مقاله پژوهشی
بیوک تاجری؛ حسن احدی؛ فرهاد جمهری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 1-29
چکیده
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغههای اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ...
بیشتر
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغههای اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنیهای هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، قبل از شروع درمان (مرحله پایه)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان (پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات لغزش، وسوسه و پرهیز سنجیده شد. گروه کنترل در این مدت درمان روانشناختی دریافت نکرد. دادهها به کمک آزمون t همبسته، تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و تحلیل واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تفاوت معنادار بین میانگینها در کلیه مراحل مداخله و بین مراحل خط پایه و پیگیری مشاهده شد و در آزمون فرضیهها گروه آزمایشی پرهیز بیشتر، وسوسه و عود کمتر و تغییر نگرش نسبت به ماده محرک شیشه نشان دادند. پس فرضیههای تحقیق تأیید شد.
بحث و نتیجهگیری: میزان پرهیز، وسوسه، لغزش و عود و نگرش مثبت گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در تمام مراحل مداخله پایینتر بود، پس رویکرد شناختی رفتاری در درمان اعتیاد به شیشه مؤثر است.
مقاله پژوهشی
زهرا نعمتی پور؛ محمود گلزاری؛ فریبرز باقری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 31-59
چکیده
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش صبر به شیوه گروهی، بر کاهش افسردگی و فشار روانی حاصل از داغدیدگی در مادرانی که فرزند خود را از دست داده اند، انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از: پرسشنامه افسردگی بِک-2، ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش صبر به شیوه گروهی، بر کاهش افسردگی و فشار روانی حاصل از داغدیدگی در مادرانی که فرزند خود را از دست داده اند، انجام شد. روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، عبارت بودند از: پرسشنامه افسردگی بِک-2، پرسشنامه استرس ادراک شده. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران داغدار فرزندی بود که مدت سه ماه تا یک سال از مرگ فرزندانشان می گذشت و نمرات افسردگی آن ها در پرسشنامه افسردگی بِک در محدوده افسردگی شدید قرار داشت. نمونه شامل 18 مادر داغدیده بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس مداخله آموزش صبر، در طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته، برای گروه آزمایش به اجرا در آمد و پس از اتمام برنامه درمانی، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق آزمون تی گروه های مستقل انجام شد و آزمون فرضیات نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل، در متغیرهای افسردگی و استرس ادراک شده معنادار بوده است. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که آموزش صبر، در کاهش میزان افسردگی و استرس ادراک شده مادران داغدیده موثر است.
مقاله پژوهشی
احمد عابدی؛ محبوبه کیانی؛ سالار فرامرزی؛ مژگان شوشتری؛ فرشته گلشنی منزه
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 59-83
چکیده
زمینه: در سالهای اخیر، متخصصان در زمینه اختلال وسواسی- اجباری به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روانشناختی و درمان دارویی هستند. در این خصوص فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش درمان را مشخص مینماید.
هدف: پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفادهی ...
بیشتر
زمینه: در سالهای اخیر، متخصصان در زمینه اختلال وسواسی- اجباری به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روانشناختی و درمان دارویی هستند. در این خصوص فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش درمان را مشخص مینماید.
هدف: پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفادهی الگوی پژوهشی فرا تحلیل، میزان اثرگذاری مداخلات روانشناختی و دارو درمانی را بر کاهش نشانههای وسواس فکری- عملی مورد بررسی قرار داده است.
روش: بدین منظور 40 پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فرا تحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فرا تحلیل بود.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روانشناختی بر کاهش نشانه وسواس فکری- عملی 88/1 d= بود (001/0 p≤). همچنین نتایج پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات دارو درمانی بر کاهش نشانههای وسواس فکری- عملی11/1d= بود (001/0 p≤).
بحث و نتیجه گیری: پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر کاهش نشانههای اختلال وسواسی- اجباری مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن در حد بالا میباشد.
مقاله پژوهشی
علیرضا پیرخائفی؛ احمد برجعلی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 85-104
چکیده
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای ...
بیشتر
زمینه: سلامت روان مفهومی چند متغیری است که با عوامل گوناگونی در ارتباط است. آنچه در این میان در حوزه درمانگری بالینی کمتر مورد بررسی قرارگرفته تأثیر نقش خلاقیت بر پدیدآیی سلامت روان است.
هدف: پژوهش به منظور بررسی نقشهای بالینی خلاقیت در پیش بینی و تبیین سلامت روان اجرا گردید.
روش: نمونه پژوهش شامل 120 دانشجوی دختر و پسر دانشگاههای شهر تهران بود که با روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش در قالب طرح آزمایشی چهار گروهی سولومن اجرا شد. ابزار پژوهش شامل آزمون خلاقیت تورنس، پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ، خودکارآمدی شرر و انطباق با فشار روانی لازارورس بود. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فعال سازی خلاقیت در نمونه پژوهش توانست تأثیر معنی داری بر افزایش سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی آنان بگذارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده میتوان نتیجه گرفت که تحریک مؤلفههای خلاقیت فرایند سلامت روان، خودکارآمدی و روش انطباقی افراد را تسهیل میسازد.
مقاله پژوهشی
زینب خانجانی؛ سید داود حسینی نسب؛ آمنه کاظمی؛ امیر پناه علی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 103-126
چکیده
هدف از این پژوهش تعیین رابطه سبکهای دلبستگی با اختلالات شخصیت خوشه B و C است. جامعه آماری تحقیق فوق را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد تبریز در سال 1389 تشکیل میدهد. با استفاده از پرسشنامه میلون ІІІ از میان تعداد 600 نفر دانشجو پس از غربالگری از لحاظ دارا بودن اختلال شخصیت، 150 نفر واجد اختلال شخصیت شناخته شدند، که از این ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تعیین رابطه سبکهای دلبستگی با اختلالات شخصیت خوشه B و C است. جامعه آماری تحقیق فوق را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد تبریز در سال 1389 تشکیل میدهد. با استفاده از پرسشنامه میلون ІІІ از میان تعداد 600 نفر دانشجو پس از غربالگری از لحاظ دارا بودن اختلال شخصیت، 150 نفر واجد اختلال شخصیت شناخته شدند، که از این افراد خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال را نیز تکمیل کنند. ابزارهای بکار رفته جهت جمع آوری دادهها عبارت بودند از پرسشنامه چند محوری میلون ІІІ و مقیاس دلبستگی (AAQ) که هر دو ابزار از اعتبار و روایی قابل توجهی برخوردار هستند. یافتههای پژوهش نشان داد که بین هیچ یک از سه سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی با اختلالات شخصیت خوشه B رابطه معنی داری وجود ندارد اما بین سبک دلبستگی ایمن و اختلال شخصیت خوشه C رابطه منفی معنی دار و با سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا رابطه مثبت معنی داری بدست آمد. و سبکهای دلبستگی ناایمن (دوسوگرا و اجتنابی) روی هم رفته با هر دو خوشه اختلالات شخصیتB و C رابطه مثبت و معنی داری داشتند.
همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که فقط دو سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی توان پیش بینی خوشه اختلالات شخصیت C را دارا هستند و هیچ یک از سبکهای دلبستگی قادر به پیش بینی اختلال شخصیت خوشه B نبودند. نتیجه اینکه بین سبکهای دلبستگی با اختلالات شخصیت خوشه B رابطه معنی داری وجود ندارد.
مقاله پژوهشی
ابوالفضل کرمی؛ ملیحه شهرستانی؛ سمیرا توانایی یوسفی؛ مینا آسیابی
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 125-150
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای ارتباطی خانواده (الگوهای گفت و شنود و هم نوایی) و مهارتهای مقابله با استرس (هیجان مدار و مسأله مدار) به عنوان پیش بینی کنندههای وابستگی به سیگار در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 ساله شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 182 (91 نفر سیگاری و 91 نفر غیر سیگاری) نفر نوجوان ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوهای ارتباطی خانواده (الگوهای گفت و شنود و هم نوایی) و مهارتهای مقابله با استرس (هیجان مدار و مسأله مدار) به عنوان پیش بینی کنندههای وابستگی به سیگار در نوجوانان پسر سیگاری و غیر سیگاری 13 تا 18 ساله شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 182 (91 نفر سیگاری و 91 نفر غیر سیگاری) نفر نوجوان پسر ساکن شهر مشهد بود که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای، با انتخاب تصادفی دو ناحیه (منطقه 5 و 2) از میان نواحی 7 گانه شهر مشهد و 14 محله از میان دو ناحیه، انتخاب شدند. برای سنجش ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده از مقیاس تجدید نظر شده کوئرنر و فیتزپاتریک (1990) و برای سنجش مهارتهای مقابله با استرس از مقیاس مهارتهای مقابلهای کرمی و زینلخانی (1389) استفاده شد. برای تحلیل دادهها علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل ممیز به کار بسته شد. نتایج به دست آمده همه فرضیههای پژوهش را تایید کرد و نشان داد که استعمال دخانیات در نوجوانان را میتوان بر اساس متغیرهای الگوی ارتباطی گفت و شنود، الگوی ارتباطی همنوایی، مهارت مقابله با استرس مسئله مدار و مهارت مقابله با استرس هیجان مدار پیش بینی نمود. نتایج به دست آمده و مدل ارائه شده توسط این پژوهش به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.
مقاله پژوهشی
حسن یعقوبی؛ فرامرز سهرابی؛ علی محمد زاده
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، صفحه 151-169
چکیده
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی رفتار درمانی شناختی و روان درمانی معنوی- مذهبی بر کاهش میزان اضطراب پنهان دانشجویان پسر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است. این پژوهش از جمله پژوهشهای نیمه آزمایشی است. با اجرای آزمون اضطراب کتل به منظور غربالگری، از بین دانشجویان خوابگاهی که دارای اضطراب بودند تعداد 45 نفر ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی رفتار درمانی شناختی و روان درمانی معنوی- مذهبی بر کاهش میزان اضطراب پنهان دانشجویان پسر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است. این پژوهش از جمله پژوهشهای نیمه آزمایشی است. با اجرای آزمون اضطراب کتل به منظور غربالگری، از بین دانشجویان خوابگاهی که دارای اضطراب بودند تعداد 45 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به طور گمارش تصادفی در سه گروه به حکم گروه آزمایشی اول (مداخله رفتار درمانی شناختی)، گروه آزمایشی دوم (مداخله روان درمانی معنوی- مذهبی) و گروه کنترل قرار گرفتند. اعضای گروههای آزمایشی هر یک در دوازده جلسه مداخله درمانی به صورت گروهی دو ساعت در هفته شرکت کردند و در گروه کنترل هیچ مداخلهای انجام نشد. در پایان مداخله درمانی، هر سه گروه بار دیگر با آزمون یاد شده مورد سنجش قرار گرفتند. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو شیوه درمانی در کاهش میزان اضطراب دانشجویان تفاوت معناداری وجود ندارد، و هر دو شیوه درمانی به طور معنا داری (05/0 < P) در کاهش میزان اضطراب پنهان دانشجویان مؤثر است.