مقاله پژوهشی
نسرین سیستانی پور؛ محمدجواد اصغری ابراهیم آباد؛ بهرامعلی قنبری هاشم آبادی
چکیده
هدف: سرپرست شدن زنان از جمله شایعترین مسائل روانی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده بود.روششناسی پژوهش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان سرپرست ...
بیشتر
هدف: سرپرست شدن زنان از جمله شایعترین مسائل روانی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی گروهی بر متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده بود.روششناسی پژوهش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر زنان سرپرست خانواده طبقه پایین اقتصادی اجتماعی بودند. از میان آنها، 30 نفر با روش نمونه گیری به شیوه هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسش نامه صفت تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، پرسش نامه شکفتگی (دینر و همکاران، 2009) و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) را تکمیل کردند. گروه آزمایش 10 جلسه طرحواره درمانی هیجانی گروهی و گروه کنترل آموزش شیرینی پزی (مداخلهنما) را دریافت کردند. دو گروه پرسشنامهها را در دو مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر صفات تاریک شخصیت، شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<).بحث و نتیجهگیری: بنابراین طرحواره درمانی هیجانی گروهی میتواند به متعادل سازی صفت تاریک شخصیت، افزایش شکفتگی و انعطاف پذیری شناختی زنان سرپرست خانواده کمک کند.
مقاله پژوهشی
مهرنوش پورسعید اصفهانی؛ حسینعلی مهرابی؛ حمید طاهر نشاطدوست
چکیده
هدف: افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که بهطور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد ...
بیشتر
هدف: افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که بهطور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد و هدف آن بهبود احساسات منفی از طریق تغییر بازنمایی درونی خاطرات و تصاویر منفی است. گرچه این درمان در ابتدا برای افراد تروماتیک پیشنهاد شد، اما مداخلات متعدد نتایج امیدوارکنندهای را برای مبتلایان به سایر اختلالهای روانشناختی به همراه داشتهاست. همچنین به نظر میرسد که علاقه به بازنویسیتصویر و کاربردهای آن برای افسردگی به سرعت در حال افزایش است. در این راستا هدف از این مطالعه، مروری بر مطالعات بالینی برای ارزیابی اثرات بازنویسی تصویر بر افسردگی و فرآیندهای احتمالی زیربنایی آن است.روششناسی پژوهش: این پژوهش از نوع مقالات مروری است که با مطالعه 37 مقاله در زمینه بازنویسی تصویر، بازنویسی، تصویرسازی، تصویرسازیذهنی، تصاویر ذهنی، خاطرات مزاحم و افسردگی گردآوری شدهاست.یافتهها: در مجموع مرور انجام شده نشان میدهد که بازنویسی تصویر با کاهش علائم شناختی، عاطفی و رفتاری افسردگی و پریشانی مرتبط با آن همراه است و مداخلهای مؤثر برای افسردگی، پریشانی خاطرات مزاحم و سایر متغیرهای مرتبط است.بحث و نتیجهگیری: با این حال به نظر میرسد که تحقیقات بیشتری برای مقایسه پروتوکلهای مختلف بازنویسی تصویر، بررسی مکانیسمهای تغییر، ارزیابی عوامل تعدیلکننده و تغییرات درمانی برای کارایی بیشتر آن مورد نیاز است. لذا، بر اساس مرور انجام شده یک دستور کار تحقیقاتی آینده پیشنهاد میشود تا بستری برای پژوهشهای بیشتر در جامعه ایران ایجاد گردد.
مقاله پژوهشی
فرناز رادمهر؛ خدامراد مومنی؛ جهانگیر کرمی؛ عمران داوری نژاد
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطهای خودتنظیمگری صورت گرفت.
روششناسی پژوهش: روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعة آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعهکننده به کلینیکهای عمومی و خصوصی روانپزشکی در سطح شهر کرمانشاه ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطهای خودتنظیمگری صورت گرفت.
روششناسی پژوهش: روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعة آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعهکننده به کلینیکهای عمومی و خصوصی روانپزشکی در سطح شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج و دریافت تشخیص اختلال وسواسی-جبری توسط روانپزشک و بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته (DSM-5) به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای اختلال وسواسی- جبری فوا و همکاران (2002)، خودتنظیمگری ایبانز و همکاران (2005) و طرحوارههای یانگ (2005) بود. برای تحلیل دادهها از شاخصهای توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در نرمافزار SPSS-21 و PLS-3 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است (90/0= NFI و 079/0= SRMR). نتایج تحلیلها نشان داد طرحوارههای ناسازگار اولیه با اختلال وسواسی- جبری رابطه مثبت و معنادار و خودتنظیمگری با اختلال وسواسی- جبری رابطه منفی ومعنادار دارند. همچنین طرحوارههای ناسازگار اولیه ازطریق خودتنظیمگری بر اختلال وسواسی- جبری اثرگذار است.
بحث و نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش پیشنهاد میکند که درطراحی مداخلات روانشناختی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، به نقش طرحوارههای ناسازگار اولیه و خودتنظیمگری توجه شود.
مقاله پژوهشی
فریده سادات حسینی؛ لیلا کامران
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر آشفتگی ذهنی وضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبهآزمایشی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بر آشفتگی ذهنی وضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی انجام شده است.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش شبهآزمایشی با گروه کنترل و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری و جامعه آماری شامل بزرگسالان شهر شیراز بود که دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بودند و به مرکز مشاوره دانشگاه شیراز در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. به روش نمونهگیری در دسترس 10 نفر که ویژگیهای لازم را داشتند در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس درجهبندی اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی بزرگسالان بارکلی، پرسشنامه آشفتگی ذهنی MWQ و برنامه آموزش ذهنآگاهی بود که طی 8 جلسه ۴۵ دقیقهای، یکبار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. دادههای حاصل از پرسشنامهها در دو گروه در سه مرحله اندازهگیری شد و با تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۲ تجزیه وتحلیل گردید.یافتهها: نتایج بیانگر تغییرات نمرات شرکتکنندگان از پیشآزمون به پسآزمون است، به نحوی که آموزش ذهنآگاهی بر بهبود آشفتگی ذهنی و ضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی اثر داشته (p<0.05) و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار مانده است (p<0.05).بحث و نتیجهگیری: از آنجا که آموزش ذهنآگاهی در کاهش علائم مرتبط با بیشفعالی موثر بوده است؛ میتوان از آن به عنوان روش مداخلهای مؤثری برای بهبود آشفتگی ذهنی و ضربآهنگ شناختی کند بزرگسالان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی و نیز سایر افرادی که دچار ناتوانیهای مشابه هستند استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
افضل اکبری بلوطبنگان؛ سیاوش طالع پسند؛ علی محمد رضایی؛ اسحق رحیمیان بوگر
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی برنامه آموزش جرأتورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قربانی قلدری بود.روششناسی پژوهش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 17 ساله منطقه 17 مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد 40 نفر از نوجوانانی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی برنامه آموزش جرأتورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قربانی قلدری بود.روششناسی پژوهش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 17 ساله منطقه 17 مدارس دولتی شهر تهران بود. تعداد 40 نفر از نوجوانانی که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند و نمره بالایی در پرسشنامه قربانی هارتر کسب کردند بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت والکر و همکاران (1987) بود که در سه مرحله پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری یکماهه توسط هر دو گروه تکمیل شد. برنامه آموزش جرأتورزی نوجوانان قربانی در 8 جلسه 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازهگیری مکرر تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد آموزش جرأتورزی به نوجوانان قربانی در متغیرهای خوشکوفایی و رشد معنوی (44/6=F و 003/0=P)، مسئولیتپذیری درباره سلامت (327=F و 002/0=P)، روابط بینفردی (47/4=F و 019/0=P)، مدیریت استرس (10/5=F و 009/0=P) و تغذیه (52/4=F و 022/0=P) تأثیر دارد. این در حالی بود که این میزان برای متغیر فعالیت بدنی (01/0=F و 988/0=P) اثربخش نبود.بحث و نتیجهگیری: در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میتوان گفت آموزش جرأتورزی قربانیان بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان 14 تا 17 ساله اثربخش بوده و میتوان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آنها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزشها میتواند کمککننده باشد.
مقاله پژوهشی
سعید یوسفی؛ ابوالفضل قدمی؛ عنایت اله زمان پور
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان گروهی روانشناسی مثبت نگر بر تابآوری و اضطراب مرگ در بین افراد مبتلابه بیماری کرونا بود.روششناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روششناسی از نوع پژوهشهای نیمه از مایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری در بیمارستان ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان گروهی روانشناسی مثبت نگر بر تابآوری و اضطراب مرگ در بین افراد مبتلابه بیماری کرونا بود.روششناسی پژوهش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روششناسی از نوع پژوهشهای نیمه از مایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران بستری در بیمارستان قائم واقع در شهر مشهد در سال ۱۴۰۰ بود. با توجه به جامعه آماری تعداد ۳۰ نفر (هر گروه ۱۵ نفر) به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه گمارده شدند. جهت سنجش متغیرها از ابزار پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۷۰) و تابآوری کو نور و دیوید سون (۲۰۰۳) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS-23 و روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) تجزیهوتحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر مثبت نگری بر تابآوری با ۷۹۹/۳۱=F(1,37) و اضطراب مرگ با ۴۶۷/۴۶=F(1,37) افراد تأثیر داشته است که این مقادیر (۰٫۰۱α≤) معنادار بوده است.بحث و نتیجهگیری: با توجه به این نتایج میتوان گفت درمان روانشناسی مثبت نگر برافزایش تابآوری و کاهش اضطراب مرگ مؤثر بوده و میتوان از این درمان در جهت افزایش تابآوری و کاهش اضطراب مرگ در افراد مبتلابه بیماری کرونا استفاده کرد.