رضا احمدی؛ پرویز شریفی درآمدی
دوره 5، شماره 16 ، مهر 1393، ، صفحه 1-17
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند. هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران ...
بیشتر
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که گروههای مختلف افراد بعضا از لحاظ سلامت روان در سطح پایین تر از عادی می باشند. از این رو به نظر می رسد که افراد مبتلا به وابستگی مواد نیز از لحاظ کارکردهای سلامت روان دچاره مخاطره هستند. هدف: هدف تحقیق حاضر تعیین اثر بخشی برنامه آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد در کانون توسکای شهر تهران میباشد. روش: این تحقیق جزء تحقیقات کاربردی بوده و روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان و جوانان پسر مبتلا به وابستگی مواد کانون توسکا که در برنامهی 28 روزه ایمان مدار- پرهیز مدار تحت درمان بوده اند، می باشد.حجم نمونه ی مورد نظر شامل 42 نفر میباشد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدهاند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامههای سلامت عمومی (GHQ28) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون میباشند که بر اساس آن، آزمونها به صورت گروهی انجام شده است. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر نشان میدهد که آموزش تاب آوری بر سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد درکانون توسکا موثر است (01/0>p ). نتیجه گیری: نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که آموزش تاب آوری بر بهبود سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد نقش مهم و تعیین کننده ای دارد. بدین معنا که آموزش تاب آوری باعث افزایش سلامت روان افراد مبتلا به وابستگی مواد می شود. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که به افراد مبتلا به وابستگی مواد آموزش تاب آوری داده شود. همچنین به نظر می رسد که یافتههای تحقیق حاضر می تواند در برنامه ریزی های پیشگیری، آموزشی و بهداشت روانی افراد مبتلا به وابستگی مواد موثر باشد.
علی موسوی اصل؛ احمد برجعلی؛ فرامرز سهرابی؛ نورعلی فرخی
دوره 5، شماره 14 ، فروردین 1393، ، صفحه 1-20
چکیده
هدف: علیرغم وجود روش های متنوع روان شناختی برای درمان علائم اختلال استرس پس از ضربه PTSD))، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به این اختلال، به درمان های مذکور پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سئوال که" آیا طرح واره درمانی برکاهش علائم تجربه ...
بیشتر
هدف: علیرغم وجود روش های متنوع روان شناختی برای درمان علائم اختلال استرس پس از ضربه PTSD))، فراتحلیل ها نشان می دهند که هنوز هم تعداد قابل توجهی از بیماران مبتلا به این اختلال، به درمان های مذکور پاسخ نمی دهند و یا بهبودی نسبتا کمی را نشان می دهند. بنابراین، پژوهش حاضر به منظور پاسخ به این سئوال که" آیا طرح واره درمانی برکاهش علائم تجربه مجدد هیجانی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس ضربه تاثیر دارد؟" پایه ریزی و اجرا شده، تا از این طریق اثربخشی این شیوه درمانی نوپا، برای درمان علائم اختلالی که مزمن و مقاوم به درمان های روان شناختی گذشته است، ارزیابی شود. روش: روش تحقیق، طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه، ابزار پژوهش، پرسشنامه فرم کوتاه طرح واره یانگ، پرسشنامه جبران یانگ، پرسشنامه اجتناب یانگ-رای، پرسشنامه بالینی چند محوری میلون، مقیاس اجرایی بالینی اختلال استرس پس از ضربه، جامعه آماری، جانبازان مزمن PTSD، روش نمونه گیری، نمونه در دسترس هدفمند، حجم نمونه (3=N)، مداخلات درمانی: 21 جلسه درمان برای هر آزمودنی و دوره پیگیری دو ماهه. ابزارهای آماری: میانگین، تغییر ضریب پایا، خطای استاندارد تفاوت و درصد بهبود بالینی. یافتهها: یافته ها نشان می دهد که طرح واره درمانی در رسیدن به آماج درمانی موفق، و انجام آن کاهش علائم تجربه مجدد PTSDرا به همراه داشته است، این درمان همچنین باعث کاهش شدت فعالیت طرحوارههای ناسازگار در بیماران PTSD شده و دوره پیگیری روند درمان، نشان از دوام دستاوردهای درمان دارد. نتیجهگیری: نظر به این که علائم تجربه مجدد در PTSDبسیار پایدار بوده و متغیر های شخصی در ایجاد و رشد و ابقاء آنها نقش موثری دارد و از سویی این عوامل، مرتبط با روابط ناسازگار پیش از ضربهاند که در ایجاد طرحواره های ناسازگار اولیه نقش دارند، طرح واره درمانی با آماج قرار دادن ریشه های تحولی اختلال و بازسازی طرح واره های ناسازگار، قادر به درمان پایدار علائم تجربه مجدد بوده است.
اکبر زارع شاه آبادی؛ فاطمه ابراهیمی صدرآبادی
دوره 4، شماره 13 ، دی 1392، ، صفحه 1-22
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت از شایعترین بیماریهای مربوط به سوختوساز بدن است که منجر به عوارض ناتوان کننده میشود. کنترل این بیماری نیازمند تغییر سبک زندگی میباشد. آمارها نشان میدهد، میزان ابتلا به دیابت در استان یزد دو برابر میانگین کشوری است. بنابراین دیابت در یزد به دلیل بالا بودن میزان شیوع، یک مشکل جدی برای سلامت مردم این استان ...
بیشتر
مقدمه: بیماری دیابت از شایعترین بیماریهای مربوط به سوختوساز بدن است که منجر به عوارض ناتوان کننده میشود. کنترل این بیماری نیازمند تغییر سبک زندگی میباشد. آمارها نشان میدهد، میزان ابتلا به دیابت در استان یزد دو برابر میانگین کشوری است. بنابراین دیابت در یزد به دلیل بالا بودن میزان شیوع، یک مشکل جدی برای سلامت مردم این استان محسوب میگردد که نیازمند بررسی همه جانبه میباشد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر عوامل شناختی بر برنامههای کنترلی و درمانی دیابت نوع دو در شهر یزد است. روش مطالعه: مطالعه از نوع توصیفی، تبیینی و از نظر زمانی مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 4990 نفر از بیماران مبتلا به دیابت تحت پوشش مرکز دیابت یزد میباشند. از بین این تعداد 256 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب و با آنها مصاحبۀ سازمانیافته انجام شد. نتیجه گیری: میانگین میزان قند خون در بین پاسخگویان 75/219 و میانگین طول مدت ابتلا به دیابت در بین پاسخگویان، 1/10 سال بوده است. بین میزان پیروی از فعالیتهای خودمراقبتی و شدت درک شده، خودکارآمدی، انتظارات پی آمدی و مدت ابتلا به دیابت همبستگی مثبت و معنادار و بین میزان پیروی از فعالیتهای خودمراقبتی و میزان قند خون همبستگی منفی و معناداری مشاهده شد. دو متغیر: مدت ابتلا به بیماری و خودکارآمدی در مدل رگرسیونی وارد شدهاند که حدود 27 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین میکنند. براساس این مدل میزان پیروی از برنامه های درمانی بیش از همه متأثر از خودکارآمدی فرد بیمار میباشد
حسین اسکندری
دوره 4، شماره 12 ، مهر 1392، ، صفحه 1-20
چکیده
زمینه: روان شناسی فرهنگی حوزه جدیدی است شامل نسخهی جهان شمول بین- فرهنگی که از گفتمان خاص تاریخی و فرهنگی مشتق شده است. آسیب شناسی روانی فرهنگی از زمان بازنگری مهم کلاینمن (1988)، با هدف به روز کردن بازنگریهای گذشته، ارزیابی مفهوم سازیها و روشهای جاری و تشخیص گرایشهای شاخص، پیشرفتهای مفهومی به ویژه تحولاتی در تعریف فرهنگ و بررسی ...
بیشتر
زمینه: روان شناسی فرهنگی حوزه جدیدی است شامل نسخهی جهان شمول بین- فرهنگی که از گفتمان خاص تاریخی و فرهنگی مشتق شده است. آسیب شناسی روانی فرهنگی از زمان بازنگری مهم کلاینمن (1988)، با هدف به روز کردن بازنگریهای گذشته، ارزیابی مفهوم سازیها و روشهای جاری و تشخیص گرایشهای شاخص، پیشرفتهای مفهومی به ویژه تحولاتی در تعریف فرهنگ و بررسی هم جریانهای خاص و هم جریانهای عام فرهنگ، سهم فرهنگ در تشخیص برایDSM-V و گزارش سازمان جهانی بهداشت روانی، مورد بررسی مجدد و مقایسه قرار گرفته و به مواردی از بیماریها از جمله افسردگی و اسکیزوفرنی اشاره شده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بیان این مطلب است که بیماری روانی ساخت زبانی دارد و آن را به منزله موضوع و مساله فرهنگی مورد بررسی قرار داده است. روش: روش پژوهش تحلیل گفتمان است. تحلیل گفتمان به منزله روش پژوهش کیفی، زبان و سخن را مورد واکاوی قرار میدهد. واحد تحلیل گفتمان روایت است. روایت متنی است فرهنگی، نظریهای علمی یا کنشی اجتماعی. در تحلیل گفتمان با تحلیل زبان و سخن و تفسیر دیدگاهها و نظریهها، پژوهشگر تلاش میکند روایت زیر ساخت آنها را مورد بازشناسی قرار دهد. تحلیلگر با بررسی و تحلیل الگوهای گفتمانی، الگوهایی که به هنگام به کارگیری منابع گفتمانی خلق میشوند، در صدد آن است تا منابع تشابه و تفاوت را بازشناسی کند. نتایج: در سالهای اخیر پژوهشهای آسیب شناسی روانی فرهنگی تبدیل به عاملی مهم شده است. در روان شناسی فرهنگی و آسیب شناسی روانی فرهنگی مهمترین مساله آگاه شدن از تعریف فرهنگ به عنوان گفتمان و نقش آن در تعریف و تبیین و تعیین بیماری روانی است. . تمرکز آسیب شناسی روانی فرهنگی بر زبان و ساخت جهان اجتماعی زبان است. و در سایه نقش آفرینی زبان است که میتوان به مفهوم یکپارچهای از بیماری روانی به منزله یک ساخت اجتماعی و فرهنگی دست پیدا کرد. بحث و نتیجه گیری: هدف غایی آسیب شناسی روانی فرهنگی کاستن از رنج و بهبود زندگی افراد است. تعریف اصلاح شده ما از فرهنگ منجر به تحلیلی از نشانهها و منابع آسیب شناسی روانی در سطوح متعدد فردی، خانوادگی، جامعه و سیستم اجتماعی گستردهتر شد که مورد نیاز برای این هدف میباشد. همچنین فرهنگ به عنوان فرایندی پویا، متغیر و گفتمانی در نظر گرفته میشود که زبان با نقش آفرینی در ساخت اجتماعی به آن شکل میدهد.
احسان زارعیان؛ فروغ رحمتی
دوره 5، شماره 17 ، دی 1393، ، صفحه 1-18
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین ایروبیک بر میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان سینه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان سینه شرکت کننده در کلاسهای رونشناسی انجمن بیماران سرطانی شهر مشهد در تابستان 1392 بودند که 24 آزمودنی به صورت تصادفی از بین آنها (43=n ؛ سن=15 ± 45سال) انتخاب ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر یک دوره تمرین ایروبیک بر میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به سرطان سینه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان سینه شرکت کننده در کلاسهای رونشناسی انجمن بیماران سرطانی شهر مشهد در تابستان 1392 بودند که 24 آزمودنی به صورت تصادفی از بین آنها (43=n ؛ سن=15 ± 45سال) انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش گزینش شدند. برای ارزیابی میزان اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی، به ترتیب از سه پرسشنامه ی افسردگی بک، اضطراب عمومی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان استفاده شد. روش این پژوهش نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. یافتههای پژوهش کاهش چشمگیری در میزان اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی را پس از 8 هفته تمرین ایروبیک نشان داد (001/0≥P). میتوان نتیجه گرفت تمرینات ایروبیک در کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه تأثیردارد و بر اساس ماهیت خود می تواند تأثیر مطلوبی بر این سه مولفه روانی داشته باشد.
فرامرز سهرابی
دوره 6، شماره 18 ، فروردین 1394، ، صفحه 1-14
چکیده
پژوهش حاضر که از نوع پژوهشهای مروری است به بررسی روند تحول رواندرمانیهای موج سوم با تاکید بر طرحوارهدرمانی میپردازد. رواندرمانیهای موج سوم اصولا نشات گرفته از رواندرمانیهای شناختی- رفتاری هستند که موج اول آن با نظریه رفتارگرایی کلاسیک و درمانهای مبتنی بر مطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد، موج دوم نیز بر ...
بیشتر
پژوهش حاضر که از نوع پژوهشهای مروری است به بررسی روند تحول رواندرمانیهای موج سوم با تاکید بر طرحوارهدرمانی میپردازد. رواندرمانیهای موج سوم اصولا نشات گرفته از رواندرمانیهای شناختی- رفتاری هستند که موج اول آن با نظریه رفتارگرایی کلاسیک و درمانهای مبتنی بر مطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد، موج دوم نیز بر فرایندهای شناختی و نقش فرایندهای شناختی در پدیدآیی و درمان اختلالات روانشناختی تاکید دارند و از ترکیب این دو موج مجموعهای از درمانها تحت عنوان درمانهای شناختی – رفتاری ایجاد شدهاند. موج سوم نیز، با تلفیق سنتهای معنوی شرقی، از جمله فنون مراقبه، تفکر نظارهای با رفتاردرمانی- شناختی سنتی است که از این تلفیق به عنوان موج سوم رواندرمانی یاد میشود. طرحوارهدرمانی هم به عنوان یکی از درمانهای موج سوم توسط جفری یانگ به عنوان یک مدل درمانی مطرح شد که بیشتر برای درمان اختلالات شخصیت و سایر اختلالات مزمنی که نسبت به درمان رفتاری- شناختی کلاسیک مقاومت نشان می دهند، به کار میرود.
علیمحمد رضایی؛ فائزه جهان
دوره 6، شماره 19 ، تیر 1394، ، صفحه 1-18
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مستقیم مؤلفههای کمالگرایی با افسردگی و همچنین نقش غیرمستقیم این مؤلفهها با میانجیگری خود انتقادی با افسردگی بود. به این منظور تعداد 200 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به ابزارهای تحقیق شامل مقیاس کمالگرایی، مقیاس خود انتقادی و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مؤلفههای کمالگرایی با خود انتقادی و افسردگی رابطه معنیداری وجود دارد. علاوه بر آن رابطه خود انتقادی با افسردگی نیز معنیدار بود. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که ضرایب بتای مربوط به مسیر کمالگرایی دیگر مدار به افسردگی و مسیر کمالگرایی جامعه مدار به خود انتقادی معنیدار نیست؛ اما ضرایب سایر مسیرها معنیدار بود. شاخصهای برازش مدل نیز حاکی از برازش خوب مدل با دادهها بود. درمجموع نتایج نشان داد که 59 درصد از واریانس متغیر افسردگی توسط مؤلفههای کمالگرایی و خود انتقادی و 33 درصد از واریانس متغیر خود انتقادی توسط مؤلفههای کمالگرایی خودمدار و دیگر مدار تبیین شد. درمجموع با توجه به اطلاعات حاصله نتیجه گرفته میشود که از طریق اصلاح خود انتقادی و مؤلفههای کمالگرایی به میزان زیادی میتوان افسردگی آزمودنیهای را کنترل کرد.
فرانک رزاقیان؛ ایمان اله بیگدلی
دوره 6، شماره 20 ، مهر 1394، ، صفحه 1-23
چکیده
افسردگی از مهمترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و بهعنوان اولین عامل ناتوانکننده جامعهی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن بهکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند.با توجه به اینکه غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده میشود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی ...
بیشتر
افسردگی از مهمترین انواع اختلالات خلقی به شمار رفته و بهعنوان اولین عامل ناتوانکننده جامعهی بشری مطرح گردد که میزان وقوع بالا و ماهیت پیچیده آن بهکارگیری درمانهای جدید را ایجاب میکند.با توجه به اینکه غالباً در درمان افسردگی از دارودرمانی صرف استفاده میشود، لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند گروهی (SMC) در اختلال افسردهخویی و مقایسه آن با دارودرمانی پرداخته است. این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه این پژوهش تجربی شامل 30 بیمار زن افسردهخو بودند که با استفاده از روش در دسترس از میان بیماران افسرده مراجعهکننده طی 9 ماه در سال 1390 به کلینیک روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخابشده و بهطور تصادفی به سه گروه (هر گروه 10 نفر) یک گروه آزمایش تحت درمان برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند همراه با دارودرمانی و یک گروه تحت درمان دارودرمانی صرف و یک گروه کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش دو پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اهداف و علایق فردی (PCI) بودند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیشآزمون بین میانگین نمرات دو گروه در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). بررسی میانگینهای تعدیلشده نشان از اثربخشتر بودن آموزش برنامه مشاوره انگیزشی نظاممند گروهی همراه دارودرمانی نسبت به دارودرمانی صرف بوده است و همچنین دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در پسآزمون کاهش بیشتری را در علائم افسردگی نشان داد. بر طبق نتایج این پژوهش روش درمانی مشاوره نظاممند و دارودرمانی در درمان افراد مبتلابه افسرده خویی مؤثرتر از دارودرمانی صرف در درمان بیماران افسردهخو هست.
هدی پوررضاییان
دوره 4، شماره 11 ، تیر 1392، ، صفحه 1-27
چکیده
رتبه تولد یکی از مفاهیم مهم در حوزهی شخصیت است که برای اولین بار توسط آلفرد آدلر در سال 1908 معرفی شد. به نظر آدلر و طرفداران رویکرد آدلر رتبهی تولد تأثیر بسزایی در ساخت سبک زندگی دارد. رتبهی تولد نسبت به سایر مفاهیم در نظریهی آدلر پژوهشهای بیشتری را برانگیخته است. برخی از این پژوهشها تأییدکنندهی نظر آدلر مبنی بر تأثیر ...
بیشتر
رتبه تولد یکی از مفاهیم مهم در حوزهی شخصیت است که برای اولین بار توسط آلفرد آدلر در سال 1908 معرفی شد. به نظر آدلر و طرفداران رویکرد آدلر رتبهی تولد تأثیر بسزایی در ساخت سبک زندگی دارد. رتبهی تولد نسبت به سایر مفاهیم در نظریهی آدلر پژوهشهای بیشتری را برانگیخته است. برخی از این پژوهشها تأییدکنندهی نظر آدلر مبنی بر تأثیر رتبهی تولد در ساختار شخصیتی افراد بوده و برخی دیگر این نظر را رد و یا تأثیر آن را بسیار ناچیز گزارش نمودهاند. همین تناقض در نتایج پژوهشها سبب شده که این موضوع یعنی ترتیب تولد و تأثیر آن بر شخصیت بارها و بارها توسط پژوهشگران متعدد در جوامع گوناگون تکرار شود. بر اساس جست و جوهای محققان، در ایران پژوهشهای بسیار اندکی در این زمینه انجام شده که هیچ کدام شخصیت را بر اساس ترتیب تولد مطالعه نکردهاند. هدف پژوهش حاضر اثبات تأثیرپذیری شخصیت افراد از محیط رشد و به ویژه از رتبهی تولد آنها بود. پژوهش حاضر، به عنوان یک پژوهش توصیفی از روش علّی-مقایسهای برای مقایسهی اثرات سه رتبهی تولد (اول، وسط و آخر) بر شخصیت استفاده کرده است. مهمترین سؤال تحقیق آن بود که آیا دانشجویان با رتبههای تولدی اول، وسط و آخر از نظر پنج شاخص و سی مقیاس آزمون نئو با هم تفاوت دارند. اعضای گروه نمونه، 75 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران بودند که به مقیاس سنجش ویژگیهای شخصیتی نئو (240 سؤالی) پاسخ دادند. تحلیل یافتهها از طریق تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) نشان داد که در سه شاخص انعطافپذیری، توافق و وجدانی بودن و در پانزده مقیاس پرخاشگری، افسردگی، کمرویی، گروهگرایی، هیجانخواهی، تخیل، زیباپسندی، احساسات، اعمال، عقاید، اعتماد، رکگویی، وظیفهشناسی، توفیقگرایی و خودکنترلی در آزمون نئو، بین میانگینهای سه رتبهی تولد تفاوت معناداری وجود دارد. این یافته با نظریهی آدلر و پژوهشهایی که تأییدکنندهی اثر ترتیب تولد بر شخصیت بودهاند، همسو است.
سعید اعظمی؛ علیرضا مقدس؛ فاطمه همتی؛ آمنه احمدی
دوره 4، شماره 10 ، فروردین 1392، ، صفحه 1-17
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسهی تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار با داروی روان محرک در بهبود توانایی برنامهریزی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی است. 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به شیوه نمونهگیری در دسترس ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین و مقایسهی تاثیر توانبخشی شناختی رایانهیار با داروی روان محرک در بهبود توانایی برنامهریزی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهش آینده نگر از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایشی است. 23 کودک مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به شیوه نمونهگیری در دسترس و بر طبق ملاکهای ورود و خروج انتخاب و بر اساس شدت اختلال همتا شده و به طور تصادفی در دو گروه داروی روان محرک (11 نفر) و توانبخشی شناختی رایانهیار (12 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون برج لندن، پرسشنامه (SNAP-IV)، فرم کوتاه آزمون هوش تجدید نظر شده کودکان وکسلر و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) بود. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل ورایانس چند متغیری اندازهگیری مکرر، تحلیل واریانس آمیخته و آزمونهای متعاقب آن استفاده شد. توانبخشی شناختی رایانهیار منجر به تغییرات موثر و ماندگاری در عملکرد آزمودنیها در متغیر توانایی برنامهریزی شد. بعلاوه، با وجود بیشتر و ماندگارتر بودن تغییرات حاصل شده در گروه توانبخشی شناختی رایانهیار نسبت به گروه داروی روان محرک، این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نشد. به طور کلی، هر دو درمان در بهبود کارکرد اجرایی توانایی برنامهریزی موثر بودند، بنابراین توانبخشی شناختی رایانهیار را میتوان به عنوان جایگزین داروی روان محرک بکار برد.
فاطمه تقی یاره؛ حسین اسکندری؛ غلامرضا اعوانی؛ علی دلاور؛ فرامرز سهرابی
دوره 3، شماره 9 ، دی 1391، ، صفحه 1-28
چکیده
پژوهش حاضر به منظور صورت بندی چارچوب ارجاع معنایی برای روان درمانگری وجودی و تدوین بسته ی روان درمانگری وجودی مبتنی بر اندیشه ی مولانا به انجام رسید. همچنین، آزمون درمان پیشنهادی در کاهش افسردگی، به عنوان یکی ازشایع ترین اختلالات روان؛ و افزایش سطح تحول من، به عنوان یکی از مهم ترین سازه های شخصیت از جمله اهداف این تحقیق بود. ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور صورت بندی چارچوب ارجاع معنایی برای روان درمانگری وجودی و تدوین بسته ی روان درمانگری وجودی مبتنی بر اندیشه ی مولانا به انجام رسید. همچنین، آزمون درمان پیشنهادی در کاهش افسردگی، به عنوان یکی ازشایع ترین اختلالات روان؛ و افزایش سطح تحول من، به عنوان یکی از مهم ترین سازه های شخصیت از جمله اهداف این تحقیق بود. طرح از دو بخش کیفی (مفهومی) و کمی تشکیل شد. روش تحقیق در بخش کیفی، استنتاج تحلیلی؛ و در بخش کمی، آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش را مراجعان به مراکز بهداشت روان دانشگاه های تهران در تابستان و پاییز 1389 تشکیل دادند. 32 نفر با گزینشی تصادفی خوشه ای در پژوهش شرکت کردند. گروه آزمایشی، درمان پیشنهادی این پژوهش را دریافت کردند و گروه کنترل، در انتظار دریافت درمان قرار گرفتند. در بخش کیفی نتایج زیر به دست آمد: استخراج تعاریفی از سلامت و بیماری روان از آثار مولانا؛ استخراج تعاریفی از زبان وجودی؛ تدوین مولفه های درمان وجودی؛ و تدوین چارچوب ارجاع معنایی جهت درمانگری وجودی. بر اساس چارچوب معنایی استخراج شده می توان گفت، انگیزه ی اساسی در انسان اراده ی ربط نامتناهی است. درمان مورد نظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص می تواند از جمله علل اساسی بیماری های روان باشد؛ و لذا، پیشرفت در شکل دهی مجدد آن، منجر به کاهش افسردگی می گردد. همچنین، اختلال در وجه ربطی می تواند از جمله علل اختلال در تحول شخصیت به شمار آید، و لذا، پیشرفت مورد نظر منجر به ارتقای سطح تحول من می گردد. در بخش کمی، نتایج آزمون های کوواریانس و t مستقل نشان داد که درمان پیشنهادی در کاهش افسردگی درمانجویان و همچنین افزایش سطح تحول "من" آنان موثر بوده است. این نتیجه از سویی با توجه به لزوم دستیابی به یک روش توانا جهت درمان اختلالات روان؛ و از سوی دیگر با توجه به اهمیت و تغییر ناپذیری طول عمری سطح تحول من و لزوم دستیابی به روشی جهت ارتقای آن قابل توجه می باشد.
آتوسا کلانتر هرمزی؛ معصومه اسمعیلی؛ زهره توازیانی؛ عبدالله شفیع آبادی؛ علی دلاور
دوره 3، شماره 8 ، مهر 1391، ، صفحه 1-28
چکیده
در این پژوهش، سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه های روان شناختی پست مدرن و شیوه تبیین آسیبشناسی روانی انسان مبتنی بر آن، بررسی شد. این پژوهش، یک تحقیق کیفی است که ارزیابی آن بر اساس روش تحلیل محتوا و روش هرمنوتیک [به عنوان یک روش تحلیلی] صورت گرفته است. نمونه این تحقیق که برابر جامعه تحقیق است، کلیه کتب مرجع در دسترس ...
بیشتر
در این پژوهش، سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه های روان شناختی پست مدرن و شیوه تبیین آسیبشناسی روانی انسان مبتنی بر آن، بررسی شد. این پژوهش، یک تحقیق کیفی است که ارزیابی آن بر اساس روش تحلیل محتوا و روش هرمنوتیک [به عنوان یک روش تحلیلی] صورت گرفته است. نمونه این تحقیق که برابر جامعه تحقیق است، کلیه کتب مرجع در دسترس در زمینه حکمت متعالیه و پستمدرن بوده است. پس از مطالعه و بررسی کتب و متون مربوط به هر دو دیدگاه، اطلاعات بر روی بیش از 1000 فیش، ثبت و به دنبال آن، مطالب نهایی استخراج شد. سپس بر اساس روش تحلیل محتوی، جدول مفاهیم و مضامین کلیدی مفهوم "خود" در زمینه دو مقوله سیر تکوینی مفهوم خود و تبیین آسیبشناسی روانی انسان در هر دیدگاه به طور جداگانه استخراج و به تأیید 3 نفر از متخصصین مرتبط با هر دیدگاه رسید. پس از استخراج مضامین کلیدی از جدول تحلیل محتوی برای مقایسهی آنها از روش هرمنوتیک، استفاده شد. به این صورت که مطالب به دست آمده در جدول تحلیل محتوا بهعنوان دو افق مولف یعنی ملاصدرا و پستمدرن در نظر گرفته شدند و افق سوم که افق محقق است بر مبنای دو افق دیگر تبین شد. نتایج بهدست آمده نشان می دهد که اگر چه در هر دو دیدگاه در زمینه سیر تکوینی مفهوم خود و نحوه آسیب شناسی روانی انسان وجوه مشترکی هست اما در عین حال، در زمینه چگونگی سیر تکوینی مفهوم خود، علت بیماری، نوع آسیبها و رویکردهای درمانی، تفاوتهای مبنایی با یکدیگر دارند. پس از بررسی وجوه اشتراک و تمایز در هر دو دیدگاه، پژوهشگر دیدگاه خاص خود را در قالب تعبیر امتزاج افقها ابراز کرده است.
بیوک تاجری؛ حسن احدی؛ فرهاد جمهری
دوره 3، شماره 7 ، تیر 1391، ، صفحه 1-29
چکیده
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغههای اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ...
بیشتر
زمینه: شیوع روز افزون مصرف ماده محرک شیشه و درمان موثر اعتیاد به این ماده، یکی از دغدغههای اصلی متخصصین این حوزه است.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختیرفتاری بر میزان پرهیز، وسوسه، عود و تغییر نگرش معتادین به شیشه است.
روش: در این طرح شبه آزمایشی، 36 بیمار با تشخیص وابستگی به شیشه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفتند. آزمودنیهای هر دو گروه توسط مصاحبه ساخت یافته شخصیت، پرسشنامه نگرش نسبت به مواد، قبل از شروع درمان (مرحله پایه)، جلسه ششم، دوازدهم و 90 روز پس از پایان درمان (پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از طریق خودسنجی در شروع هر جلسه درمانی دفعات لغزش، وسوسه و پرهیز سنجیده شد. گروه کنترل در این مدت درمان روانشناختی دریافت نکرد. دادهها به کمک آزمون t همبسته، تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و تحلیل واریانس دو طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تفاوت معنادار بین میانگینها در کلیه مراحل مداخله و بین مراحل خط پایه و پیگیری مشاهده شد و در آزمون فرضیهها گروه آزمایشی پرهیز بیشتر، وسوسه و عود کمتر و تغییر نگرش نسبت به ماده محرک شیشه نشان دادند. پس فرضیههای تحقیق تأیید شد.
بحث و نتیجهگیری: میزان پرهیز، وسوسه، لغزش و عود و نگرش مثبت گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در تمام مراحل مداخله پایینتر بود، پس رویکرد شناختی رفتاری در درمان اعتیاد به شیشه مؤثر است.
عطیه صفرزاده؛ دکتر رسول روشن؛ دکتر جلالالدین شمس
دوره 3، شماره 6 ، فروردین 1391، ، صفحه 1-23
چکیده
زمینه و هدف از پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر طرح آزمایشی همراه با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل است . با مراجعه به درمانگاه بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران تعداد 18 زن مبتلا به سرطان پستان، ...
بیشتر
زمینه و هدف از پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری در کاهش اضطراب، افسردگی و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش تحقیق: پژوهش حاضر طرح آزمایشی همراه با پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل است . با مراجعه به درمانگاه بیمارستان مصطفی خمینی شهر تهران تعداد 18 زن مبتلا به سرطان پستان، بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در گروه کنترل و آزمایش گنجانده شدند. اعضای گروه آزمایش به مدت ده جلسه هفتگی تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان قرار گرفتند. اضطراب، استرس و افسردگی گروه آزمایش و کنترل یک بار قبل و یک بار بعد از اجرای برنامه به طور همزمان و با استفاده از پرسشنامهDASS-21 و HADS ارزیابی شد. نتایج کوواریانس نشان میدهد که افراد گروه آزمایش وکنترل قبل از شروع مداخله از لحاظ متغیرهای مذکور تفاوت معناداری نداشتند.
یافتهها:نتایج بهدستآمده از تحلیل کوواریانس، حاکی از اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان در کاهش خردهمقیاس استرس پرسشنامه DASS-21 (05/0P<)، خردهمقیاس اضطراب پرسشنامه DASS-21، خردهمقیاس افسردگی پرسشنامهDASS-21، خردهمقیاس اضطراب پرسشنامه HADS و خردهمقیاس افسردگی HADS (01/0P<) در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل است.
نتیجهگیری: آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی - رفتاری برای زنان مبتلا به سرطان پستان میتواند به عنوان یک روش مؤثر در بهبود وضعیت روانشناختی این گروه از زنان در مراکز درمانی و مراقبتی مربوط به آنها به کار گرفته شود.
بیتا آجیلچی؛ احمد برجعلی؛ مسعود جان بزرگی
دوره 2، شماره 4 ، مهر 1390، ، صفحه 1-17
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر کاهش تنیدگی مادران در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف 250 مادر از میان مادران کودکان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی به طور تصادفی از یک مدرسه دولتی انتخاب شدند و به کلیه گویههای شاخص تنیدگی والدین (PSI، ابیدین، 1990) پاسخ دادند و از میان آنان 80 مادر فزونتنیده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای فرزندپروری بر کاهش تنیدگی مادران در نمونه غیربالینی انجام شد. برای دستیابی به این هدف 250 مادر از میان مادران کودکان مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی به طور تصادفی از یک مدرسه دولتی انتخاب شدند و به کلیه گویههای شاخص تنیدگی والدین (PSI، ابیدین، 1990) پاسخ دادند و از میان آنان 80 مادر فزونتنیده انتخاب شدند که از میان گروه اخیر 38 مادر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پس از پایان دوره آموزش به مدت 8 جلسه به طور مجدد آزمون فوق در مورد مادران در گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید، پس از جمعآوری دادهها، تحلیل آنها با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری (SPSS) بر اساس مقایسه تفاوت میانگین دو گروه با استفاده از آزمون t همبسته نشان داد که شاخص تنیدگی مادران به واسطه مداخله کاهش معنادار یافته است. بنابراین میتوان گفت که آموزش شیوههای فرزندپروری باعث کاهش معنادار تنیدگی مادران شده است
علیرضا محمودنیا؛ حسن رستگارپور؛ فرهاد جوکار
دوره 2، شماره 5 ، دی 1390، ، صفحه 1-29
چکیده
مقدمه: افسردگی اختلالی است که سالهاست توجه بهداشتکاران روانی را به خود جلب کرده است. میزان افسردگی به قدری نگران کننده است که آن را سرماخوردگی اختلالهای روانی نامیدهاند. روش: تعداد 457 نفر از دانشآموزان دبیرستانها، هنرستانها و مراکز پیشدانشگاهی قرچک به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای به صورت کاملاً تصادفی انتخاب ...
بیشتر
مقدمه: افسردگی اختلالی است که سالهاست توجه بهداشتکاران روانی را به خود جلب کرده است. میزان افسردگی به قدری نگران کننده است که آن را سرماخوردگی اختلالهای روانی نامیدهاند. روش: تعداد 457 نفر از دانشآموزان دبیرستانها، هنرستانها و مراکز پیشدانشگاهی قرچک به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. سپس از پرسشنامه بک برای سنجش افسردگی استفاده گردید. در مرحله دوم 36 نفر از دانشآموزانی که علائم افسردگی متوسط و وخیم را بروز داده بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند و بعد از همتاسازی آنها از نظر سن، رشته و پایه تحصیلی، وضعیت درسی (معدل نیمسال اول) و نمرههای افسردگی بک، به صورت کاملا تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند، پس از همتاسازی دو گروه 8 نفری تشکیل شد. گروه کنترل در لیست انتظار برای درمان قرار گرفت و گروه آزمایش در معرض 10 جلسه شناختدرمانی گروهی به روش الیس قرار گرفتند. از هر دو گروه پیشآزمون و پسآزمون افسردگی بک و باورهای غیر منطقی جونز گرفته شد. پس از محاسبه تفاوت نمرههای پسآزمون و پیشآزمون در گروه کنترل و آزمایش بوسیله آزمون t همبسته تفاوتهای بین گروهی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: در مرحله اول 97/36 درصد دانشآموزان فاقد افسردگی، 23/35 درصد دارای افسردگی خفیف، و 35/20 درصد مبتلا به افسردگی وخیم بودند. در مرحله دوم باورهای غیر منطقی گروه شناخت درمانی به گونه معنیداری کاهش یافت. بررسی نمرههای افسردگی نشان داد که نمره افسردگی دانشآموزان گروه آزمایشی نیز کاهش یافته است. به طور کلی یافتههای پژوهش نشان میدهد که شناخت درمانی گروهی به طور همزمان موجب کاهش باورهای غیرمنطقی و افسردگی دانشآموزان شده هست. نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش میتوان گفت که استفاده از سبک عقلانی عاطفی و شناخت درمانی، در درمان افسردگی نوجوانان مؤثر است و روانشناسان، روانپزشکان و مشاوران میتوانند این شیوه درمانی را به کار ببرند.
دکتر رسول روشن؛ علیرضا علینقی؛ آزاده طاولی
دوره 1، شماره 1 ، دی 1389، ، صفحه 1-14
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی بر کاهش تعارضهای زناشویی انجام شد. بدین منظور، از بین جامعه آماری شامل زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره پویش، تعداد 16 زوج انتخاب و به گونه ای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. نمونههای این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش متشکل از ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی بر کاهش تعارضهای زناشویی انجام شد. بدین منظور، از بین جامعه آماری شامل زوجین دارای مشکلات زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره پویش، تعداد 16 زوج انتخاب و به گونه ای تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. نمونههای این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش متشکل از 8 زوج که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی را در طول 6 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل، متشکل از همین تعداد افراد که این درمان را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارض زناشویی (MCQ) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پسآزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. نتایج آزمون U من ویتنی حاکی از آن بود که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات تعارض زناشویی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (003/0P =). همچنین این برنامه درمانی موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات خرده مقیاسهای تعارض زناشویی شامل تعارضهای مربوط به رابطه جنسی (04/0P =)، واکنشهای هیجانی (008/0P=)، رابطه فردی با خویشاوندان خود (002/0P=) و جلب حمایت فرزند (047/0P=) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که زوجدرمانی مبتنی بر خود نظمبخشی میتواند به عنوان یک برنامه درمانی مفید در کاهش تعارضهای زوجین ناسازگار به کار رود.
فرشته بخشیان؛ عباس ابوالقاسمی؛ محمد نریمانی
دوره 2، شماره 3 ، تیر 1390، ، صفحه 1-20
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه ارزیابی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به PTSD و افراد بهنجار است. این پژوهش مطالعه مورد شاهدی است. نمونه این پژوهش 40 بیمار مبتلا به PTSD و 40 فرد بهنجار ساکن در استانهای مازندران و تهران بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه تشخیصی جامع بینالمللی، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه ارزیابی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به PTSD و افراد بهنجار است. این پژوهش مطالعه مورد شاهدی است. نمونه این پژوهش 40 بیمار مبتلا به PTSD و 40 فرد بهنجار ساکن در استانهای مازندران و تهران بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه تشخیصی جامع بینالمللی، مقیاس شناختهای پس از آسیب، پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر و مقیاس ضربه رویداد استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که ارزیابی شناختی مختل و استفاده از راهبردهای کنترل فکر ناکارآمد در افراد مبتلا به PTSD نسبت به افراد بهنجار به طور معناداری بیشتر است. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که ارزیابی شناختی و راهبردهای کنترل فکر 77 درصد از واریانس علایم PTSD را در افراد مبتلا به این اختلال تبیین میکنند. این نتایج بیان میکند که راهبردهای کنترل فکر و ارزیابی شناختی با علایم PTSD مرتبط هستند. همچنین این یافتهها با مدل فراشناختی ولز در موردPTSD همسان است.
مجتبی دلیر؛ احمد علیپور؛ حسین زارع؛ ولی اله فرزاد
چکیده
اصطلاح تعدیل سوگیری شناختی اشاره دارد به تغییر سبکهای پردازش شناختی خاصی که به نظر میرسد در ایجاد اختلالها یا واکنشهای هیجانی ناخوشایند نقش دارند. هدف عمده پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر کاهش شدت نشانههای اختلال وسواس- بیاختیاری بود. بدین منظور نمونهای در دسترس از 60 دانشجوی دارای نشانههای ...
بیشتر
اصطلاح تعدیل سوگیری شناختی اشاره دارد به تغییر سبکهای پردازش شناختی خاصی که به نظر میرسد در ایجاد اختلالها یا واکنشهای هیجانی ناخوشایند نقش دارند. هدف عمده پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر کاهش شدت نشانههای اختلال وسواس- بیاختیاری بود. بدین منظور نمونهای در دسترس از 60 دانشجوی دارای نشانههای این اختلال انتخاب شد. طرح پژوهش از نوع شبهآزمایشی و یک طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. شرکتکنندگان در پژوهش حاضر به سؤالهای سه پرسشنامه وسواس- بیاختیاری مادزلی، مقیاس وسواس- بیاختیاری ییل براون و پرسشنامه باورهای وسواسی پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که 1- درمان تعدیل سوگیری شناختی شدت نشانههای اختلال وسواس بیاختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی را کاهش میدهد. 2- درمان تعدیل سوگیری شناختی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش شدت نشانههای اختلال وسواس- بیاختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی دارد. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان استفاده از درمان تعدیل سوگیری شناختی تفسیر را که به لحاظ سود-هزینه و اثربخشی از نظر تجربی حمایت شده است بهعنوان روشی نو و آسان در درمان نشانههای اختلال وسواس بیاختیاری به همه رواندرمانگران توصیه کرد.
یزدان نادری؛ علیرضا مرادی؛ فاطمه رمضان زاده؛ مائده واقفی نژاد
چکیده
به نظر میرسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجانهای دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرحوارههای هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگیها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD ...
بیشتر
به نظر میرسد مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه در راهبردهای تنظیم هیجانی و چگونگی کنار آمدن با هیجانهای دشوار دچار مشکلاتی هستند. مدل طرحوارههای هیجانی ممکن است به عنوان یک مدل یکپارچه برخی از این ویژگیها را توضیح دهد. هدف پژوهش حاضر بررسی طرحوارههای هیجانی در بیماران مبتلا به PTSD است. تعداد 20 نفر بیمار مبتلا به PTSD بر اساس معیارهای DSMIV-TR و20 نفر افرادی که تجربه تروما را داشتند (Non PTSD) و 20 فرد بهنجار که در متغیرهای جنس و سن همتا شده بودند در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در DSM-IV (SCID-I)، سیاهه افسردگی بک نسخه2[1] (BDI II)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، مقیاس طرحوارههای هیجانی لیهی (LESS)[2]، مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد (IES-R) بود. دادهها از طریق روش تحلیل واریانس یکراهه و t مستقل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با دو گروه دیگر، بطور معناداری در طرحواره های هیجانی ناسازگارانه (نشخوارذهنی، احساس گناه، غیرقابل کنترل بودن، سرزنش) نمره بالاتر و در طرحواره های هیجانی سازگارانه (خودآگاهی هیجانی، پذیرش و توافق، قابل درک بودن) نمره پایینتری گزارش دادند. همچنین بیماران مبتلا به PTSD بطور معناداری در سیاهه BDI و BAI نمره بالاتری گرفتند. این نتایج علاوه بر فراهم نمودن طرحوارههای هیجانی سازگارانه جایگزین، اهمیت بالینی مورد هدف قرار دادن و کاهش استفاده از طرحوارههای هیجانی ناکارآمد در بافتار درمان اختلال PTSD را برجسته کردهاست. [1] .Beck depression interview (BDI-II) [2]. Leahy emotional schema scale (LESS)
منصور بیرامی؛ تورج هاشمی نصرت آباد؛ رحیم بدری گرگری؛ سولماز دبیری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر بر سازگاری اجتماعی دانشآموزان قربانی قلدری با توجه به نقش جهتگیری اهداف اجتماعی بود.طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه شامل دانشآموزان دختر قربانی قلدری در مدرسه بود که در پایه هفتم و هشتم دوره اول مقطع متوسطه مشغول ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر بر سازگاری اجتماعی دانشآموزان قربانی قلدری با توجه به نقش جهتگیری اهداف اجتماعی بود.طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه شامل دانشآموزان دختر قربانی قلدری در مدرسه بود که در پایه هفتم و هشتم دوره اول مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 96 دانشآموز قربانی قلدری بود که با توجه به نوع جهت گیری اجتماعی به طور تصادفی در گروههای آزمایش وکنترل منسوب شدند (گروه آزمایش= 48 نفر، گروه کنترل= 48 نفر). برای جمعآوری دادهها از مقیاس قربانی قلدری کالیفرنیا، جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی و سازگاری اجتماعی استفاده شد. آموزش کفایت اجتماعی برای گروه آزمایش در 12 جلسه به مدت شش هفته ارائه گردید و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری دو راهه نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی بر افزایش سازگاری دانشآموزان قربانی قلدری اثربخش است و این افزایش در گروههای تبحری اجتماعی و عملکردگرایی اجتماعی بود اما در افزایش سازگاری اجتماعی گروه عملکردگریزی اجتماعی تأثیری دیده نشد. در مجموع نتایج حاکی از آن است که میتوان ازآموزش کفایت اجتماعی مبتنی بر مدل فلنر برای افزایش سازگاری دانشآموزان قربانی قلدری استفاده کرد.
حمید گلکار؛ پرویز آزاد فلاح
چکیده
امروزه سلامت روان کارکنان یکی از دغدغه های پژوهشگران و مدیران ادارات و سازمان ها است. در همین راستا مهارت های مقابله ای به عنوان یکی از راهبردهای شناختی راهگشای عادات سالم و مانعی برای آسیب های روانی و جسمی ناشی از تنیدگی محسوب می شود. پژوهش ها حاکی است با آگاهی فرد از راهبردهای مقابله ای مناسب و بکارگیری آنها، سلامت روان وی تضمین خواهد ...
بیشتر
امروزه سلامت روان کارکنان یکی از دغدغه های پژوهشگران و مدیران ادارات و سازمان ها است. در همین راستا مهارت های مقابله ای به عنوان یکی از راهبردهای شناختی راهگشای عادات سالم و مانعی برای آسیب های روانی و جسمی ناشی از تنیدگی محسوب می شود. پژوهش ها حاکی است با آگاهی فرد از راهبردهای مقابله ای مناسب و بکارگیری آنها، سلامت روان وی تضمین خواهد شد. هدف اصلی از مقاله حاضر به دنبال بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر سلامت عمومی و حرمت خود در کارکنان زن ناجا می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع پیش آزمایشی و مدل تک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون است. نمونه پژوهش حاضر شامل 15 نفر از کارکنان زن ناجا در شهر تهران است که با روش نمونه گیری در دسترس از جامعه انتخاب شدند و به آن ها طی 10 جلسه مهارت های مقابله ای آموزش داده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های سلامت عمومی و حرمت خود کوپر اسمیت و برای تحلیل داده ها از آزمون t وابسته استفاده شد. نتایج بدست آمده بیانگر آن است از نظر سلامت عمومی و حرمت خود اجتماعی، بین دو موقعیت پیش آزمون و پس آزمون، تفاوت معناداری وجود دارد.
فرزاد قادری؛ مهرداد کلانتری؛ حسینعلی مهرابی
چکیده
هدف پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور 20 نفراز دانشجویان پسر دارای علایم اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه اصفهان به شیوه داوطلبانه ...
بیشتر
هدف پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور 20 نفراز دانشجویان پسر دارای علایم اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه اصفهان به شیوه داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند (10= 2n = 1n). سپس طرحواره درمانی گروهی طی 8 جلسه 90 دقیقهای به صورت جلسات هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه اضطراب اجتماعی (SPIN) و مقیاس طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ YSQ_SF)) بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین میانگین نمرات طرحوارههای ناسازگار اولیه در مرحله پس آزمون در دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده میشود و طرحواره درمانی موجب کاهش معنادار نمرات تمامی طرحوارههای ناسازگار اولیه به جز دو طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی و اطاعت در افراد گروه آزمایش شده است. یافتهها همچنین نشان داد طرحواره درمانی علایم اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون به میزان معناداری کاهش میدهد. نتایج بیانگر آن بود که این تغییر در نمرات کل و ابعاد علائم ترس و اجتناب معنادار و بر بعد ناراحتی فیزیولوژیک معنادار نبود (05/0>p). میتوان گفت که طرحواره درمانی برای اصلاح طرحوارههای ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی از اثربخشی لازم برخوردار است.
اعظم نوفرستی؛ رسول روشن؛ لادن فتی؛ حمید رضا حسن آبادی؛ عباس پسندیده
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان تأثیر رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری بر کاهش علایم افسردگی در افراد دارای افسردگی غیربالینی بود. برای انجام این پژوهش از طرح تک آزمودنی چند خط پایه با دوره پیگیری استفاده شد. ابتدا از بین افراد دارای افسردگی غیربالینی که به یک مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده بودند، 3 نفر به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای هر کدام از شرکتکنندگان به صورت تصادفی بین 3 تا 7 هفته جلسه خط پایه در نظر گرفته شد. ارزیابیها با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسردگی هامیلتون-17 و مقیاس جهتگیری شادکامی در مرحله خط پایه، جلسات مداخله و چهار ماه بعد از پایان درمان (پیگیری) انجام گرفت. مداخله به صورت انفرادی بر اساس رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری در 8 جلسه توسط پژوهشگر انجام گرفت. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که هر سه مراجع با شروع مداخله روند کاهشی را در طراز نمرات افسردگی بک (75 درصد)، هامیلتون (85 درصد) و روند افزایشی را در طراز نمرات احساس لذّت (84 درصد)، مجذوب شدن (70 درصد) و احساس معنا (215درصد) نشان دادند. بخش عمدهای از این نتایج در پایان دوره پیگیری چهار ماهه نیز حفظ شد. به نظر میرسد رواندرمانی مثبتگرای مبتنی بر خیر باوری یک مداخله کوتاه مدّت مؤثر برای کاهش علایم افسردگی باشد.
جنان نوین؛ هادی بهرامی احسان
چکیده
این پژوهش، بهمنظور اعتبار بسته آموزشی طراحیشده مبتنی بر آموزههای دینی –روانشناختی بر کنترل پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی طراحی و اجرا گردید. روش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق شامل تمام زنان متأهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهران که حداقل یک سال و حداکثر پانزده سال از زندگی زناشویی ...
بیشتر
این پژوهش، بهمنظور اعتبار بسته آموزشی طراحیشده مبتنی بر آموزههای دینی –روانشناختی بر کنترل پرخاشگری و مهارتهای ارتباطی طراحی و اجرا گردید. روش، نیمه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق شامل تمام زنان متأهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهران که حداقل یک سال و حداکثر پانزده سال از زندگی زناشویی آنها گذشته باشد و پایینترین نمره را در مهارتهای ارتباطی و بالاترین نمره را در پرخاشگری گرفته بودند، است. نمونه شامل 36 زن متأهل در منطقه 11 و 12 تهران است که با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. بعد از گرفتن پیشآزمون از هر دو گروه، گروه آزمایش طی هفت جلسه دوساعته تحت آموزش بسته آموزشی قرار گرفت. پس از پایان آموزش، مجدداً از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد. مقیاسهای مهارتهای ارتباطی بین فردی، پرخاشگری (آرنولد اچ باس و پری، 1992) قبل و بعد از مداخله در دو گروه اجرا گردید. بهمنظور مقایسه نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته آموزشی تدوین شده باعث ارتقا مهارتهای ارتباطی و کاهش پرخاشگری میشود. بر اساس شواهد این پژوهش میتوان از این بسته آموزشی برای بهبود مهارتهای ارتباطی و کاهش پرخاشگری، استفاده کرد.