مقاله پژوهشی
هدی پوررضائیان
چکیده
هدف: در میان تمام رواندرمانیهای شناختهشده، هنردرمانی از بیشترین تعداد تکنیکهای درمانی برخوردار است. این نوع رواندرمانی اگرچه ابتدا برای درمان کودکان پایهگذاری شد، بعدها و با گذشت زمان به روشی برای درمان بزرگسالان تبدیل شده است. پژوهش حاضر در پی دو چالش علمی-بالینی انجام شد. چالش اول مربوط به تعداد بسیار زیاد تکنیکهای هنردرمانی ...
بیشتر
هدف: در میان تمام رواندرمانیهای شناختهشده، هنردرمانی از بیشترین تعداد تکنیکهای درمانی برخوردار است. این نوع رواندرمانی اگرچه ابتدا برای درمان کودکان پایهگذاری شد، بعدها و با گذشت زمان به روشی برای درمان بزرگسالان تبدیل شده است. پژوهش حاضر در پی دو چالش علمی-بالینی انجام شد. چالش اول مربوط به تعداد بسیار زیاد تکنیکهای هنردرمانی مختص بزرگسالان و تعداد بسیار اندک تکنیکهای ویژۀ کودکان بود. پژوهش حاضر در اصل با هدف رفع چالش نخست، آغاز گشت اما در مسیر رسیدن به این هدف، چالش دوم نیز نمایان شد. چالش اخیر مربوط به اعتبارسنجی تکنیکهای ابداعی بود. هیچ شاخصی وجود نداشت که به اعتبارسنجی تکنیکها بهصورت تکی بپردازد. بنابراین ابداع شاخصی برای ارزیابی کارایی هر تکنیک بهتنهایی، هدف دوم پژوهش حاضر شد. روش: تمام مجموعهپژوهشهای زیربنای مقالۀ حاضر، به روش تکآزمودنی که در زمرۀ پژوهشهای آزمایشی جای میگیرد، انجام شدهاند. با وجود این، روش پژوهش خاص این مقاله را میتوان روش کیفی دانست چراکه هم در اعتبارسنجی اولیه (به روش دلفی) و هم در اعتبارسنجی ثانویۀ تکنیکها (بر مبنای شاخص کارایی)، استفاده شده است. یافتهها: در این پژوهش، مجموعاً پنج تکنیک هنردرمانی ویژۀ کودکان (مدادرنگی قایمشده، قالیچۀ سفید، چهلتیکه، نقاشی زشت، و سپر دفاعی) و یک شاخص برای ارزیابی کارایی آنها معرفی میشود. نتایج اعتبارسنجی تکنیکها و میزان همسانی بین نظرات ارزیابان، نشاندهندۀ اعتبار تکنیکهای معرفیشده در پژوهش است.نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، تکنیکهای ابداعی معرفیشده را میتوان تکنیکهای معتبری قلمداد کرد اما با توجه به روش پژوهش، تعمیم نتایج نیازمند پژوهشهای بیشتری است.
مقاله پژوهشی
زهرا حاج صادقی؛ خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ محمد اورکی؛ فریبا حسنی
چکیده
هدف: سابقه ی ترومای پیچیده در کودکی می تواند به تأثیرات روان شناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که از مهمترین آنها اشکال در تنظیم هیجانی تحمل پایین در روابط بعدی است. هدف مطالعه ی حاضر فراهم کردن درکی عمیق از تاثیرات ترومای پیچیده بر مراجعان ایرانی است. روش شناسی پژوهش: طرح پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه ...
بیشتر
هدف: سابقه ی ترومای پیچیده در کودکی می تواند به تأثیرات روان شناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که از مهمترین آنها اشکال در تنظیم هیجانی تحمل پایین در روابط بعدی است. هدف مطالعه ی حاضر فراهم کردن درکی عمیق از تاثیرات ترومای پیچیده بر مراجعان ایرانی است. روش شناسی پژوهش: طرح پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه است. برای این منظور مراجعین با سابقه ای از ترومای پیچیده (غفلت هیجانی و فیزیکی و سوء رفتار هیجانی فیزیکی و جنسی) از مراجعین ویزیت شده در مرکز سلامت کیش در سال 1402 انتخاب شدند.. برای براورد حجم نمونه با استفاده از جدول کوهن، با اندازه ی اثر 5/0 , توان 8/0 و α=%5 حجم نمونه در سه گروه براورد شد. از میان افراد واجد ملاک ورود 36 نفر انتخاب و به صورت تصادف در دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل جایگزین شد، (آزمایش 1، آزمایش 2 و گروه کنترل). در هر گروه 12 نفر قرار گرفت و ابتدا پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان در هر سه گروه اجرا شد. سپس گروه آزمایش 1، 10 جلسه 90 دقیقه ای پروتکل درمانی متمرکز بر هیجان، و گروه آزمایش 2، 10 جلسه 90 دقیقه ای پروتکل روان درمانی معنوی دریافت کرد، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام دوره ها از هر سه گروه با پرسشنامه پس آزمون گرفته شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان به نسبت درمان یکپارچه ی معنوی بر دشواری در تنظیم هیجان افراد دارای ترومای پیچیده بیشتر اثرگذار است و اثر مداخلات در مرحله پیگیری همچنان پا برجا بوده است(01/0<p).نتیجهگیری: می توان نتیجه گرفت درمان متمرکز بر هیجان و درمان یکپارچه ی معنوی بر دشواری در تنظیم هیجان افراد دارای ترومای پیچیده موثر می باشد.
مقاله پژوهشی
سیده فاطمه موسوی؛ غلامرضا دهشیری
چکیده
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ تنهایی بر غفلت والدین از فرزندان با مطالعۀ نقش میانجی فرسودگی و نقش تعدیلکنندۀ جنسیت در این رابطه انجام شد. روششناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. تعداد 142 مادر با میانگین سنی95/40 و 98 پدر با میانگین سنی61/42 به روش نمونهگیری دردسترس، برای شرکت در پژوهش داوطلب شدند. ابزارهای پژوهش ...
بیشتر
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ تنهایی بر غفلت والدین از فرزندان با مطالعۀ نقش میانجی فرسودگی و نقش تعدیلکنندۀ جنسیت در این رابطه انجام شد. روششناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر بود. تعداد 142 مادر با میانگین سنی95/40 و 98 پدر با میانگین سنی61/42 به روش نمونهگیری دردسترس، برای شرکت در پژوهش داوطلب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجدیدنظرشدۀ احساس تنهایی یوسیالای (راسل و همکاران، 1980)، مقیاس غفلت از فرزندان (رابرت و همکاران، 1984) و نسخۀ فارسی سنجش فرسودگی والدینی (موسوی و همکاران، 2020) بودند. یافتهها: نتایج نشان داد که رابطه تنهایی و غفلت از فرزندان در والدین (05/0p< ) و نیز رابطۀ بین احساس تنهایی و فرسودگی (05/0p< ) و احساس فرسودگی با غفلت از فرزندان معنادار است (05/0p< ). نتایج نشان داد که احساس تنهایی از طریق افزایش فرسودگی در والدین منجربه غفلت از فرزندان در والدین میشود (]15/0,011/0 CI [95/0). نتایج همچنین نشان داد رابطۀ تعدیلکنندۀ جنسیت در مدل واسطهای معنادار است، بدین ترتیب که در گروه پدران، رابطۀ غیرمستقیم احساس تنهایی از طریق افزایش فرسودگی بر غفلت از فرزندان معنادار است (]02/0,007/0- CI [95/0).بحث و نتیجهگیری: کاهش احساس تنهایی در مادران میتواند با کاستن از احساس خستگی آنها از مسئولیتها فرزندپروری پیامدهای والدگری مثبتی برای فرزندان به همراه داشته و توجه کافی برای مراقبت از فرزندان در والدین فراهم نماید.
مقاله پژوهشی
فاطمه ایزدی؛ سمانه رفیعی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش فرزندپروری هشیار مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی بر استرس والدگری و الگوی رابطه والد- فرزند مادران دارای فرزند با اختلال نقص توجه- بیشفعالی شهرستان خمینیشهر انجام شد. روش این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن، شامل کلیة مادران دارای فرزند با اختلال نقص ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش فرزندپروری هشیار مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی بر استرس والدگری و الگوی رابطه والد- فرزند مادران دارای فرزند با اختلال نقص توجه- بیشفعالی شهرستان خمینیشهر انجام شد. روش این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری آن، شامل کلیة مادران دارای فرزند با اختلال نقص توجه- بیشفعالی 9 تا 12ساله شهرستان خمینیشهر در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از میان آنها، 30 نفر به روش نمونهگیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و بهصورت تصادفی و برابر، در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. آزمودنیهای گروه آزمایش طی 8 جلسة 90 دقیقهای برنامة فرزندپروری هشیار مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی را دریافت نمودند؛ اما آزمودنیهای گروه کنترل در این برنامه شرکت نداشتند. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه فرم والد اختلال نقص توجه- بیشفعالی کانرز (1999)، استرس والدگری آبیدین (1995) و الگوی رابطه والد- فرزند پیانتا (1994) بود. دادهها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس با نسخه 26 نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها نشان داد آموزش فرزندپروری هشیار مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی بر استرس والدگری و الگوی رابطه والد- فرزند مادران دارای فرزند با اختلال نقص توجه- بیشفعالی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون تأثیرگذار بوده و تغییرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل از نظر آماری معنادار بودند (0/05>P). بنابراین، میتوان از برنامة آموزش فرزندپروری هشیار مبتنی بر رویکرد ایماگوتراپی جهت بهبودبخشیدن به استرس والدگری و الگوی رابطه والد- فرزند مادران دارای فرزند با اختلال نقص توجه- بیشفعالی بهره جست.