند. به این صورت که از بین مردان ارجاع دادهشده افرادی که نمره بالاتر از (80<T) در مقیاس هیپومانیا آزمون MMPI-2 گرفته بودند و انجام مصاحبه بالینی با توجه به ملاکهای DSM-5، برای اختلالات محور یک به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه). برای جمعآوری دادهها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس کیفیت زندگی (SF-36) و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که آموزش گروهی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) علائم تکانشوری را بهطور معنیداری کاهش داده و کیفیت زندگی این بیماران را افزایش میدهد (001/0>P). با توجه به یافتههای این پژوهش آموزش مهارت رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)، با فراهم کردن توانایی درک روابط خود با دیگران میتواند به کاهش رفتارهای تکانشی و بهبود کیفیت زندگی بیماران دوقطبی نوع یک شده و استفاده از این روش درمانی برای مبتلایان به اختلال دو قطبی نوع یک در جامعه ایرانی پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
هادی هاشمی رزینی؛ مینو کرم پور
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 161-185
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودکان طیف اتیسم انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی و از نظرگردآوری دادهها، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل هست. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا سنین 12-6 سال میباشند. از جامعه آماری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودکان طیف اتیسم انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی و از نظرگردآوری دادهها، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل هست. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا سنین 12-6 سال میباشند. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 10 کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه غربالگری درخودماندگی با عملکرد بالا و آسپرگر از کلینیک ذهن زیبا به صورت در دسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 5 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب پانزده جلسه دریافت کرد و گروه کنترل برنامه عادی خود را پیگیری نمود. مهارتهای اجتماعی و ارتباطی با استفاده از فهرست ارزشیابی درخودماندگی ارزیابی و دادهها با روش اندازهگیریهای مکرر مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودکان گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون و پیگری وجود دارد. در نتیجه این روش میتواند به عنوان یک مداخله در کاهش نشانگان بالینی کودکان طیف اتیسم مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
روبن زاده شرمین؛ علیرضا عابدین
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 187-202
چکیده
از دست دادن عزیزی که فرد با او رابطه عمیقی داشته است بهمثابه سقوط در گودالی بیانتها، احساس ناخوشایندی است که میتواند باعث سوگ در فرد شود. این واکنشها بسته به چگونگی رخداد حادثه، اعتقادات اجتماعی، فرهنگی و بهطورکلی مضمون و معنای که مرگ از دید افراد دارد متفاوت است. یکی از گروههای آسیبپذیر در برابر فقدان، نوجوانان هستند. ...
بیشتر
از دست دادن عزیزی که فرد با او رابطه عمیقی داشته است بهمثابه سقوط در گودالی بیانتها، احساس ناخوشایندی است که میتواند باعث سوگ در فرد شود. این واکنشها بسته به چگونگی رخداد حادثه، اعتقادات اجتماعی، فرهنگی و بهطورکلی مضمون و معنای که مرگ از دید افراد دارد متفاوت است. یکی از گروههای آسیبپذیر در برابر فقدان، نوجوانان هستند. احساس تعلقداشتن در این دوره از اهمیت ویژهای برخوردار است. سوگ میتواند فرضیات شخص درباره جهان (انطباق معنوی)، ارتباط با دیگران و هویت شخصی (دنیایی درونی) را برهم زند. از اینرو انجام اقداماتی برای التیام زخمهای ناشی از فقدان، ضروری هست. در میان رویکردهای گوناگون بازیدرمانی، یکی از بهترین درمانها داغدیدگی برای نوجوانان است. بازیدرمانی، هوشیارسازی و کلامیساختن آن چیزی است که ناهشیار و غیرکلامی است. شندرمانی، نوعی از بازیدرمانی است که برای افراد فرصتی را فراهم میکند تا خود را خلاقانه و بهصورت غیرکلامی بیان کنند. با توجه به اینکه تفاوتهای فرهنگی در حل و فصل این فرآیند از اهمیت ویژهای برخوردار است، لازم است نظریات گوناگون حل فرآیند سوگ مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند تا پروتکل شن درمانی برای نمونه ایرانی حاصل شود. بدین منظور 25 نفر از افرادی که ظرف دو ماه تا دو سال گذشته یکی از بستگان درجه یک خود را ازدستداده بودند بهصورت در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای تجربه سوگ و فهرست صفات و آزمون محقق ساخته دستنوشته رؤیا و داستان زندگی من و شخص متوفی را تکمیل کردند. در نهایت از طریق ادغام دادههای حاصل از پرسشنامهها (آمار توصیفی و استنباطی) و نظریات مرتبط با حل فرآیند سوگ پروتکل مدون برای کاهش تجربه شدت سوگ تهیه گردید.
مقاله پژوهشی
فروغ ادریسی؛ مصطفی خانزاده؛ عبدالمجید بحرینیان
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 203-226
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل ساختاری نظمبخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان انجام شد.برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 462 (223 دختر و 241 پسر) دانشجوی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس مشکلات در نظمبخشی هیجانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل ساختاری نظمبخشی هیجانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در دانشجویان انجام شد.برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 462 (223 دختر و 241 پسر) دانشجوی دانشگاه شیراز با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به مقیاس مشکلات در نظمبخشی هیجانی، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا و پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که از بین مؤلفههای دشواری در نظمبخشی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای نظمبخشی هیجانی هم بهصورت مستقیم و هم با واسطهگری نگرانی و مؤلفه دشواری در انجام رفتار هدفمند تنها بهصورت مستقیم بر علائم اختلال اضطراب تعمیمیافته تأثیر میگذارند. بهطورکلی این نتایج نشان میدهد که مؤلفههای نظمبخشی هیجانی میتوانند بر علائم اختلال اضطراب فراگیر در جمعیت عمومی تأثیرگذار باشد، بهطوریکه افزایش دشواریها در نظمبخشی هیجانی منجر به افزایش نگرانی و علائم اختلال اضطراب فراگیر در آنها میشود.
مقاله پژوهشی
آیدا فرشام؛ روشنک خدابخش
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 227-243
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (آندروز و همکاران, 1993) مورد ارزیابی قرار گرفت. اثربخشی درمان با استفاده از مشاهده, خود گزارشی مراجع و تکرار پرسشنامه افسردگی انجام شد.یافته ها: در میزان وابستگی بیمار کاهش قابل ملاحظه ای مشاهده شد و در مقیاس افسردگی بک, نمره مراجع از 19 در جلسات اول به 8 در جلسه آخر کاهش یافت.نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر بینش با تکیه بر تداعی آزاد و تخلیه هیجانی, در درمان اختلال شخصیت وابسته مؤثر می باشد.کلید واژه: اختلال شخصیت وابسته, روان درمانی مبتنی بر بینش, مطالعه موردی
مقاله پژوهشی
سعیده سبزیان؛ مهرداد کلانتری؛ حسینعلی مهرابی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، صفحه 245-262
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، تعداد 32 دانشآموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاسهای اختلالات رفتار ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی بازی مشترک مادر - کودک بر علائم اختلال کمبود توجه / بیش فعالی در دانشآموزان پسر دوره ابتدایی شهر اصفهان بود. بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و با ارزیابی بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری، تعداد 32 دانشآموز پسر دارای نمره بالا در دسته مقیاسهای اختلالات رفتار ایذایی CSI-4 از مدارس ابتدایی شهر اصفهان به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند (16=n2=n1). آزمودنیهای گروه آزمایش یک دوره هشت جلسهای بهصورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند، درحالیکه آزمودنیهای گروه کنترل در لیست انتظار مداخله قرار گرفتند. آزمودنیهای دو گروه با استفاده از فرم والد چکلیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که ارائه مداخله بازی مشترک مادر - کودک باعث کاهش 9/57% علائم کمبود توجه و کاهش 2/28% علائم بیشفعالی و کاهش 55% علائم نوع مرکب این اختلال در پسآزمون میشود (05/0p<). علاوه بر این، مداخله در مرحله پیگیری هم باعث کاهش 2/54% علائم کمبود توجه، کاهش 5/22% علائم بیشفعالی و کاهش 1/58% علائم نوع مرکب این اختلال شد (05/0p<).بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر - کودک در کاهش علائم کمبود توجه و بیش فعالی مؤثر بوده است و با استفاده از این روش مداخلهای، ضمن کاهش شدت علائم بیش فعالی - کمبود توجه، میتوان در جهت بهبود رابطه مادر و کودک بیشفعال و جلوگیری از تبدیل این اختلال به سایر اختلالات رفتاری استفاده کرد.