مهرنوش پورسعید اصفهانی؛ حسینعلی مهرابی؛ حمید طاهر نشاطدوست
چکیده
هدف: افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که بهطور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد ...
بیشتر
هدف: افسردگی یک اختلال روانی شایع و عود کننده و یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. تعداد زیادی از افراد افسرده خاطرات منفی مزاحم را گزارش میکنند این در حالی است که استراتژی درمانی مشخصی وجود ندارد که بهطور خاص این خاطرات را هدف قرار دهد. در این راستا بازنویسی تصویر یک تکنیک روان درمانی است که به خاطرات و تجربیات قبلی میپردازد و هدف آن بهبود احساسات منفی از طریق تغییر بازنمایی درونی خاطرات و تصاویر منفی است. گرچه این درمان در ابتدا برای افراد تروماتیک پیشنهاد شد، اما مداخلات متعدد نتایج امیدوارکنندهای را برای مبتلایان به سایر اختلالهای روانشناختی به همراه داشتهاست. همچنین به نظر میرسد که علاقه به بازنویسیتصویر و کاربردهای آن برای افسردگی به سرعت در حال افزایش است. در این راستا هدف از این مطالعه، مروری بر مطالعات بالینی برای ارزیابی اثرات بازنویسی تصویر بر افسردگی و فرآیندهای احتمالی زیربنایی آن است.روششناسی پژوهش: این پژوهش از نوع مقالات مروری است که با مطالعه 37 مقاله در زمینه بازنویسی تصویر، بازنویسی، تصویرسازی، تصویرسازیذهنی، تصاویر ذهنی، خاطرات مزاحم و افسردگی گردآوری شدهاست.یافتهها: در مجموع مرور انجام شده نشان میدهد که بازنویسی تصویر با کاهش علائم شناختی، عاطفی و رفتاری افسردگی و پریشانی مرتبط با آن همراه است و مداخلهای مؤثر برای افسردگی، پریشانی خاطرات مزاحم و سایر متغیرهای مرتبط است.بحث و نتیجهگیری: با این حال به نظر میرسد که تحقیقات بیشتری برای مقایسه پروتوکلهای مختلف بازنویسی تصویر، بررسی مکانیسمهای تغییر، ارزیابی عوامل تعدیلکننده و تغییرات درمانی برای کارایی بیشتر آن مورد نیاز است. لذا، بر اساس مرور انجام شده یک دستور کار تحقیقاتی آینده پیشنهاد میشود تا بستری برای پژوهشهای بیشتر در جامعه ایران ایجاد گردد.
زهرا زمانیان؛ چنگیز رحیمی طاقانکی
چکیده
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین ...
بیشتر
چکیده هدف از پژوهش حاضر ارزیابی ویژگی های روانسنجی فرم 42 سوالی پرسشنامه فارسی ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (استفانیز و همکاران، 2002) در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. این مطالعه همچنین به ارتباط بین تجربههای روانپریشی و سلامت عمومی پرداخت. بدین منظور 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شیراز (129 پسر و 71 دختر) با میانگین سنی به ترتیب 75/23 و 69/25 به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه ارزیابی عمومی از تجربههای روانپریشی (CAPE؛ استفانیز و همکاران، 2002) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ؛ گلدبرگ و هیلر، 1979) پاسخ دادند. دادههای به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS-22 و Amos-22تحلیل شدند و اعتبار همگرای CAPE با GHQ سنجیده شد( 0.52=r). نتایج حاکی از آن بود که مولفههای مقیاس CAPE از همسانی درونی قابل قبولی برخوردار بودند. مؤلفههای پرسشنامه GHQ نیز همبستگی مثبت و معنی داری با ابعاد و نمره کل CAPE داشت. در نهایت زنان در افسردگی و نشانههای مثبت نمرات بالاتری از مردان کسب کردند. به طور کلی میتوان گفت این پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و به نظر میرسد قادر به سنجش تجربیات روانپریشی در جمعیت عادی و به خصوص دانشجویان باشد.
مریم وطن خواه؛ سید محمد حسین موسوی نسب
چکیده
افراد مبتلا به افسردگی در کارکردهای شناختی و علائم روانشناختی افسردگی، دچار اختلال هستند. افسردگی با سوگیری منفی در جنبههای مختلف پردازش اطلاعات مشخص میشود که با آسیبپذیری در گسترش، سطوح بالاتر علائم افسردگی، ماندگاری و حتی عود افسردگی مرتبط است. روانشناسان بر این باور هستند که حافظه شالوده روانشناسی شناختی است. حافظه ...
بیشتر
افراد مبتلا به افسردگی در کارکردهای شناختی و علائم روانشناختی افسردگی، دچار اختلال هستند. افسردگی با سوگیری منفی در جنبههای مختلف پردازش اطلاعات مشخص میشود که با آسیبپذیری در گسترش، سطوح بالاتر علائم افسردگی، ماندگاری و حتی عود افسردگی مرتبط است. روانشناسان بر این باور هستند که حافظه شالوده روانشناسی شناختی است. حافظه از مهمترین مشکلات شناختی در بیماران مبتلا به افسردگی محسوب میشود که اختلال در آن باعث تشدید ناتوانی آنان در انجام عملکردهای روزانه میشود. حافظه شرححال بخشی از حافظه است. پژوهشها نشان دادهاند که رابطهای قوی بین علائم روانشناختی و سوگیری در حافظه شرححال وجود دارد. افسردگی باعث اختلال در این حافظه میشود به نحوی که افراد افسرده دچار دشواری در بازیابی خاطرات اختصاصی میشوند. به عبارت دیگر بیشکلی گرایی حافظه شرححال در آنها رخ میدهد. با توجه به اهمیت این موضوع در دو دهه گذشته، تحقیقات گستردهای در راستای ارتباط بین افسردگی و حافظه و درمانهای افسردگی مبتنی بر حافظه انجامشده است که بعضا نتایج متناقضی به همراه داشتهاند. با وجود درمانهای گسترده دارویی و روانی برای افسردگی در جامعیت و کارآیی این درمانها محدودیت وجود دارد که اینامر حاکی از نیاز به تحقیقات بیشتر در مورد مداخلات مرتبط با افسردگی است. پژوهش حاضر از نوع مقالات مروری سیستماتیک است که از طریق مطالعه کامل45 مقاله در زمینهی هر یک از مداخلات مطرح شده در طول مقاله، حافظهشرح حال و افسردگی اساسی گردآوری شده است. هدف از این مطالعه مروری بر مداخلات آموزش محور مبتنی بر حافظه شرححال رویدادی برای بیماران مبتلا به افسردگی است تا بستری برای پژوهشهای گستردهتری در رابطه با هر یک از این مداخلات فراهم شود. در مجموع بررسیهای انجام شده در این مطالعه حاکیاز این امر بودند که مداخلات آموزش-محور حافظه شرح حال رویدادی بر روند بهبودی و علائم افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیرات چشمگیری دارند.
مرضیه لقایی؛ مهناز مهرابی زاده هنرمند؛ نسرین ارشدی
چکیده
ایده پردازی خودکشی نشان دهنده ی یک فوریت بالینی در روانپزشکی است و افراد با ایده پردازی خودکشی نسبت به افراد بدون ایده پردازی خودکشی خطر بالاتری برای اقدام به خودکشی دارند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری ایده پردازی خودکشی بر اساس مولفه های تاب آوری، راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار با در نظر گرفتن نقش میانجی افسردگی ...
بیشتر
ایده پردازی خودکشی نشان دهنده ی یک فوریت بالینی در روانپزشکی است و افراد با ایده پردازی خودکشی نسبت به افراد بدون ایده پردازی خودکشی خطر بالاتری برای اقدام به خودکشی دارند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری ایده پردازی خودکشی بر اساس مولفه های تاب آوری، راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار با در نظر گرفتن نقش میانجی افسردگی در دانشجویان بوده است. طرح پژوهشی ، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. در همین راستا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، نمونه ای برابر با 372 نفر از میان دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انتخاب شد. شرکت کنندگان مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (BSI)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS)، پرسشنامه مقابله با شرایط استرس زا و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-13) را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد که بین تاب آوری و راهبرد مقابله مساله مدار با افسردگی رابطه منفی معنادار وجود دارد، اما بین راهبرد مقابله هیجان مدار و افسردگی رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. مهم ترین یافته حاکی از آن است که افسردگی در رابطه بین تاب آوری و راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار با ایده پردازی خودکشی به عنوان میانجی گر عمل می کند (0/001>p). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت تاب آوری، راهبردهای مقابله ای مساله مدار و هیجان مدار و افسردگی از عمده ترین عوامل تاثیرگذار بر ایده پردازی خودکشی هستند و می توانند ایده پردازی خودکشی را پیش بینی کنند.
سعید رضایی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل شهر تهران در سال 97-96 بود که از بین آنها تعداد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای کودکان مبتلا به اتیسم انجام شده است. این مطالعه از نوع آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم مرکز اتیسم دوم آوریل شهر تهران در سال 97-96 بود که از بین آنها تعداد 18 مادر دارای کودک با اختلال اتیسم به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس،(DASS-21 )، برای گرداوری دادهها استفاده شد و از تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرضها، برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه درمانی در 12 جلسه متوالی دو ساعته به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، نمرات افسردگی، اضطراب و استرس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری(05/0P>)، کاهش یافته است. با توجه به موثر بودن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش افسردگی، اضطراب و استرس مادران دارای فرزند اتیسم از این روش میتوان به عنوان یک مداخله روان شناختی در کنار سایر مداخله ها استفاده نمود
سمیه عزیزی؛ کاظم رسول زاده طباطبایی؛ مسعود جان بزرگی
چکیده
افسردگی، یکی از شایعترین اختلالات روانی بوده و انتخاب شیوه های درمانی مناسب آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به نقش معنویت در افسردگی و روش های درمان آن، این پژوهش سعی دارد نقش سطح تحول روانی-معنوی افراد را در اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مورد مقایسه قرار دهد. بدین منظور از بین دانشجویان دانشگاه ...
بیشتر
افسردگی، یکی از شایعترین اختلالات روانی بوده و انتخاب شیوه های درمانی مناسب آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به نقش معنویت در افسردگی و روش های درمان آن، این پژوهش سعی دارد نقش سطح تحول روانی-معنوی افراد را در اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مورد مقایسه قرار دهد. بدین منظور از بین دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس تعداد 8 نفر مبتلا به افسردگی اساسی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس پرسشنامه سطح تحول روانی-معنوی (جان بزرگی، 1391) به دو گروه 4 نفری با سطح تحول روانی-معنوی بالا و سطح تحول روانی-معنوی پایین تقسیم شده، و سپس افراد هر سطح تحول روانی-معنوی، بطور تصادفی در دو گروه 2 نفری آزمایشی (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و درمان شناختی-رفتاری) قرار گرفتند. نمرات افسردگی مراجعان قبل، حین و بعد از درمان، و همچنین پیگیری، با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر مقایسه شد. نتایج بدست آمده نشان داد هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی موثر بوده ولی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی افراد با سطح تحول روانی-معنوی پایین، اثرگذاری بیشتری دارد و درمان شناختی-رفتاری در کاهش افسردگی افراد با سطح تحول روانی-معنوی بالا اثربخشی بیشتری دارد. بنابراین بنظر می رسد توجه به سطح تحول روانی-معنوی مراجعان در انتخاب رویکرد درمانی از اهمیت فراوانی برخوردار است.
مرتضی روزبهانی؛ پریسا شریفی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شدت علائم افسردگی و سرعت پردازش اطلاعات در میان مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه و نوجوانان بهنجار بود. طرح پژوهش حاضر، علی – مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانان بهنجار و مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهر کرج در زمستان 1396 بود. نمونه ی پژوهش شامل 52 شرکت کننده (26 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شدت علائم افسردگی و سرعت پردازش اطلاعات در میان مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه و نوجوانان بهنجار بود. طرح پژوهش حاضر، علی – مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانان بهنجار و مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهر کرج در زمستان 1396 بود. نمونه ی پژوهش شامل 52 شرکت کننده (26 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و 26 فرد بهنجار) بود که به روش دردسترس انتخاب شدند و بر اساس سن و جنس همتاسازی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افسردگی کودک و خرده آزمون رمزگردانی آزمون هوشی وکسلر چهار استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که در مقایسه با افراد بهنجار، مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه میزان خلق منفی، عزت نفس منفی و ناکارآمدی بالاتر، و سرعت پردازش اطلاعات پایین تری را نشان می دهند. اما، از نظر علائم فقدان لذت و مشکلات ارتباطی تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نسبت به نوجوانان بهنجار، نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بیشتر مستعد تجربه علایم خلقی و مشکلات شناختی مانند ضعف در پردازش اطلاعات هستند. در نتیجه، توجه به این موارد نیز در مداخلات درمانی افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ضروری است.
علیاکبر حدادی کوهسار؛ علیرضا مرادی؛ باقر غباریبناب؛ فرناد ایمانی
دوره 9، شماره 31 ، تیر 1397، ، صفحه 1-30
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی-اسکلتی مراجعهکننده به بیمارستان حضرترسولاکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویتدرمانی، ذهنآگاهی و کنترل) طی 8 جلسهی 90 دقیقهای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان میباشد. مقایسههای زوجی نشان میدهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروههای معنویتدرمانی و ذهنآگاهی پایینتر از گروه کنترل میباشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویتدرمانی و ذهنآگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن میباشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویتدرمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.
سعید اصلانی؛ مهدی خانجانی
چکیده
تشنجهای غیرصرعی روانزاد، آشفتگیهای دورهای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنجهای صرع شباهت دارد اما همبستههای الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیتهای روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه ...
بیشتر
تشنجهای غیرصرعی روانزاد، آشفتگیهای دورهای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنجهای صرع شباهت دارد اما همبستههای الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیتهای روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر بهبود تشنجهای غیر صرعی روانزاد است. پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی از نوع موردپژوهی با استفاده از طرح AB است. با استفاده از روشهای نقشه برداری مغزی و نظر نورولوژیست و روانپزشک، تشخیص تشنجهای غیر صرعی روانزاد در مراجع تایید شد. پرسشنامه افسردگی بک نیز قبل و بعد از مداخلات توسط مراجع تکمیل شد. جلسات رواندرمانی با رویکرد ISTDP در ده جلسه انفرادی و به صورت هفتهای یک جلسه برگزار شد. نتایج مشاهده توسط درمانگر و مراجع، نشان دهنده از بین رفتن تشنجهای غیر صرعی بود. همچنین، مقایسه نمرات مراجع در سیاهه افسردگی بک در پیش آزمون و پس آزمون، بیانگر کاهش قابل ملاحظه میزان افسردگی او بود. با توجه به یافتههای به دست آمده، میتوان گفت که رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، روش درمانی مناسبی برای کاهش تشنجهای غیر صرعی روانزاد، و در مجموعههای بالینی توسط درمانگران قابل استفاده است.
ابوالفضل کرمی؛ رقیه عمرانی؛ نوید دانایی
چکیده
اضطراب و افسردگی پس از زایمان شرایط زیان باری است که نهتنها مادران بلکه نوزاد آنان را بهصورت منفی تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمانهای روانشناختی در کاهش مشکلات مذکور در مادران در معرض خطر اجراشده است. پژوهش حاضر کار آزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل بود. پس از ارزیابی 75 مادر که نوزادشان ...
بیشتر
اضطراب و افسردگی پس از زایمان شرایط زیان باری است که نهتنها مادران بلکه نوزاد آنان را بهصورت منفی تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمانهای روانشناختی در کاهش مشکلات مذکور در مادران در معرض خطر اجراشده است. پژوهش حاضر کار آزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل بود. پس از ارزیابی 75 مادر که نوزادشان در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بودند، 45 مادر که میزان اضطراب و افسردگی آنها بالاتر از نقطه برش بوده و شرایط لازم را داشتند شناسایی و سپس بهصورت تصادفی در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. برای گروه مداخله اول، درمان CBT و گروه مداخله دوم، درمان ACT در 8 جلسه اجرا شد و گروه کنترل، مراقبت معمول را دریافت کردند. جهت تعیین تأثیر برنامه مداخلهها، با استفاده از آزمون اضطراب زانک و آزمون افسردگی ادینبورگ، پیشآزمون و پسآزمون برگزار شد. نمرات گروههای مداخله در مقایسه با گروه کنترل در مقیاس اضطراب و افسردگی در پسآزمون تغییرات معنیدار داشت. افسردگی و اضطراب پس از مداخلات، کاهش یافت و اندازه این کاهش در گروه ACT بیشتر بود. با توجه به نتایج، درمان ACT در کاهش اضطراب و افسردگی مادران تأثیر بیشتری نسبت به درمان CBT دارد و استفاده از رویکرد ACT و لزوم همکاری پرستاران و پزشکان با روانشناسان برای انجام مداخلات ضروری به نظر میرسد.
علی نیک بخت؛ حمیدطاهر نشاط دوست؛ حسینعلی مهرابی
چکیده
افراد افسرده تمایل دارند اطلاعات منفی را آسان تر از اطلاعات مثبت یا خنثی پردازش یا یاداوری کنند. روشی که اخیرا اصلاح ارزیابی های خاطرات مزاحم را نوید داده است، اصلاح سوگیری شناختی کامپیوتری است. اصلاح سوگیری شناختی، شامل آموزش راههای جدید پردازش اطلاعات برای تغییر سوگیریهای پردازشی مانند توجه انتخابی و سوگیریهای تفسیری ...
بیشتر
افراد افسرده تمایل دارند اطلاعات منفی را آسان تر از اطلاعات مثبت یا خنثی پردازش یا یاداوری کنند. روشی که اخیرا اصلاح ارزیابی های خاطرات مزاحم را نوید داده است، اصلاح سوگیری شناختی کامپیوتری است. اصلاح سوگیری شناختی، شامل آموزش راههای جدید پردازش اطلاعات برای تغییر سوگیریهای پردازشی مانند توجه انتخابی و سوگیریهای تفسیری است. هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی 4 هفته اجرای CBM-I مثبت و CBM-I مبتنی بر خود-زایی بر دانشجویان دارای علائم افسردگی و مقایسه آنها با آموزش شناختی-رفتاری کامپیوتری بود. پژوهش حاضر، یک پژوهش شبه آزمایشی با سه گروه و شامل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. 51 دانشجوی شرکت کننده، به طور تصادفی به گروه CBM-I استاندارد، خود-زایی و آموزش شناختی-رفتاری کامپیوتری گمارده شدند. با استفاده از پرسشنامهها و درجهبندیهای مربوط به خلق، سوگیری تفسیری، سوگیری حافظه و نگرشهای ناکارآمد، نتایج بررسی شد. هم CBM-I استاندارد هم خود-زایی و هم آموزش شناختی-رفتاری کامپیوتری به طور معنیداری کاهش علائم افسردگی، افزایش خلق، افزایش سوگیری تفسیری مثبت، افزایش سوگیری مثبت حافظه و کاهش سوگیری منفی حافظه را نشان دادند. در هیچکدام از متغیرها تفاوت معنیداری بین مداخلههاوجود نداشت، فقط در مورد سوگیری مثبت حافظه، روش خود-زایی به طور معنیداری از روش شناختی-رفتاری- نه از CBM-I استاندارد- برتر بود.
اینچه ناز اسدزاده؛ مجید محمود علیلو
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش علایم افسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام پذیرفت. این مطالعه بر روی سه بیمار از بین بیماران مبتلا به سرطان پستان انجمن حمایت از زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان تبریز در چارجوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی طی هشت جلسه، انجام ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان فراشناختی بر کاهش علایم افسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام پذیرفت. این مطالعه بر روی سه بیمار از بین بیماران مبتلا به سرطان پستان انجمن حمایت از زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان تبریز در چارجوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه پلکانی طی هشت جلسه، انجام شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی BDI –II Beck و پرسشنامه امید به زندگی بود. نتایج تحلیل نشان داد بیشترین درصد بهبودی در نشانههای جسمانی و عاطفی افسردگی و همچنین در حوزه امید به زندگی 75 درصد و کمترین میزان آن 50 درصد بود، همچنین در حوزه نشانههای شناختی افسردگی نیز بالاترین درصد بهبودی 100 درصد و کمترین میزان50 درصد بود. نتایج نشان داد که این اثربخشی برای هرسه آزمودنی در مرحله پیگیری پایدار بوده است. بر اساس این نتایج میتوان از درمان فراشناختی برای کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
ژاله فیضی؛ علیرضا مرادی؛ محمد خواجه دلوئی؛ نیره خادم
چکیده
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این ...
بیشتر
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، یکی از درمانهای نسل سوم است که در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف پژوهش حاضر تعیین کارآمدی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی در زنان بارداری است که نازایی داشته و بهوسیله درمان لقاح خارج رحمی باردار شدهاند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون، پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش به شیوه در دسترس از میان افراد دارای نازایی اولیه یا ثانویه که با لقاح خارج رحمی باردار شده و در دامنه سن بارداری ۱۴ تا ۲۲ هفته بودند انتخاب شدند. ۳۵ نفر خانم باردار با ویژگیهای یادشده بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۷ نفر) و شاهد (۱۸ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهششامل مصاحبه ساختاریافتهSCID برای تشخیص اضطراب و افسردگی، سیاهه افسردگی بک و سیاهه اضطراب بک بود که بهصورت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری یکماهه پس از اتمام درمان انجام شد. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند ولی گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای بررسی فرضیهها از آزمون تحلیل واریانس مختلط بین – درون آزمودنیها (SPANOVA) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مختلط نشان از وجود تفاوت معنادار اثر بین گروهی اضطراب و افسردگی در سطح معناداری کمتر از۰۵/۰ بود؛ لذا با اطمینان ۹۵ درصد میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود. مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد بهواسطه افزایش انعطافپذیری روانشناختی باعث کاهش معنیدار افسردگی و اضطراب زنان باردار تحت درمان لقاح خارج رحمی در گروه آزمایش در مرحله پسآزمون و نیز دوره پی گیری یکماهه شد. به نظرمی رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهعنوان درمانی مکمل، در کنار درمانهای طبی ناباروری در بهبود روند بارداری و سلامت مادر و جنین میتواند نقشی بسزا داشته باشد.
سمانه قوشچیان چوبمسجدی؛ شاهرخ مکوند حسینی؛ محمود نجفی؛ ایمان الله بیگدلی
چکیده
درمانهای مکمل مانند آموزش روانی کانون توجه جامعهی درمانی بیماران دوقطبی و بسیاری دیگر از بیماریهای مزمن روانی و طبی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر سنجش مقایسه اثر بخشی درمانهای مکمل آموزش روانی-فردی و آموزش روانی-خانواده در کنار درمان روانپزشکی بیماران دوقطبی نوع یک، درقیاس با درمان روانپزشکی تنها در پیشگیری از بروز دورههای ...
بیشتر
درمانهای مکمل مانند آموزش روانی کانون توجه جامعهی درمانی بیماران دوقطبی و بسیاری دیگر از بیماریهای مزمن روانی و طبی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر سنجش مقایسه اثر بخشی درمانهای مکمل آموزش روانی-فردی و آموزش روانی-خانواده در کنار درمان روانپزشکی بیماران دوقطبی نوع یک، درقیاس با درمان روانپزشکی تنها در پیشگیری از بروز دورههای افسردگی و مانیا بوده است. پس از وارسی معیارهای ورود و خروج یک نمونه 66 نفری از بیماران دچاراختلال دوقطبی نوع یک با شیوه هدفمند انتخاب شدند. افراد به طور تصادفی در سه گروه آموزش روانی-فردی، آموزش روانی-خانواده و گروه کنترل قرار داده شدند. سنجش علایم افسردگی و شیدایی با استفاده از آزمون های سنجش شیدایی یانگ و سنجش افسرگی همیلتون صورت گرفت. افراد در سه نوبت پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری مورد سنجش واقع شدند. دادهها از پرسشنامهها استخراج و با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیلهای آماری در شیدایی تفاوتهای معناداری را میان گروههای تحقیق نشان داد. گروه آموزش روانی-خانواده همراه با دارو درمانی در پس آزمون به گونه معنادار میانگین پایینتری از گروه کنترل (درمان روانپزشکی تنها) از نظر علایم شیدایی داشتند، اما در پیگیری تنها میانگین گروه آموزش روانی-خانواده از گروه کنترل در علایم شیدایی پایینتر بود. اثر معنادار دیگری بدست نیامد. آموزش روانی-خانواده علایم شیدایی بیماران را در کوتاه مدت و بلند مدت کنترل میکند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که درمان مکمل آموزش روانی-خانواده در پیشگیری ازعود غیره منتظره علایم اپیسودیک شیدایی در بیماران دوقطبی نوع یک که تحت درمان روانپزشکی هستند، موثر است و در کنار درمان روانپزشکی آنان توصیه میشود.
سید اسماعیل حاتمی؛ مهدی رضایی؛ سید کاوه حجت؛ الهه عین بیگی؛ حدیثه منادی زیارت
چکیده
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفههای موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا ...
بیشتر
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفههای موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به دو کلینیک روانپزشکی شهر تبریز 30 نفر که ملاک اندیشه خودکشی را دارا بودند بصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جای گزین شدند. ابزار جمع آوری دادههامقیاس اندیشه پردازی خودکشی بک بود.از تی زوجی برای مقایسه میانگینهای دو گروه استفاده شد. سطح معناداری در این مطالعه 0.05 بود.پیش ازمون و پس آزمون در گروه کنترل18.8±3.8و18.4±2.5بود و پیش آزمون و پس آزمون در گروه ازمایش به ترتیب 18.5±4.4 و 14.7±2.2بود. نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در بهبود اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر معناداری دارد (p=0.0001).نتایجاینپژوهشنشانمی دهد، درمان فراشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند در کاهش اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی موثر باشد.
علیمحمد رضایی؛ فائزه جهان
دوره 6، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 1-18
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفههای کمالگرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنیداری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنیدار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمالگرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمالگرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنیدار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنیدار بود. شاخصهای برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با دادهها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفههای کمالگرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفههای کمالگرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته میشود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفههای کمالگرایی به میزان زیادی میتوان افسردگی آزمودنیهای را کنترل کرد.
احمد عابدی؛ حمیدرضا عریضی؛ مریم شریفی
دوره 6، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 35-61
چکیده
در دهههای اخیر، متخصصان به بررسی اثربخشی مداخلات روانشناختی متعدد بر درمان اختلال افسردگی پرداختهاند. بسیاری از این مداخلات بهمنظور صرفهجویی در هزینه و زمان بهصورت گروهی اجرا شدهاند و تغییرات معناداری را در افراد تحت درمان، نسبت به گروه کنترل گزارش نمودهاند.بااینحال، میزان تأثیر دقیق آنها مشخص نیست. ازاینرو، ...
بیشتر
در دهههای اخیر، متخصصان به بررسی اثربخشی مداخلات روانشناختی متعدد بر درمان اختلال افسردگی پرداختهاند. بسیاری از این مداخلات بهمنظور صرفهجویی در هزینه و زمان بهصورت گروهی اجرا شدهاند و تغییرات معناداری را در افراد تحت درمان، نسبت به گروه کنترل گزارش نمودهاند.بااینحال، میزان تأثیر دقیق آنها مشخص نیست. ازاینرو، پژوهش حاضر به جمعآوری و یکپارچهسازی نتایج حاصل از مداخلات روانشناختی گروهی بر درمان افسردگی و محاسبه میزان اثر آنها با استفاده از الگوی پژوهشی فرا تحلیل پرداخته است. بدین منظور 41 پژوهش که ازلحاظ روششناسی مورد قبول بود، انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چکلیست فرا تحلیل بوده است. یافتهها نشان داد که میزان اثر مداخلات روانشناختی گروهی در درمان افسردگی 59/0 بوده است(001/0 p<). این میزان اثر در گروه سنی کودک و نوجوان 42/0(01/0p<)، در گروه بزرگسال 64/0 (001/0 p<) و در افراد سالمند 50/0 (001/0 p<) به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل تعدیلی بیانگر اثرگذاری متغیرهای تعدیلکننده در این مداخلات بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج فرا تحلیل حاضر، میزان اثر مداخلات روانشناختی گروهی در درمان افسردگی، مطابق جدول کوهن در حد بالا است. این میزان اثر در گروههای سنی بزرگسال و سالمند در حد بالا و در گروه کودک و نوجوان در سطح متوسط هست. اثر متغیرهای تعدیلکننده نیز در گروه کودک و نوجوان بیش از دو گروه دیگر است.
مهدیه ترصفی؛ سید محمد کلانتر کوشه کلانتر کوشه؛ دیوید لستر
دوره 6، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 81-98
چکیده
نظریه جایگاه اجتماعی نظریهای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان میشود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامهای را برای سنجش احساس شکست ابداع نمودهاند. پژوهش حاضر بهمنظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی ...
بیشتر
نظریه جایگاه اجتماعی نظریهای در مورد افسردگی و رفتارهای منجر به خودکشی است. الگوی نظریه مذکور احساس شکست و احساس ناکامی در حیوانات است؛ که درنهایت منجر به افسردگی آنان میشود. بر این اساس، گیلبرت و آلن (1998) پرسشنامهای را برای سنجش احساس شکست ابداع نمودهاند. پژوهش حاضر بهمنظور هنجاریابی اکتشافی پرسشنامه احساس شکست و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان دانشگاه علامه انجامشده است. نمونهای مشتمل بر 306 نفر (102 مرد و 204 زن) از دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس بکار گرفته شد؛ همچنین بهمنظور محاسبه روایی همگرا از پرسشنامههای ناامیدی و افسردگی بک استفاده شد. اگرچه نسخه اصلی پرسشنامه بدون خرده مقیاس است، پژوهش حاضر وجود سه عامل به نامهای "احساس رکود"، "احساس بازندگی" و "احساس رضایتمندی" را نشان میدهد. درمجموع این سه عامل قادر به تبیین حدود 63% از واریانس کل هستند. ضریب پایایی روش آلفای کرونباخ برای کل آزمودنیها 91/0، در جامعه زنان 91/0 و مردان 92/0 به دست آمد. همچنین همبستگی بالایی بین پرسشنامههای ناامیدی و افسردگی بک با پرسشنامه احساس شکست و نیز سه خرده مقیاس آن به دست آمد. بر اساس نتایج پژوهش، مقیاس احساس شکست از روایی و پایایی مناسبی در میان دانشجویان ایرانی برخوردار است.
الهام آب نیکی؛ عباس ابوالقاسمی؛ معصومه عباسی؛ رقیه معزز؛ راضیه جلالی
دوره 6، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 99-118
چکیده
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعهکننده به کلینیک روانپزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان ...
بیشتر
هدف این پژوهش، تعیین تأثیر مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس بر افزایش سرسختی و خودکنترلی زنان افسرده بود. این پژوهش به شیوه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن متأهل مراجعهکننده به کلینیک روانپزشکی شهر تهران در سال 1392 بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار افسرده بود که از میان مراجعهکنندگان شناسایی و به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس سرسختی، مقیاس خودکنترلی، مقیاس استرس ادراکشده و پرسشنامه افسردگی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس برافزایش سرسختی و خودکنترلی و کاهش افسردگی مؤثر بوده است (001/0>P). با توجه به یافتههای پژوهش، مداخله گروهی شناختی رفتاری مدیریت استرس روش مؤثری برای ارتقاء سرسختی و خودکنترلی زنان اقسرده است.
احسان زارعیان؛ فروغ رحمتی
دوره 5، شماره 17 ، دی 1393، ، صفحه 1-18
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین ایروبیک بر میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان سینه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان سینه شرکت کننده در کلاسهای رونشناسی انجمن بیماران سرطانی شهر مشهد در تابستان 1392 بودند که 24 آزمودنی به صورت تصادفی از بین آنها (43=n ؛ سن=15 ± 45سال) انتخاب ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین ایروبیک بر میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان سینه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان سینه شرکت کننده در کلاسهای رونشناسی انجمن بیماران سرطانی شهر مشهد در تابستان 1392 بودند که 24 آزمودنی به صورت تصادفی از بین آنها (43=n ؛ سن=15 ± 45سال) انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش گزینش شدند. برای ارزیابی میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی، به ترتیب از سه پرسشنامه ی افسردگی بک، اضطراب عمومی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان استفاده شد. روش این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. یافتههای پژوهش کاهش چشمگیری در میزان اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی را پس از 8 هفته تمرین ایروبیک نشان داد (001/0≥P). میتوان نتیجه گرفت تمرینات ایروبیک در کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه تأثیردارد و بر اساس ماهیت خود می تواند تأثیر مطلوبی بر این سه مولفه روانی داشته باشد.
نسیم صمدزاده؛ حمید پورشریفی؛ جلیل باباپور خیرالدین
دوره 5، شماره 17 ، دی 1393، ، صفحه 77-96
چکیده
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانههای افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه ...
بیشتر
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری و نشانههای افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II است. این پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی اجرا گردید. بدین منظور از میان مراجعه کنندگان انجمن دیابت شهر تبریز ،3 نفر که در خرده مقیاس افسردگی مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) در طبقه شدید و خیلی شدید قرار گرفتند، به طور در دسترس انتخاب و وارد پژوهش شدند. قبل از شروع مداخله برای تعیین خط پایه، 2 بار پیش آزمون به عمل آمد، و وضعیت فرد از لحاظ متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس مراحل مداخله در 8 جلسه به صورت انفرادی بر روی شرکتکنندگان اجرا شد، 3 هفته پس از اجرای مداخله نیز، متغیرهای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفت. برای اندازهگیری متغیرها از مقیاس سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(PAIS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) استفاده شد. تحلیل دادهها نشان میدهد که درمان شناختی-رفتاری موجب افزایش سازگاری با بیماری و کاهش نشانههای افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع II میشود.
رضا پورحسین؛ فرزاد فرهودی؛ محسن امیری؛ محمود جانبزرگی؛ اکرم رضایی بیداخویدی؛ فاطمه نوراللهی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 21-40
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین افکار خودکشی، افسردگی، اضطراب، تابآوری، تنیدگیهای روزانه و سلامت روانی در دانشجویان انجام گرفته است. 265 دانشجوی دانشگاه تهران مطالعه شدند. از آزمودنیها خواسته شد تا به مقیاسهای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک به همراه مقیاسهای سلامت روانی، تنیدگیهای روزانه و تاب آوری پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد.رابطه میان افکار خودکشی با تابآوری و عزت نفس منفی و معنادار بود. همچنین متغیرهای اضطراب،افسردگی، سلامت روانی و تنیدگیهای روزانه دارای همبستگی مثبت با افکار خودکشی بودند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، افسردگی بیشترین سهم را در پیشبینی افکار خودکشی ایفا میکرد و بعد از آن متغیرهای اضطراب، سلامت روانی، تابآوری و تنیدگیهای روزانه در این پیشبینی قرار گرفتند. این متغیرها بر روی هم 21 درصد واریانس افکار خودکشی را تبیین کردند. شناخت مسائل و مشکلات روانشناختی و سلامت روانی از قبیل اضطراب و افسردگی و عوامل دیگری همچون تاب آوری و تنیدگیهای روزانه به عنوان متغیر های مهم در فهم خودکشی و افکار مربوط به آن نقش مهمی را ایفا میکنند.
مهدی زارع بهرام آبادی؛ طیبه نظری
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 83-98
چکیده
زمینه و هدف: درکشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره میشوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی بر افسردگی وخودکارآمدی زنان سرپرست خانواده اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل وگمارش تصادفی ...
بیشتر
زمینه و هدف: درکشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره میشوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی بر افسردگی وخودکارآمدی زنان سرپرست خانواده اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل وگمارش تصادفی بود. با استفاده ازروش نمونه گیری تصادفی30 نفراز زنان سرپرست خانواده تحت پوشش بهزیستی شهرستان کنگاورانتخاب و در دوگروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها از طریق پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس خودکارآمدی شرر جمع آوری شدند. درطی ده جلسه به صورت هفتگی گروه درمانی شناختی برای گروه آزمایش اعمال شد درحالیکه گروه کنترل در فهرست انتظارقرارگرفت. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره و با استفاده از نرم افزارSpss تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس حاکی ازآن بود که گروه درمانی شناختی به طورمعناداری باعث کاهش افسردگی وافزایش خودکارآمدی درگروه آزمایش درمقایسه باگروه کنترل شده است. نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی برکاهش افسردگی و افزایش خودکارآمدی زنان سرپرست خانواده تحت پوشش بهزیستی کنگاور مؤثر بود.
پرویز شزیفی درآمدی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 99-118
چکیده
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا ...
بیشتر
چکیده مقدمه: اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی از مهمترین آسیبهای روانشناختی در افراد با اختلالهای طیف درخودماندگی هستند. لذا این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش نشانههای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی انجام شده است. روش: 41 نفر فرد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی در سنین 15 تا 26 سال که به روش نمونه در دسترس در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (21 نفر) گمارده شدند. به گروه آزمایش یک پروتکل درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی اصلاح شده تیزدل و همکاران (1995) به مدت 9 هفته آموزش داده شد ولی به گروه کنترل آموزش داده نشد. نتایج: تحلیل دادهها با استفاده از روش T گروههای مستقل، مجذور کای و تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دادند که میزان اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری در گروه آزمایش کاهش یافت. همچنین در گروه آزمایش افزایش عاطفهی مثبت مشاهده شد ولی در گروه کنترل مشاهده نشد. درمان مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود اختلالهای افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی افراد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی مؤثر است.
حمید خانیپور؛ احمد برجعلی؛ پروانه محمدخانی؛ فرامرز سهرابی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 23-42
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر روی نشانههای افسردگی و اندیشناکی در افراد با سابقه یک دوره پیشین افسردگی اساسی بود. روش: MBCT برای 4 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در قالب یک طرح مطالعه تک موردی با خطوط پایه چند گانه به مدت 8 جلسه 1 ساعتی با دوره پی گیری 1 ماهه اجرا شد. برای ارزیابی تغییرات از پرسشنامه افسردگی، سیاهه افسردگی بک و مقیاس پاسخ به شیوه اندیشناکی استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درصد بهبودی بالینی برای نشانههای افسردگی و اندیشناکی برای کل شرکت کننده ها 78% و47% می باشد. این نتایج برای سه بیمار از لحاظ بالینی معنادار به دست آمد. نتیجه گیری: به نظر میرسد که MBCT در قالب جلسات انفرادی درمان موثری در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی میباشد.